loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب چون گناهی آویخته در تو - مرام المصری

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب چون گناهی آویخته در تو شامل اشعار مرام المصری می باشد که سید محمد مرکبیان آن را به فارسی ترجمه کرده و توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

مرام المصری زنی است که توانسته است از دل فشارهای مختلف اجتماعی و فرهنگی که بر زنان عرب وارد می آید، صدای زنان باشد. شعرهای المصری که در این مجموعه آورده شده اند پر از صداقت، جسارت و سرشار از زیبایی هستند. این اشعار حکایت از آن دارند که المصری ترسی ندارد تا احساساتش را، خودش را پنهان کند. او نگاهی دقیق به مسائل اطراف خود دارد و همچون هر شاعر باریک بینی توانسته است در اشعارش تصاویر تازه ای با استفاده از نگاه ویژه ی خود به دنیا خلق کند. او با شجاعت خود توانسته است راه را برای سایر زنان شاعر و هنرمند جهان عرب باز کرده و به آن ها نشان دهد که اگر بخواهند می توانند. تنها باید دل را به دریا بزنند و حاضر شوند برای آنچه علاقه و استعدادش را دارند بها بپردازند. شعرهای مرام المصری مدرن هستند و در عین پختگی از سادگی دلنشینی نیز برخوردارند. او دارای زبان و فرمی است که صرفا مختص او است و توانسته است اشعاری عاشقانه و اجتماعی در کتاب «چون گناهی آویخته در تو» ارائه کند. او در شعرهای خود ابایی ندارد که ابعاد نهان روابط انسانی و عشق را عیان کرده و به بیان درونی ترین حالات انسانی بپردازد. سید محمد مرکبیان نیز با مهارت بسیار اشعار این شاعر خوش قریحه را به فارسی ترجمه کرده است، به نحوی که خواننده ی فارسی زبان نیز می تواند با اشعار زیبای او همزادپنداری کند.


برشی از متن کتاب


1 احمقانه است هرگاه قلبم صدای در زدنی را می شنود درهایش را باز می کند 2 چشم به راهم چشم به راه چه چیزی؟ مردی که گل برایم می آورد و حرف های شیرین مردی که من را می بیند و می فهمد با من حرف می زند و به من گوش می دهد مردی که برایم گریه می کند و من دلم برای می سوزد و دوستش می دارم 3 در می زنند کیست؟ گرد و خاک تنهایی ام را جارو می زنم زیر فرش لبخندی بر صورتم می گذارم و در را باز می کنم 4 غریبه ای نگاهم می کند غریبه ای همکلامم می شود به غریبه ای لبخند می زنم با غریبه ای حرف می زنم. غریبه ای به من گوش می سپارد و بر غم های ساده ی او می گریم در این تنهایی که غریبه ها را گرد هم می آورد

فهرست


مقدمه ی مترجم گپ و گفت با مرام المصری احمقانه است چشم به راهم در می زنند غریبه ای نگاهم می کند می نالد از درد قلبی پنچر شد رد تو را دنبال می کند به خیالم مانند ولگردی دنبال تکه های لباسم هرچه را دارم پوستت خواهش می کنم زن گفت نه! محو خواهم کرد ترکم می کنی؟ کنار سینه ی تو مردی که دهان دارد دنده هایش نه از قند به چه کارش کمدش را در خیابان سکوت زن گفت خانه خسته است پنجره ای پشه ای چرا فراموش کرده ای خانه ی دوستانم فرزندانش باخته بود آواز گنجشکان به چیزی فکر نمی کرد چشم هایی هستند به چالاکی گربه ای زن می خزد می میرد مار گر گرفته ام خوشا شکمت در ازای تمام آن ها چه مدت هرگاه مردی ردی از پاها را چون جویباری به تنهایی دقیقه ای این غبار درهای گسترده اش را گره می زنمش به خوابی عمیق یک روز برای جیره ی روزانه ام کمکم کن از آن جا که بین ما مرد، خاطراتش را گاه گاهی مرد چیزی بیشتری لابد گنجشکی در نبود تو مانند دانه های نمک آن جا که اسب ها چیزی عذر می خواهم که به جایی که تنه ات را درد تو تو را زیر بالشم به کبودی خواب میان زمین و آسمان خسته ام از بودن به اعماق آینه ام به باد بگویید دروغ هایت را نه تقصیر تو بود من و خوشبختی ام ما چهره هایی داریم زن گفت چه می توانست بکند چه می شنوم آن قدر بیات نباش آیا آن ها بی خانمان

  • نویسنده: مرام المصری
  • مترجم: سید محمد مرکبیان
  • انتشارات: چشمه

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 3
  • تعداد صفحه 86

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب چون گناهی آویخته در تو - مرام المصری" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل