loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ژاله کش - ادویج دانتیکا

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب ژاله‌کش نوشته ادویج دانتیکا و ترجمه ی شیوا مقانلو در نشر چشمه به چاپ رسیده است.

این کتاب، داستان بسیار جذاب و پر کششی دارد که روایت از اتفاق ساده‌ای بین دو نفر آغاز می‌شود و کم‌کم گسترش پیدا می‌کند و زندگی‌چندین شخصیت را در بر می‌گیرد. موضوع کتاب، به بررسی اتفاقات تکان‌دهنده‌ای که در یک دوره زمانی در کشوری کوچک و ناشناخته رخ داده است می‌پردازد. همه کسانی که داستان را روایت می‌کنند، یا حضور مستقیمی در وقایع آن دوران داشته‌اند و در آن زمان زندگی می‌کرده اند، یا این‌که از نسل مهاجرانی هستند که اجدادشان در آن برهه‌ی زمانی در این حوادث تکان‌دهنده حضور داشته اند. ادویج دانتیکا، این کتاب را برای تجلیل از اجداد گرانقدر انسان‌هایی که درگیر این حوادث شده‌اند نوشته است. روایتی که هر راوی دارد، درواقع قضاوتی است که خود آن شخصیت از این وقایع دارد و موضوعات را از زاویه دید خودش بررسی می‌کند. ویژگی جالب توجه کتاب حاضر این است که مخاطب در ابتدا، در میان تکه‌های جداگانه داستان که ظاهرا هیچ ارتباطی با هم ندارند دچار سردرگمی می‌شود و حس می‌کند با مجموعه‌ای از تکه‌های بی‌حاصل طرف شده است؛ اما در جایی از کتاب، این تکه‌های بی‌ریط پازل، در جای اصلی خود قرار می‌گیرند و شکل زیبا و شگفت‌انگیزی از ماجرا را به مخاطب نشان می‌دهند. درست در همین لحظه، خواننده به درستی کار نویسنده آمریکایی این اثر، ایمان پیدا می‌کند و درمی‌یابد که با کتابی دلنشین و حرفه‌ای طرف است. این رمان، جایگاه بسیار ویژه‌ای در دنیای ادبیات معاصر دارد و در بسیاری از منابع معتبر آمریکا، نامزد دریافت جایزه شده است.


برشی از متن کتاب


آن‌جا ایستاده و به صدای تنفس آرایشگر گوش داده بود آرایشگر خروپف می‌کرد، هر خروپف با یک غره شروع می‌شد و با یک ناله خروج تمام می‌شد. صورتش را به سمت پیشانی آرایشگر پایین آورد، به این امید که بیدارش کند و تا حد مرگ بترساندش. وقتی بچه بود، راجع‌به زندانیان سیاسی شنیده بود که در حال خواب خفه می‌شدند، صورت‌هایشان باد می‌کرد و چشم‌هایشان از سرشان بیرون می‌زد. حالا می‌خواست همان کارها را با آرایشگر بکند. یا شاید بالشی را روی صورتش فشار دهد. یا به سادگی بیدارش کند تا از او بپرسد "چرا؟" با نگریستن به صورت آرایشگر، که در خلال سال‌ها بسیار چروکیده شده بود، تمایل به کشتن او را از دست داد. نه این‌که بترسد: چرا که در این لحظه حس شجاعت و بی باکی زیادی داشت. ترحم هم نبود: خشمگین‌تر از آن بود که احساس ترحم کند. چیزی دیگر بود، چیزی نه چندان قابل اندازه گیری. بیم از اشتباه کردن  به آدم اشتباهی صدمه رساندن، زنی را اشتباهی بیوه کردن و بچه‌ای را اشتباهی یتیم کردن. رسیدن به این درد بود که هرگز نمی‌فهمید چرا قدرت نابود کردن کل زندگی او به یک نفر داده شده بوده. دوباره داشت می‌لرزید. به نظر می‌رسید همان‌طور که نوک پنجه پا از اتاق آرایشگر خارج می‌شد تمام بدنش هم خیس از عرق شده بود حتی وقتی به زیرزمین برگشته و به قسمت پروازهای مقصد پورتوپرنس تلفن زده بود نتوانسته بود این احساس را دور کند یا آرایشگر در خلال این سال‌ها بر سر حرفش ایستاده و نه شلیک کرده بود، درست همان‌طور که به والدینش.   دانی با صدای خودش که قصه را نقل می‌کرد از خواب بیدار شد. عمه‌اش هم بیدار شده بود. می‌توانست در تاریکی خطوط کلی  سینمایی‌اش را تشخیص دهد. به نظر رسید روی تخت نشسته، و قاروره را زیرش گذاشته تا خودش را راحت کند. -دا، داشتی خواب پدر و مادرت را می دیدی؟ خم شد و قاروره را به سرجایش زیر تخت برگرداند. داشتی صداشون می‌زدی.

فهرست


            پیام شخصی نویسنده به خواننده‌ی ایرانی             کتاب مردگان             هفت             بچه‌ی آب             کتاب معجزات             شب‌گویان             خیاط لباس عروسی             دم‌های میمون             نوحه‌خوان              ژاله‌کش             سپاس نویسنده             مؤخره‌ی مترجم 

نویسنده: ادویج دانتیکا ترجمه: شیوا مقانلو انتشارات: چشمه  

مشخصات

  • مترجم شیوا مقانلو
  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 2
  • سال انتشار 1393
  • تعداد صفحه 232
  • انتشارات چشمه

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ژاله کش - ادویج دانتیکا" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل