loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب کارنامه ی اردشیر بابکان - قاسم هاشمی نژاد

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب کارنامه ی اردشیر بابکان با ترجمه ی قاسم هاشمی نژاد توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.

گذشت زمان، بی توجهی ها و تحولات حکومتی و مذهبی ایجاد شده در کشور و ...، موجب از بین رفتن بسیاری از متون و نگارش های ادبی عهد باستان، از جمله آثار ادبی مربوط به دوره ی ساسانیان، گردیده، به طوری که آثار ناچیزی از آن زمان به جای مانده است. "کارنامه ی اردشیر بابکان"، یکی از این معدود کتب متعلق به ساسانیان می باشد که به زبان پهلوی نوشته شده و تا مدت زمانی طولانی ای، عده ای آن را سند و روایتی تاریخی تلقی می کردند. در واقع، محفوظ ماندن این اثر را مدیون روحانیون زرتشتی ای هستیم که سال ها پیش، با همراه داشتن تعداد اندکی کتب مذهبی و غیر مذهبی، به هند گریخته و در آن جا سکونت گزیدند. تاکنون این کتاب، در طی تاریخ های متفاوتی، توسط نویسندگان و مترجمان مختلفی هم چون خدایار دستور شهریار ایرانی، محمدجواد مشکور، صادق هدایت و ... به فارسی بازگردانده شده است. اما صادق هدایت، با بهره گیری از هوش و استعداد سرشار خویش در حرفه ی داستان نویسی، برای اولین بار، به محتوای داستانی این اثر، پی برد. سال ها بعد نیز، آقای هاشم قاسمی نژاد، به دلیل علایق درونی و شخصی خویش، به ترجمه ی این کتاب پرداخت و متنی سلیس و روان را ارائه نمود.

به طور کلی، کارنامه ی اردشیر بابکان، داستانی تاریخی است که به روایت، سرنوشت ایران و حاکمان آن، پس از مرگ اسکندر رومی، می پردازد؛ زمانی که ایران، از دویست و چهل سرزمین مختلف تشکیل می شده است. در دوره ی مورد نظر قصه، سپاهان، پارس و برخی مناطق دیگر، توسط اردوان، آخرین پادشاه سلسله ی اشکانی، اداره می شد. بابک، یکی از مهم ترین شخصیت های داستان، از جانب اردوان، ماموریت می یابد که به عنوان مرزبان پارس، امنیت این سرزمین را تامین نماید. ساسان، مردی جوان، با اصالت و از نژاد دارا، از جمله چوپانان، بابک می باشد که جهت حفظ جان خود، اصالت واقعی اش را از دیگران پنهان نگاه می داشت. اصل ماجرا از یک خواب آغاز می گردد؛ خوابی که بابک مرزبان، آن را به دفعات در رویاهایش مشاهده می کرد. او در این خواب، مدام ساسان را در وضعیت های مختلف می دید و از همین روی نزد معبران خواب رفت و پس از تعبیر خوابش، تصمیمات مهم و سرنوشت سازی را اتخاذ نمود...


برشی از متن کتاب


به کارنامه ی اردشیر بابکان چنین نوشته بود به کارنامه ی اردشیر بابکان چنین نوشته بود که ایرانشهر، از پس مرگ اسکندر رومی، دویست و چهل ملک داشت. سپاهان و پارس و خطه های نزدیک تر دست اردوان سالار بود. بابک مرزبان بود، شهردار پارس و گمارده ی اردوان بود از دست او. اردوان خود به استخر می نشست. بابک را فرزند نامبردار هیچ نبود. ساسان شبان بابک بود، از نژاد و ناف دارای شهریار و همواره با رمه ی گوسفندان می بود و وقت بیداد شاهی اسکندر گریزان و پوشیده می رفت و روزگار می گذاشت با شبانان کرد. بابک نمی دانست که این شبانک، ساسان، از تخمه ی دارا زاده است. شبی بابک در خواب چنان دید که خورشید از سر ساسان بتافتی و جهان روشنی گرفتی پاک از آن. شب دیگر چنان که ساسان نشسته است پشت پیلی آراسته ی سپید و به کشور همه پیرامن ساسان فراهمند و نماز به او می برند و ستایش و آفرین می کنند. سدیگر شب باز دیگر چنان دید که آذر فرنبغ و آذر گشسب و آذر برزین مهر به خانه ی ساسان می درخشند و روشنایی در همه ی جهان می پراگنند. بابک را سر خیره گشت از آن خواب و روز دیگر دانایان و خوابگزاران فرا پیش خواند و خواب هر سه شبه مو به مو نزد ایشان باز کرد. خوابگزاران گفتند مگر این خواب ها همه راه بدان می برد که آن مرد، یا خود از فرزندان او، کسی به پادشاهی جهان رسد. زیرا خورشید و پیل سپید آراسته چیرگی ست، توانایی است و پیروزی. آذر فرنبغ دین دانی مهان است و موبدان، آذر گشسب سپاه و سپهبدان، و آذر برزین مهر کشتاوران و برزیگران جهان. و پادشاهی این همه به آن مرد رسد یا به فرزندی از آن مرد. چون بابک این سخن شنید کس فرستاد و ساسان به پیش خواست. پرسیدش از کدامین تخمه و تباری. بوده کسی از پدران و نیاکان تو که شاهی و سروری کرده باشد. ساسان به زینهار از بابک درخواست که گزندم مزن، زیانم مکن. بابک پذیرفت. و ساسان راز خود به بابک راست در میان نهاد. شادمانه شد بابک و فرمود که خویشتن به آبدان فرو شوی. سپس فرمود تا دستی جامه، تن پوشی شاهوار، آوردند و به ساسان دادند که در پوش. ساسان چنین کرد. روزگاری هم به فرمان بابک او را به ناز و نوش می داشتند، بس نیکو و سزاوار. سپس دخت خود به زنی دادش. و از آن بودنی که بخواهد بود در وقت آن دخترک آبستن شد و اردشیر از و زاد. نخستین که بابک توش و تن و چابکی اردشیر دید دانست که راست بود آن خواب که دیده بودم. به فرزندی اردشیر را پذیرفت، بپرورد و به ناز می داشت. چون یال برکشید و به گاه فرهنگ رسید، در دبیری و سواری و هنرهای دیگر آموخته گشت، چنان نامور که به بالای او کس نبودی در پارس. چون سن اردشیر به پانزده کشید چون سن اردشیر به پانزده کشید خبر به اردوان آمد که بابک را پسری هست شایگانی، به فرهنگ و سواری آموخته ...

فهرست


پیش گفتار به کارنامه ی اردشیر بابکان چنین نوشته بود چون سن اردشیر به پانزده کشید اردوان را کنیزگی بود خانه افروز فرداروز اردوان کنیزک را می جست و راه دریابار گرفت اردشیر سر آن داشت به نخجیر رفت پس از آن اردشیر خطه ها در نوشت گردش روزگار و دست بخت اورمزد را شاپور از پدر پنهان کمی داشت برخی توضیحات مربوط به اسامی و موقعیت اسطوره ئی و تاریخی متن برخی از منابع مربوط به توضیحات

(از متون پهلوی) مترجم: قاسم هاشمی نژاد انتشارات: مرکز

مشخصات

  • نوع جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 5
  • سال انتشار 1397
  • تعداد صفحه 88
  • انتشارات مرکز

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب کارنامه ی اردشیر بابکان - قاسم هاشمی نژاد" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل