کتاب کسی زیر چتر و سکوت جهان می گفت: همچنان، تا نمی دانم چه وقت

کتاب کسی زیر چتر و سکوت جهان می گفت: همچنان، تا نمی دانم چه وقت اثر هیوا مسیح در انتشارات دوستان به چاپ رسیده است.

یکی از اشعاری که در این کتاب می خوانیم:

شب آغازین

امشب

پرنده ای که رفته بود

باز می گردد

با آوازی از دور

و در تاریکی شاخه ها

سیبی می افتد

تا من

گوش دهم به بی کرانیِ باغ.

حالا

شب آمده است

در سکوت آمده است

و پشت پنجره ام که ابری ست

پرنده کوچک

نوک می زند

به شیشه ام از شوق.

پنجره می گشایم

در نور فانوس

که آویخته بر تیرک ایوان،

بر دیوار کاهگلی

باران می بارد

و من

گم می شود آرام – در صدای پرنده و باغ.

فهرست

به جای حرف های همیشگی یا سکوت های سپید شبهای خاموشی زیر چتر تا غروب بگو چه کنم؟ روسری در باد رؤیا در باد در اتوبوس فصل راز جهان چیزها همیشه با شعر به خانه می آیند رؤیای شبانه دلتنگی هدیه اندوه شبانه یادها هم ظهر نمی دانم باد حرف های نزدیک تا بهار شکوفه و برف شب آغازین ردّی از خاطره آواز فصل حالی آواز قمر حیرت بادهای جادو در من همچنان شبانه که می آید آه، پروانه ها! اتاق برگها حرفی در راه بی صورت رو به جایی دور دلتنگ تا برف شبانه مرموز شبانه ناگریز خواب های گم شده بر شن های کودکی هراسی در برف در خیابان برف در خیابان شب کلام مقدس رها شده در برف از راه باران رها شده در شب مثل یکدیگریم ترانه جادو شهر ما خانه ما خواب در ماه خانه بی گناهی هنوز قهوه تلخ و دست هایت را سراسر خاطره نام گمشده کودکان و ماه شاعر و مهتابی 1 شاعر و مهتابی 2 شاعر و مهتابی 3 خداحافظ مهتابی شاعر! خوابی دیگر تمام آمدن بیگانه بیا آواز بخونیم یه عبور

برشی از متن کتاب

آواز قمر بر بخار شیشه انگشت می کشم جهان در نور نازکی به چشمانم می ریزد. نگاه می کنم هزار پنجره تاریک بر دیوارهای جهان پیداست. نگاه می کنم و گوش می سپارم به صدای تو که باز به کنار پنجره بیایی در زمزمه رخشانی از ترانه های (قمر) تا جهان، به آواز درآید. نمی آیی و شب بر شیشه ها می ماند و آواز (قمر) در یادها. نمی آیی و بخار بر شیشه ها می نشیند و هزار پنجره می ماند آن سو و آواز نخوانده ات

شاعر: هیوا مسیح انتشارات: دوستان