loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب چرا پرنده ها صبح به صبح آواز می خوانند - چکه

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب چرا پرنده ها صبح به صبح آواز می خوانند نوشته ی تری جونز و ترجمه ی امیرمهدی حقیقت توسط نشر چکه به چاپ رسیده است.

قصه گویی، سنتی دیرینه و پا بر جاست. گذر زمان، تغییر مکان و گسترش وسایل ارتباط جمعی در اهمیت، ارزش و تاثیر قصه تغییری ایجاد نکرده است. قصه گویی آرامش را هم به قصه گو و هم به شنونده هدیه می کند و فعالیتی است پربار که اگر به صورت عادت در خانواده ها درآید، بسیاری از نابسامانی های فرزندان را درمان می کند. کودکان و نوجوانان به قصه نیاز دارند، کارکرد مثبت قصه ها در شکل گیری شخصیت کودکان و نوجوانان تاثیر فراوانی دارد. قصه های عامیانه، از ابزارهای معنابخشی در زندگی کودکان می باشند. بخصوص قصه های عامیانه ی خیال انگیز دارای شخصیت هایی هستند که کودک می تواند خود را در نقش آن ها بیابد و از تجارب آن ها درس بگیرد. شخصیت هایی که کودک تمایل ها و ترس های خود را در آنان می بیند. این کتاب جلد دیگری از مجموعه کتاب هایی با عنوان " قصه های خوشحال " می باشد. علت نام گذاری این قصه ها با این عنوان، پایان خوش داستان های آن می باشد. این کتاب با زبانی ساده به روایت پانزده داستان کوتاه و جذاب می پردازد که بیش تر جنبه ی تخیلی دارند. عناوین داستان های آمده در این کتاب عبارت است از: چرا پرنده ها صبح به صبح آواز می خوانند، دیو هزار دندان، قصر دور دورها، شیطان و دکتر دور بینی، استخوان کشتی، کشتی ای که به هیچ جا می رفت، ماهی دنیا دیده، اژدها روی بام، ستاره ی مزرعه، آینه ی جادویی، پری دریایی که دلش برا ملوان سوخت، فراموشم نکن، همه جا چشم، بچه برفی، گورکن چطوری راه راه شد.بیش تر حجم صفحات این کتاب را متن در بر گرفته است و در برخی از صفحات آن هم تصاویری سیاه و سفید در رابطه با موضوع داستان آمده است.

" کشتی ای که به هیچ جا می رفت " داستان پسری است به نام " تام " که با مادر بیوه اش زندگی می کرد. آن ها بسیار فقیر بودند. یک روز سرد زمستانی که مادر برای آوردن غذا به کمد خوراکی ها سر می زند، می بیند که چیزی برای خوردن ندارند. او بسیار غمگین و ناراحت در گوشه ای می نشیند و شروع می کند به گریه کردن. تام از ناراحتی مادرش غمگین شده و تصمیم می گیرد به دنبال پیدا کردن کاری برود که پول زیادی به دست آورد تا مادرش خوشحال باشد و دیگر گرسنه نماند. با امید رسیدن به این هدف او عازم سفر می شود در این سفر اتفاقات بسیاری برای او می افتد و مشاغل مختلفی بر سر راهش قرار می گیرد که برای پولدار شدن احتیاج به صبر و گذشت زمان داشتند. تا اینکه یک روز که دیگر ناامید شده بود در اسکله ی کشتی ها به کشتی عجیبی برخورد می کند و ... آیا تام در رسیدن به هدفش موفق خواهد شد؟ این کشتی به چه عجیب به نظر می رسید؟ با تام و داستان عجیب و جذاب سفر پرماجرای او همراه شوید.این کتاب در چندین جلد با عناوین مختلف از جمله دماغ گنده ها، دیو هزار دندان و به ماه دست بزن تهیه و چاپ شده است.

 


برشی از متن کتاب


کشتی ای که به هیچ جا می رفت تام پرسید: چه کار می کنید؟ مرد یک لحظه دست از کار کشید به تام نگاهی کرد و گفت: دارم پولی در می آرم که تو تا حالا به عمرت ندیده ای! تام گفت: می شود من هم کمکتان کنم؟ مرد گفت: کارم که تمام شد بیل را می دهم دست تو. تام پرسید: کی تمام می شود؟ مرد گفت: ای، زیاد طول نمی کشد. فقط باید خوب آتش را الو بدهم که حسابی گر بگیرد. بعدش بروم بالای دودکش آن موقع کارم تمام می شود. تام هم نشست روی علف ها و منتظر نوبتش شد. و طولی نکشید که خوابش برد. بیدار که شد. دید هوا روشن شده و مرد هنوز داشت با قدرت تمام بیل بیل زغال توی کوره می ریخت. تام پرسید: کی کارت با آتش تمام می شود؟ مرد بی آنکه بایستد گفت: وقتی که آتش دیگر زغال نخواهد. تام گفت: ولی آتش که همیشه زغال می خواهد! یکهو چشم تام افتاد به پله های دودکش کوره که همین جور می چرخید و می چرخید و به سمت نوک دودکش کوره بالا می رفت. تام سرش را بالا و بالاتر برد و دید دودکش تا خود آسمان بالا رفته و نوکش اصلا معلوم نیست. تام گفت: ببخشید من نمی توانم صبر کنم تا شما کارتان تمام شود. این را گفت و بقچه اش را برداشت و باز راه افتاد. رفت و رفت تا به بندر کنار دریا رسید که کشتی های خیلی بزرگی آن جا لنگر انداخته بودند. تام به هر ناخدایی که می گفت او را سوار کند، ناخدا برمی گشت و به تام می گفت که او هنوز خیلی کوچک است و به درد کار در کشتی نمی خورد. ولی بعد از کلی انتظار بالاخره تام چشمش به کشتی عجیبی افتاد که از بقیه ی کشتی ها کوچک تر بود و رنگش قرمز و سفید بود. تام که دید ناخدا به دیواره ی کشتی تکیه داده، بلند بلند گفت: آقا، توی کشتی کمک نمی خواهید؟ ناخدا گفت: چرا نمی خواهم؟ تام پرسید: کجا می روید؟ ناخدا گفت: هیچ جا. تام گفت: اگر من همین جا هم بمانم باز به هیچ جا نمی رسم. پس بهتر است با شما بیایم. این را گفت و سوار کشتی شد...

مجموعه قصه های خوشحالی نویسنده: تری جونز مترجم: امیرمهدی حقیقت انتشارات: چکه


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب چرا پرنده ها صبح به صبح آواز می خوانند - چکه" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل