کتاب کشورت را نجات بده (من قهرمانم 6)

کتاب کشورت را نجات بده جلد ششم از مجموعه ی من قهرمانم نوشته ی استیو بارلو و استیو اسکیدمور با ترجمه ی سعیدا زندیان توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

در این جلد شما نقش یک کارآگاه خصوصی را بازی می کنید که در لندن زندگی و در بسیاری از مواقع به اسکاتلندیارد (پلیس جنایی لندن) کمک می کند. سربازرس " بولز " به همراه مرد دیگری به ملاقات شما آمده اند و آن ها خبر از شرایط خطرناکی می دهند که کشور را تهدید می کند. روابط انگلیس و روسیه رو به تاریکی است و از طرفی کارخانه ی آقای " هال " که سازنده چندین موشک نظامی و مخرب است، مورد دستبرد واقع شده و دو عدد از موشک های جدیدش به سرقت رفته است. پلیس از شما کمک می خواهد تا این موشک ها و سارقشان را بیابید و ... در هر یک از جلد های این مجموعه، داستان کتاب توسط خواننده پیش می رود و سرنوشت قهرمان داستان را که در واقع خود اوست، تعیین می کند. در ابتدای هر کتاب مشخص می شود که موضوع این جلد چیست و بعد از یک مقدمه ی کوتاه 2 مسیر برای ادامه داستان به خواننده داده می شود. این خواننده است که با انتخاب خود و رفتن به صفحه ای که انتخاب کرده است ادامه ی داستان را رقم می زند. گاهی ممکن است انتخاب های غلطی انجام دهد و در مسیر داستان شکست بخورد، که در این حالت می تواند در صورت تمایل از اول شروع نماید، اما این بار انتخاب های درستی داشته باشد.

 

برشی از متن کتاب

این داستان در سپتامبر سال 1851 میلادی اتفاق می افتد. شما نقش کاراگاه خصوصی بسیار ماهری را بازی می کنید که در لندن زندگی می کند. اسکاتلندیارد(پلیس جنایی لندن) هر وقت نتواند مجرمی را دستگیر کند، حتما از شما کمک می گیرد. مکله ویکتوریا، فرمانروای کشور است. مدتی است که بین انگلستان و روسیه تنش بزرگی به وجود آمده است. روسیه می خواهد قلمرو خود را در خاور میانه و افغانستان توسعه دهد و به نوعی دست انگلستان را از تسلط بر هند کوتاه کند. از طرفی قرار است امسال نمایشگاه بزرگی از دستاوردهای قدرت صنعتی بریتانیا برپا شود. محل برگزاری نمایشگاه، ساختمان تازه تأسیس قصر کریستال در هایدپارک است. طی برآوردهای بعمل آمده هزاران نفر از مردم سراسر دنیا از آن بازدید می کنند. نیمه شب است و شما مشغول مطالعه خبرهای روزنامه در اتاقتان هستید که کسی در می زند. خدمتکارتان وارد می شودو می گوید که دو مرد متشخص بیرون منتظرتان اند. آنها مصرند تا هرچه زودتر شما را ملاقات کنند. شما فکر می کنید این موقع شب چه کسی کارتان دارد؟ سپس به خدمتکار، اجازه ورود آنها را می دهید. حالا به قسمت 1 بروید. قبل از اینکه آن دومرد داخل شوند، شما حدس می زنید که یکی از آنها سربازرس بولز از اسکاتلندیارد باشد. بوی تند ادکلن او به مشامتان می رسد! قبلا در چندین پرونده با او همکاری کرده اید. در باز می شود و سربازرس و مرد دیگری که آشنا به نظر می رسد، وارد می شوند. شما به بولز خوش آمد می گویید: «سلام، سربازرس! چه باعث شده که این موقع شب به اینجا بیایی؟ راستی دوستت را معرفی نمی کنی؟» بولز جواب می دهد: «البته. ایشان آقای براون اند. بامن روی پرونده ای در رابطه با امنیت ملی کار می کنند.» شما ابرویتان را بالا می اندازید. مطمئنید که به تازگی عکس آقای براون را جایی دیده اید. اگر فکر می کنید آقای براون را می شناسید، به قسمت 28 بروید. اگر او را نمی شناسید، به قسمت 14 بروید. ...

از سری کتابهای بنفشه نویسنده:استیو بارلو - استیو اسکیدمور ترجمه ی: سعیدا زندیان انتشارات: قدیانی