loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب پنی قشقرق 3 (ته آتیش پاره‌های دنیا)

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب پنی قشقرق (ته آتیش پاره‌های دنیا)

البته اسم او واقعا پنی قشقرق نیست. ولی چون خیلی شیطون است و همیشه شر به پا می کند پدرش به او پتی قشقرق  می گوید و بعد مثل غاز می خنند، البته پتی نمی داند کجای این قضیه دقیقا خنده دار است! پتی دوستی به نام " کاسمو " دارد که از قضا به دلیل شپش هایی که داشته موهایش را کچل کرده است.

پنی قشقرق یک خواهر بزرگ تر از خودش که ظاهرا خیلی هم، اعصاب خورد کن است دارد. داستان های پتی در چند جلد کتاب چاپ شده است و در هر کتاب سه داستان از خرابکاری های پنی وجود دارد؛ پنی اصلا دوست ندارد خرابکاری کند. او فقط می خواهد به بقیه کمک کند ولی این کمک هایش منجر به خرابکاری می شود. همه ی خرابکاری هایش تقصیر ایده های به قول خودش درخشان منحصر به فردش است...

کتاب ته آتیش پاره های دنیا از مجموعه کتاب های پنی قشقرق نوشته ی جوآنا نادین و ترجمه ی مونا توحیدی توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.


برشی از متن کتاب


وقتی رفتیم پایین، حسابی غافل گیر شدیم، چون یک عالمه آدم، معلوم نبود از کجا، یکهو توی خانه مان ظاهر شده بودند. کاسمو گفت شاید بالاخره یکی اولین ماشین زمان را با اتوبوس، فویل آلومینیومی و ساعت زنگ دار اختراع کرده. اما مامان گفت اصلا از این خبر ها نیست، چون همچین چیزی غیر ممکن است. قضیه این بود که مامان بزرگ سر شطرنج با آرتور پیسون دعوایش شده بود و برگشته بود خانه. بابا هم در کمال تعجب خیلی سریع بحران مربوط به خط کشتی خیابان ها را حل کرده بود و برگشته بود خانه. من گفتم از همه شان متنفرم  و آن ها زندگی ام را به گند کشیده اند. دیسی گفت نه خیر! آن کسی که از همه متنفر است، اوست و همه زندگی اورا به گند کشیده اند، چون دیگر با این اوضاع، جوشوا با تملی از او خوشش نمی آید. برای اولین بار توی عمرم به دیسی حق دادم، آخر سر میز عصرانه جوشوا با تملی اصلا حواسش به دیسی نبود. به جایش زل زده بود به بری که کله اش تو کاسه ی کورن فلکس بود. به من و کاسمو هم یک جور عجیبی نگاه می کرد، چون هنوز رو پوش سفید و شنل نقره ای مان که رویشان معجون سبز مالیده شده بود، تنمان بود. همان موقع چهارمین ایده ی درخشان منحصر به فرد به سرم زد، اینکه جوشوا با تملی هورمان بیشتری احتیاج دارد، آن وقت حتما حتما از دیسی خوشش می آمد. داشتم همین طور به مخم فشار می آوردم که چطوری به جوشوا باتملی هورمون اضافه بخورانم (آخر بعید بود که خودش حاضر شود آن معجون سبز توی شیشه را بخورد)، یه یکهو بابا یکی از آن ایده ها ی تنابناک منحصر به فرد خودش را رو کرد. این ایده هایش خیلی شبیه ایده های درخشان منحصر به فرد من هستند، ولی معمولا مامان از آنها خوشش نمی آید. بگذریم! ایده ی بابا این بود که اسموتی درست کند، یعنی اینکه آدم یک عالمه میوه و چیزهای دیگر را با هم بریزد توی مخلوط کن تا یک مایع خوشمزه برای نوشیدن درست شود. معلوم بود مامان عصبانی شده و می خواهد یک چیزی بگوید، چون دوباره لب هایش را ورچیده بود، فکر کنم به خاطر اینکه آخرین بازی که بابا اسموتی درست کرده بود، تویش آب گوشت کنسروی ریخته بود و حتی خودش هم قبول کرد که چقدر مزه اش گند شده. اما بابا این بار خودش از همان اول گفت که نمی خواهد تویش آب گوشت بریزد و فقط موز و شیر و توت فرنگی توی اسموتی اش می ریزد و البته یک ماده ی سری. اما ماده ی سری بابا با ماده ی سری خانم باترورث فرق می کرد. بابا می خواست  توی اسموتی اش از آن رنگ ها سبز خوراکی بریزد، چون به نظرش آن را حسابی خوش رنگ و لعاب می کرد. اینجا بود که ایده ی درخشان منحصر ب فرد دیگری به فکرم زد، اینکه هورمون ها را بریزم توی اسموتی جوشوا باتملی، چون رنگ هورمون ها هم سبز بود و جوشوا اصلا متوجه  نمی شد. این جوری حتما از دیسی خوشش می آمد. پس با کلی هیجان شروع کردم به کمک کردن به بابا و هم زدن اسموتی ها، طوری که مامان گفت خیلی خوب است که دارم یک کار مفید انجام می دهم، هر چند شنل چسب چسبو و مربایی ام هنوز تنم است. همه خوشحال بودند، حتی دیسی! می گفت این بار اسموتی واقعا مزه ی میوه می دهد و به جوشوا اصرار می کرد که او هم کمی بچشد. جوشو ام همین کار را کرد، اما انگار اسموتی او مزه ی میوه نمی داد، چون یک دفعه  رنگش پرید و همه را روی میز بالا آورد. مامان بزرگ گفت شاید جوشوا به توت فرنگی حساسی دارد، چون خانم گیبون هم همین جوری است و حتی اگر یک دانه توت فرنگی بخورد، زبانش ورم می کند و ران پایش کهیر می زند و به حال مرگ می افتد. حال جوشوا همین طوری داشت بد تر و بدتر می شد و رنگش بیشتر می پرید...

  • سه داستان توی یک کتاب
  • نویسنده: جوآنا نادین
  • تصویرگر: جِس میخائیل
  • مترجم: مونا توحیدی
  • انتشارات: هوپا

جوآنا نادین


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب پنی قشقرق 3 (ته آتیش پاره‌های دنیا)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل