loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب چارلی و موشی و بابابزرگ

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
49,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب چارلی و موشی و بابا بزرگ نوشته ی لورل اسنایدر و با تصویرگری امیلی هیوز با ترجمه ی میترا امیری از سوی انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

یکی از دغدغه های همیشگی کودکان که بسیار درباره ی آن صحبت می کنند, میل به رشد و رسیدن به دوران بزرگسالی است. خیلی اوقات این موضوع کاملا در بحث و جدل های بین آن ها دیده می شود ,و هر کدام مدعی بزرگتر بودن هستند. والدین آگاه می توانند در قالب بازی و یا خواندن داستان های مرتبط , سبب ایجاد نگرش درست در فرزندانشان شوند. کتاب "چارلی و موشی" با داستانی آموزنده, روابط دو برادر به نام های چارلی و موشی را به تصویر می کشد. چارلی بزرگتر از موشی است,اما موشی اصلا دوست ندارد این موضوع را بپذیرد. پدر بزرگشان هر ماه چند روزی به خانه ی آن ها می آید و کلی خوراکی های خوشمزه برایشان می آورد؛ این بار پدربزرگ به محض دیدن  آن دو می گوید که چارلی چقدر بزرگتر شده, موشی با شنیدن این حرف ناراحت شده و با ادعای این که می تواند بعضی از کتاب ها را بخواند یا این که با نظارت مادر,شنا کند, می گوید که او اکنون متوسط است اما کم کم در حال بزرگترشدن است. پدربزرگ هم حرف او را تایید می کند. آن ها هفته ی بسیار خوبی را در کنار پدر بزرگ می گذرانند. با او فیلم می بینند، کیک می پزند و حتی قلعه می سازند؛ پدر بزرگ هر شب قبل از خواب برایشان ترانه ی شب به خیر می خواند، بعد از یک هفته پدر بزرگ تصمیم می گیرد که به خانه برگردد چارلی و موشی که حسابی به او عادت کرده اند، از این موضوع بسیار ناراحت می شوند و برایش نامه می نویسند که خیلی زود، دوباره به دیدنشان بیاید... داستان کوتاه و کودکانه ی چارلی و موشی و بابابزرگ به دلیل وجود تصاویر زیبا و کودکانه می تواند برای کودکان بسیار جذاب باشد. بچه ها با خواندن آن علاوه بر سرگرمی، می آموزند که وقتی مهمانی به خانه شان می آید، چگونه باید با او رفتار کنند.

 


فهرست


  • متوسط
  • حمله
  • ترانه ی شب بخیر
  • خداحافظی

برشی از متن کتاب


بابا بزرگ بلند بلند گفت: «چارلی! موشی! چه قدر دارید بزرگ می شوید؟چارلی گفت: «آره من دارم خیلی بزرگ می شوم! می توانم کتاب بخوانم و شنا کنم. سه تا هاداگ بخورم!» بابابزرگ گفت: «وای! چه زیاد!» چارلی سرش را با خوشحالی تکان داد. «آن هم با سس خردل!» موشی سرش را با ناراحتی تکان داد: «من دارم بزرگ نمی شوم.» بابا بزرگ گفت: «خب، نسبت به قبل بزرگ تر شده ای. کوچک که نمی شوی!» موشی گفت: «نه کوچک هم نمی شوم.» بابا بزرگ پرسید: «پس داری چه قدری می شوی؟» موشی فکر کرد. گفت: «من دارم متوسط می شوم.» بابا بزرگ گفت: «آهان. متوسط بودن چه جوری است؟» موشی جواب داد: «وقتی متوسط باشی، خودت می توانی بعضی از کتاب هایت را بخوانی. اما بقیه هم برایت کتاب می خوانند.» بابابزرگ پرسید: «دیگر چی؟» موشی دوباره فکر کرد. «وقتی متوسط باشی، خودت می توانی شنا کنی. اما مامانت هم لبه ی استخر می نشیند و مراقبت است. فقط برای احتیاط.» بابا بزرگ گفت: «پس که این طور، انگار متوسط بودن خیلی خوب است.» بابا بزرگ پرسید: «نگفتی وقتی متوسط باشی، چند تا هداگ می توانی بخوری؟» موشی گفت: «می توانی سه تا هاداگ بخوری. اما بدو خردل. خردل برای متوسط ها نیست.» بابا بزرگ گفت: «کاملا منطقی است.» بابا بزرگ کیفش را آورد توی اتاق. چارلی کمکش کرد. موشی هم کمکش کرد. وقتی کارشان تمام شد، موشی گفت: «اگر گفتید چی؟» بابا بزرگ گفت: «چی؟» چارلی هم گفت: «چی؟» آن ها نمی دانستند چی شده. چارلی گفت: «وقت ناهار است.» بابا بزرگ گفت: «موقع هاداگ خوردن من هم متوسط می شوم!»    

  • نویسنده: لورل اسنایدر
  • تصویرگر: امیلی هیوز
  • مترجم: میترا امیری
  • انتشارات: پرتقال


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب چارلی و موشی و بابابزرگ" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل