کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم - تینا سیلیگ

کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم، به قلم تینا سیلیگ و ترجمه ی مینا صفری در نشر میلکان به چاپ رسیده است.

امتحان چیزهای جدید مستلزم میل به پذیرش خطر است. با وجود این، خطر پذیری صفر و یکی نیست. بیشتر مردم برخی از خطرهای را براحتی می پذیرند و انواع دیگر خطرها را کاملا معذب کننده می دانند. شاید حتی متوجه خطرهایی که پذیرش آنها برایشان راحت است، نشوند و مخاطره آمیز بودن آن ها را به حساب نیاورند. در عین حال شاید در خطر چیزهایی که شما را بیشتر مضطرب می کنند، مبالغه کنید. برای مثال، شاید عاشق پرواز از روی شیب اسکی با سرعت نور یا پریدن از هواپیما باشید و این فعالیت ها را پر خطر ندانید. اگر اینطور است، پس نمی توانید ببینید که دارید بیشترین خطر فیزیکی را می پذیرید. آن هایی هم که خطر فیزیکی نمی کنند، ترجیح می دهند به جای این که کفش اسکی یا چتر نجات بپوشند، شکلات داغ خودشان را در پناهگاه اسکی بنوشند یا خودشان را محکم به صندلی های هواپیما ببندند. فقط با کمی فکر کردن، هر شخصی می فهمد مایل است چه نوع خطری را بپذیرد. کاملا سریع می توان فهمید که خطر پذیری یکنواخت نیست. جالب این که بیشتر کارآفرینان خودشان را خطر پذیرهای بزرگی نمی دانند. بعد از تجزیه و تحلیل دورنما، و ساخت تیمی عالی و گردآوری برنامه ای مفصل، احساس می کنند انگار هر خطری را که توانسته اند از دل سرمایه گذاری خود بیرون کشیده اند. در واقع، بیش ترین تلاش خود را صرف کاهش خطر کسب و کارشان می کنند. همچنین باید در نظر داشت که تصمیمات خوبی که بر اساس تجزیه و تحلیل دقیق خطرهای مرتبط هستند، هنوز هم می توانند به نتایج و برایندهای بد منجر شوند.

اگر خطر کردید و شکست خوردید، یادتان باشد که شخصیت شما نیست که بازنده و شکست خورده است. این شکست بیرون از شماست. این دیدگاه به شما کمک می کند از جای تان بلند شوید و دوباره و دوباره تلاش کنید. شاید ایده ی شما ضعیف بوده، زمان تان کافی نبوده، یا شاید منابع لازم برای پیشرفت را در اختیار نداشته اید.  به یاد داشته باشید که شکست بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری است. اگر گاهی اوقات شکست نمی خورید، در آن صورت احتمالا به اندازه کافی خطر نمی کنید.

(برشی از متن)

فهرست

• دوره ای فشرده برای یافتن جای خود در دنیا
• نویسنده: تینا سیلیگ
• مترجم: مینا صفری
• انتشارات: میلکان