loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب پیدات کردم سرمگس! (سرمگس 7)

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب سرمگس 7 (پیدات کردم سرمگس!)

کتاب " پیدات کردم سرمگس!" جلد هفتم از مجموعه داستان‌های "سرمگس" می‌باشد که نوعی کتاب کودک و نوجوان است.

ویز و سرمگس همچون دو دوست واقعی، همیشه با یک‌دیگر بازی کرده و اوقات خوشی را در کنار هم پشت سر می‌گذارند. آن‌ها گاهی، جهت ایجاد تنوع و سرگرمی بیشتر، به بیرون از خانه رفته و مشغول بازی قایم‌موشک می‌شوند. در طول این تفریح، سرمگس همیشه جهت پنهان شدن از چشمان ویز، درون سطل آشغال موجود در حیاط خانه مخفی می‌گردد. سپس در طی مدتی که ویز او را پیدا کند، به خوردن غذاهای خوشمزه و لذیذ موجود در آن می‌پردازد. ویز نیز که جای همیشگی او را می‌داند، بلافاصله سرمگس را یافته و دور بعدی بازی را آغاز می‌نماید. بنابراین نوبت پنهان شدن ویز می‌شود. پسرک نیز، جهت مخفی شدن، به اتاقک موجود در ته حیاط رفته و درب آن را می‌بندد. ولی سرمگس نیز مطابق روال معمول، از سوراخی کوچک وارد اتاقک شده و او را پیدا می‌کند.

اما اصل ماجرا پس از یک اتفاق ناگهانی و غیرمنتظره شکل می‌گیرد. هنگامی که نوبت مخفی گشتن سرمگس فرا می‌رسد، او مجددا درون سطل زباله می‌رود. ولی لحظاتی بعد، کامیون جمع‌آوری زباله‌ها، از راه رسیده و مامور شهرداری، محتوای سطل را درون مخزن مخصوص زباله‌های دور ریختنی موجود بر روی کامیون، تخلیه می‌کند. ویز هنگامی متوجه این واقعه می‌شود که مامور زباله درب کامیون را بسته و به راه می‌افتد. بنابراین پسرک قصه، ناراحت و نگران به سوی کامیون می‌دود. اما نمی‌تواند به موقع خود را به آن برساند.

دقیقا در همین هنگام، پدر ویز از خانه خارج گشته و برای رفتن به محل کار خویش، به سوی اتومبیلش می‌رود. در نتیجه، پسرک قصه با هیجانی وصف‌ناشدنی از پدرش می‌خواهد که کامیون حمل زباله را تعقیب نماید. پدر نیز در مقابل، درخواست فرزندش را پذیرفته و به دنبال کامیون حرکت می‌کند. این تعقیب و گریز تا جایی ادامه می‌یابد که کامیون موردنظر به شهر زباله‌ها می‌رسد. اما آیا ویز می‌تواند دوست عزیز خود را از میان حجم زیادی از زباله‌ها پیدا کرده و او را به خانه‌ و نزد خود بازگرداند؟!

شخصیت‌ اصلی قصه، "ویز" نام دارد. وی پسری کوچک است که یک دوست عجیب و غریب دارد. این دوست، یک مگس می‌باشد؛ موجودی که اغلب انسان‌ها ارتباط خوبی با او ندارند. اما ویز، مگس خود را "سرمگس" نام‌گذاری کرده است و همچون حیوانی خانگی از او مراقبت می‌کند.

 

برشی از متن کتاب پیدات کردم سرمگس! (سرمگس 7)

پسری بود که توی خانه مگس نگه می‌داشت. اسمش را گذاشته بود سرمگس. سرمگس بلد بود اسم پسر را بگوید: ویزززز!

فصل 1

روزی از روزها، سرمگس و ویز رفتند بیرون.

ویز گفت: «بیا قایم‌موشک بازی کنیم.»

سرمگس قایم شد توی سطل آشغال. همیشه همان جا قایم می‌شد.

خوش داشت وقتی ویز دنبالش می‌گشت از خودش پذیرایی کند.

ویز گفت: «پیدات کردم سرمگس! حالا نوبت من است قایم شوم.»

ویز توی اتاقک پشت حیاط قایم شد و در را بست.

سرمگس راهی پیدا کرد برود تو.

ویززززز!

ویز گفت: «آفرین کارت خوب بود. حالا نوبت توست که قایم شوی.»

سرمگس دوباره توی سطل آشغال قایم شد.

همان وقت آقای زباله‌چی سررسید.

آشغال‌ها را خالی کرد توی کامیونش و راهش را کشید و رفت.

فصل 2

بابای ویز داشت می‌رفت سر کار.

ویز داد زد: «برو دنبال آن کامیون!»

کامیون راند و راند و راند تا به شهر زباله‌ها رسید...

کتاب پیدات کردم سرمگس! هفتمین جلد از مجموعه‌ی سرمگس اثر تد آرنولد با ترجمه‌ی مریم فیاضی توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: تد آرنولد
  • مترجم: مریم فیاضی
  • انتشارات: هوپا

مشخصات

  • مترجم مریم فیاضی
  • نوع جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 1
  • سال انتشار 1396
  • تعداد صفحه 36
  • انتشارات هوپا

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب پیدات کردم سرمگس! (سرمگس 7)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل