loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب چهار صندوق | بهرام بیضایی

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
45,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب چهار صندوق بهرام بیضایی

نمایشنامه چهار صندوق، کتابی پرمحتوا و مفهومی است که به نقد قدرت و استبداد حاکمان ظالم در جامعه می‌پردازد. قدرتی که تمامی اقشار جامعه را تحت سلطه‌ی خود قرار می‌دهد و با ایجاد تفرقه و فاصله، مانع از اتحاد میان آن‌ها می‌شود. اتحادی که ممکن است به نابودی حاکم در راس حکومت منجر گردد.

شخصیت‌های داستان، از چهار نفرپوش و یک مترسک تشکیل می‌شود؛ هر یک از این نفرپوش‌ها، رنگ مخصوصی دارند. سبز، زرد، قرمز و سیاه. در واقع این رنگ‌ها، نماد دسته‌های مختلف یک جامعه هستند. سبز، نماینده‌ی افراد به ظاهر مذهبی اما ریاکار و دروغگو می‌باشد؛ افرادی که با تکیه بر مذهب و مدعی به اجرای احکام آن، زندگی پستی را در پیش می‌گیرند.

رنگ سرخ، بازاریان هستند که فقط دنبال سودجویی و کسب منافع خود می‌باشند. رنگ زرد، بیان‌گر گروه روشنفکر جامعه است؛ گروهی که همواره زوایای مختلف جامعه را مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهند و سپس با شعارها و حرف‌های سازنده‌ی خود، سعی در بیدارسازی جامعه دارند. آن‌ها با ارائه‌ی راه‌کارهایی تاثیرگذار، به فکر از بین بردن ظلم و ناعدالتی و برقراری آزادی هستند. سیاهان نیز، افراد عادی جامعه‌اند؛ اشخاصی که بر خلاف سایر نمادها، بسیار ساده‌لوح و نابخرد به نظر می‌آیند. اما در واقع، آن‌ها، از دو رویی و ریا مبرا می‌باشند و شجاعانه در مقابل ظلم قد علم می‌کنند.

کتاب چهار صندوق، از گردهمایی چهار نفرپوش آغاز می‌شود. آن‌ها مشغول صحبت و مشورت با یک‌دیگر درباره‌ی وجود خطری احتمالی هستند. خطری که متضاد با معیارها و منافع مورد نظر هر یک از نفرپوش‌هاست. در این میان، زرد، پیشنهاد می‌دهد که یک مترسک بسازند؛ مترسکی مجهز به تمامی تجهیزات و سلاح‌های امنیتی که با ظاهر ترسناک خود، دشمنان را بترساند و امنیت و آزادی را در جامعه برقرار نماید. همه‌ی رنگ‌ها با پیشنهاد ساخت مترسک، موافقت می‌کنند. آن‌ها با کمک یک‌دیگر، مترسک مورد نظر خود را می‌سازند. غافل از این‌که همین مترسک، خطر بزرگ زندگی آن‌ها و مانع آزادی، منافع و خوشبختی‌شان خواهد شد.


بخشی از کتاب چهار صندوق

[شب. چهار صندوق در چهار گوشه‌ی صحنه]

فریادی از بیرون: هوی، هوی، هوی-

[موسیقی شاد؛ مترسک با قدم‌های سنگین و حرکات غلوآمیزش که حالتی از رقص دارد وارد می‌شود. نگاهی به هر طرف؛ به پائین و بالا، می‌خندد.]

مترسک: خبری نیست!

[دوربین می‌اندازد، شیپور می‌زند، گوش می‌دهد، باز می‌خندد.]

مترسک: هیچ خبری نیست!

[ناگهان صاف می‌ایستد. لحن عوض می‌کند؛ دوستانه.]

مترسک: تماشاگران محترم، لازمه‌ نکته‌ای رو تذکر بدم؛ اوضاع عوض شده. ما بالاخره با هم کنار اومدیم. یعنی چاره‌ای هم نبود؛ یکی باید دیگری را دلالت می‌کرد، و کرد. موقعیتی کم‌نظیر، ایامی درخشان. حالا دیگه از آرامش و سکونی برخورداریم که تا دنیا دنیا بوده سابقه نداشته. قبول ندارین؟ -حق با شماست. بگذارید امتحان کنیم. [با شدت] صندوق دو!

[در یکی از صندوق‌ها باز می‌شود و زرد سر پا می‌ایستد.]

مترسک: [دوستانه] صندوق دو، اوضاع چطوره؟

زرد: خیلی خوب. در صندوق من همه گونه وسایل امن و آسایش فراهم شده. ما مجهز به حرارت سنج برقی و سرماسنج خودکار، بلیط بخت آزمائی و مطبوعات آزاد هستیم.

مترسک: و همه‌ی این‌ها-

زرد: بله، و همه‌ی این‌ها البته از این حکایت می‌کند که ما مجهز به حرارت‌سنج برقی و سرماسنج خودکار، و انواع پرده‌ها برای جلوگیری از نور آفتاب هستیم. یخچال‌های ما سردتر از محیط اطراف نیست. ما صاحب یخ قالبی، کره‌ی قالبی، افکار قالبی و همه‌ی چیزهای قالبی هستیم، و این نشون می‌ده که غمی روی زمین باقی نمونده، غیر از غم‌های قالبی.

مترسک: پیامی ندارید؟

زرد: پیام من این‌ست که همیشه باید پیامی داشت.

مترسک: متشکرم!

[زرد فرو می‌رود و در صندوق بسته می‌شود.]

مترسک: زبان تلخی داره، اما چکار می‌شه کرد؟ دلخوشیش همینه. [داد می‌زند] صندوق چهار!

[از صندوق دیگر سیاه بالا می‌آید.]

مترسک: [مهربان] توی صندوقت چه خبره دوست عزیز؟

سیاه: بهترین خبرها.

مترسک: بگو تا ما هم مثل تو خوش‌حال و امیدوار و با نشاط بشیم.

سیاه: بله دیگه بله، صد البته ما الان وضع‌مون فرق کرده، ما دیگه همونائی نیستیم که بودیم، ما اینائی هستیم که هستیم. یعنی که نه خیال کنین؛ ما الان شرکت داریم، بیطار داریم، هر جا می‌ریم چند نفر مارو می‌پان-

مترسک: شمارو می‌پان؟

سیاه: که مبادا بهمون بد بگذره [میخندد]- بله دیگه علف‌ها خیلی تندتر از اون‌وقتا رشد می‌کنن، به لطف الطاف شما درآمدمون سه برابر شده-

مترسک: باعث افتخار! قبلا چقدر درآمد داشتی؟

کتاب چهار صندوق به قلم بهرام بیضایی توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان به چاپ رسیده است.



  • نمایشنامه
  • نویسنده: بهرام بیضایی
  • انتشارات: روشنگران و مطالعات زنان

بهرام بیضائی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب چهار صندوق | بهرام بیضایی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل