کتاب کلاه شادی

کتاب کلاه شادی به قلم و تصویرگری برایان ون با ترجمه ی مریم بنایی از سوی انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

کلاه شادی ماجرای فیل عصبانی و بدخلقی را روایت می کند که حوصله ی هیچ کس و هیچ چیزی را ندارد. تا این که هدیه ای به دستش می رسد. درون بسته چند کلاه رنگی روی هم قرار گرفته اند. فیل آن ها را بر سر گذاشته و احساس خوبی پیدا می کند. به همین دلیل اسم هدیه را کلاه شادی می گذارد. او تصمیم می گیرد هدیه اش را به دوستانش نشان دهد؛ اول از همه سراغ گورخر رفته و می بیند که او هم بی حوصله و عصبانی است، فیل یکی از کلاه ها را به گورخر می دهد. حالا دیگر گورخر هم مثل فیل خوشحال است. آن ها با هم پیش بقیه دوستانشان می روند و هر بار فیل با دادن یکی از کلاه ها به دوستانش، حس خوشحالی اش را با آن ها تقسیم می کند و همه را بر سر نشاط می آورد. تا این که کلاه ها تمام می شود، اما ظاهرا سر زرافه بی کلاه مانده و او هم چنان ناراحت و بی حوصله است. بنابراین فیل و دیگر حیوانات تصمیم می گیرند تا کاری برای خوشحال شدن دوستشان انجام دهند ... تصاویر زیبای رنگی در کنار متن ساده ی کتاب به کودک این فرصت را می دهد تا به درک عمیقی از داستان برسد، همچنین مفهوم دوستی و لذت تقسیم کردن شادی ها را با دیگران را دریابد.

 

برشی از متن کتاب

صدای زنگ در آمد. فیل همین طور که پا می کوبید، از پله ها پایین رفت: «دست از سرم بردارید! حوصله ندارم!» هدیه ای پشت در بود! فیل بازش کرد. حالا دیگر نمی شد بداخلاق بماند. فیل با شادی فریاد کشید: «هورررا زنده باد کلاه!» «می روم کلاهم را نشان گورخر بدهم.» ولی گورخر دلش نمی خواست هیچ کلاهی را ببیند. «دست از سرم بردار! حوصله ندارم!» با این همه فیل به گورخر یک کلاه داد. گورخر خندید. هر دو با شادی فریاد کشیدند: «هوررا زنده باد کلاه!» برویم کلاهمان را نشان لاک پشت بدهیم. ولی لاک پشت دلش نمی خواست از لاکش بیرون بیاید. «دست از سرم بردارید! حوصله ندارم!» فیل یک کلاه هم با لاک پشت داد. لاک پشت خندید. هر سه با شادی فریاد کشیدند: «هوررا زنده باد کلاه! برویم به جغد نشان بدهیم!» ولی جغد نه دلش می خواست آن ها را ببیند نه کلاه هایشان را. «دست از سرم بردارید! حوصله ندارم!» فیل یک کلاه هم به جغد داد. جغد خندید و همه با شادی فریاد کشیدند: «هوررا زنده باد کلاه!» فیل و گورخر و لاک پشت و جغد، پشت سر هم راه افتادند تا بروند کلاه هایشان را به شیر نشان دهند. «هورا زنده باد کلاه!» ولی شیر دلش مهمان نمی خواست. دست از سرم بردارید! حوصله ندارم!»      

(برنده ی جایزه) نویسنده: برایان ون مترجم: مریم بنایی انتشارات: پرتقال