loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب کاش تنها نبودم

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب کاش تنها نبودم از مجموعه ی مهارت های زندگی نوشته ی دیو کاتلر و ترجمه ی فراز پندار از سوی انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.

همه ی ما گاهی به قدری عصبانی می شویم که تنها آرزویمان این است که دیگران تنهای مان بگذارند! شاید باور این موضوع برایمان سخت باشد، ولی کودکان ما با بسیاری از رفتارهای تند و سخت گیری های والدین یا حتی خواهر و برادر بزرگتر، گاهی آرزو می کنند که تنها باشند، ولی ما باید با راهکارهای مناسب عواقب تنهایی را به کودکانمان بیاموزیم. کتاب کاش تنها نبودم ماجرای پسر کوچولویی است که همین آرزو را می کند، یک شب وقتی از خواب بیدار می شود خود را در جزیره ای کوچک می یابد که در آسمان شناور است، او شگفت انگیزترین چیزها را در آن جا می بیند: آسمانی که رنگ ارغوانی آن به آبی خوش رنگی گراییده و ستاره های نور افشان که پیش چشمان حیرت زده اش به پرنده های سفید تبدیل می شوند! پسر بچه که جادوی آسمان افسونش کرده، چیز دیگری آرزو می کند. آرزویش این است که از این جهان زیبا سهمی هم به پدر و مادرش و حتی به خواهر کوچولویش برسد. اکنون که او طعم تنهایی را چشیده با تمام وجود می خواهد به خانه برگردد.. این مجموعه ی بسیار زیبا، علاوه بر داستان جذاب و خیالی، با گرافیک فوق العاده و صفحات مصور رنگی برای کودکان و نوجوانان تهیه شده است.

 


برشی از متن کتاب


چندین سال پیش که هنوز بچه بودم یک روز از دست خانواده ام خیلی عصبانی شدم. به آن ها گقتم که دوستشان ندارم. به آن ها گفتم که کاش اصلا خانواده ای نداشتم و می توانستم همیشه تنها باشم. به داخل اتاقم دویدم و خود را روی تختم انداختم. وقتی بیدار شدم، خودم را روی انبوهی علف نرم و خنک یافتم. تا چشم کار می کرد آسمان آبی و بی کرانه را دیدم. از جایم برخاستم؛ حس کردم در جزیره ای بسیار کوچکم. عجیب تر این بود که جزیره ی کوچک وسط آسمان بود. تنها بودم، آرزویم برآورده شده بود. با غرور در جزیره ی کوچک خودم ایستادم. به نظرم می  رسید که بر بام دنیا قرار دارم. هیچ کس مزاحم من نمی شد، هیچ کس نبود که به من بگوید این کار را بکن، یا آن کار را نکن، و هیچ کس نبود که مرا آزار دهد. خودم بودم؛ تنهای تنها، در جزیره ی کوچک خودم و زیر آسمان آبی خودم. همه چیز زیبا بود. ماه که در آسمان بالا می آمد، آن را تماشا می کردم و از رقص ستاره ها و سیارات در اطرافم شاد شدم و خندیدم. هیچ وقت این قدر به آسمان نزدیک نبودم. سیاره ی کیوان در آسمان شناور بود و چنان از نزدیکم گذشت که فکر کردم می توانم به حلقه هایش چنگ بزنم. آسمان شب درخشیدن گرفت. رنگ ارغوانی آن به آبی خوش رنگی گرایید و ستاره های درخشان به پرنده های زیبای سفیدی تبدیل شدند که مرا به آغاز روز جدیدی دعوت می کردند. روی جزیره ام نشستم؛ تنهای تنها؛ به نظرم رسید زمانی طولانی گذشته است. بارها شاهد غروب آفتاب و طلوع ماه بودم. با این که از تنهایی لذت می بردم، پس از مدتی دلم برای خانواده ام تنگ شد. دلم برای بوسه های مادرم و آغوش پدرم تنگ شد. دلم حتی برای خواهر کوچکم تنگ شد.    

(مهارت های زندگی - از سری کتاب های نردبان) نویسنده: دیو کاتلر مترجم: فراز پندار انتشارات: فنی ایران


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب کاش تنها نبودم" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل