loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب پم بهترین اتفاق زندگی | آفرینگان

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب پم بهترین اتفاق زندگی

کتاب "پم، بهترین اتفاق زندگی"، ادامه‌دهنده‌ و تکمیل‌کننده‌ی داستان "ورت، دختری که دوست نداشت جادوگر شود"، می‌باشد که به عوان کتاب کودک و نوجوان در اختیار مخاطبین قرار  گرفته است.

شخصیت اصلی قصه، "ورت" نام دارد. او دختری نوجوان است که به طور مادرزادی جادوگر می‌باشد. ورت، دوران کودکی خود را در کنار مادرش "اورسول" سپری کرده است؛ زنی جادوگر که به حرفه‌ی خود علاقه‌ی زیادی دارد. اورسول پس از تولد ورت، همسرش، "ژرار" را برای همیشه ترک می‌کند و با استفاده از قدرت‌هایش، خود و فرزندش را از دیدگان شوهرش پنهان نگاه می‌دارد. در نتیجه، ژرار علی‌رغم جست‌وجوهای فراوان، موفق به یافتن زن و دخترش نمی‌شود.

با رسیدن ورت به دوران نوجوانی، اورسول تصمیم می‌گیرد که مطابق با آیین کهن هم‌نوعان خویش، مهارت‌های جادوگری را به دخترش آموزش بدهد. اما ورت هیچ تمایلی برای فراگیری آن نداشته و مدام نسبت به جادوگری ابراز تنفر می‌کند. تا اینکه اورسول جهت تحقق آرزوهای خود و تبدیل کردن ورت به جادوگری ماهر، از مادرش، "آناستابت" یاری می‌طلبد؛ پیرزنی که جادوگری بزرگ، توانا و بدون رقیب است.

آناستابت درخواست کمک دخترش را می‌پذیرد و از ورت می‌خواهد که چهارشنبه‌ی هر هفته به خانه‌اش برود. دختر قصه در همان جلسات ابتدایی، به جادوگری علاقه‌مند شده و مهارت‌های زیادی می‌آموزد. اما اصل ماجرای داستان از جایی آغاز می‌گردد که ورت تصمیم می‌گیرد از مهارت‌های جادویی خود برای پیدا کردن پدرش و برقراری ارتباط با همکلاسی مورد علاقه‌اش، "سوفی" استفاده نماید. با پیدا شدن ژرار و ایجاد دوستی میان ورت و سوفی، ماجراهایی خواندنی و پرکشش خلق می‌شود.

 

برشی از  متن کتاب پم بهترین  اتفاق زندگی

گفته‌های سوفی

(صدای یک دوست)

باید فکرش را می‌کردم. عاقبت به خانه‌مان زنگ زد. مادرم گوشی را برداشت و همان‌طور که انگشت اشاره‌اش را جلوی بینی‌ام تکان می‌داد، گوشی را دستم داد.

«دوباره چه کار کردی؟ به نظر خوشحال نمی‌آید...»

خوبی ژرار این است که آدم همیشه می‌فهمد با کی طرف است. تلاشی برای مخفی کاری نمی‌کند. وقتی عصبانی است، معلوم است.

با لحنی خشک می‌گوید: «یکشنبه ساعت نه می‌آیم دنبالت. به نفعت حاضر باشی. به پدر و مادرت بگو با ما ناهار می‌خوری. باید با شما حرف بزنم، با ورت، با تو و با پم.»

«با کی؟»

«با تو.»

«نه، آن یکی...»

«پم؟»

«پم، چیه؟»

«می‌بینیش. تا یکشنبه.»

می‌دانستم عاقبت لو می‌رویم. ورت گمان می‌کند پدرش آدم مهربان کمی خشنی است که هر را از بر تشخیص نمی‌دهد. معلوم است که مربی‌اش نبوده وگرنه می‌دانست که او عاقبت سرتان هوار می‌شود. نه الزاما بلافاصله بعد از بازی. ولی بعدا، با خونسردی، وقتی دیگر انتظارش را ندارید. با این که دخترش است، من پدرش را از مدت‌ها قبل از او می‌شناسم. مهربان است ولی خوشش نمی‌آید سرش کلاه بگذارند. و به خصوص می‌خواهد همه‌چیز روشن باشد.  اما از پدر بودن شانس نیاورد، در حقش خیلی ظلم شده.

وقتی ورت را دوباره پیدا کرد، باید به او هشدار می‌دادم. به او می‌گفتم حواسش را جمع کند. در گوشش می‌گفتم: «دختر مهربان اما مرموزی است.» یا: «دختری مهربانی است ولی آدم هیچ وقت نمیداند چه کلکی برای‌تان سوار خواهد کرد.» یا حتی: «دختر مهربانی است ولی جادوگر است، به سرزمین گرفتاری و فریب خوش آمدی.» چیزی نگفتم. هر چه باشد خودش آن‌قدر بزرگ بود تا به تنهایی از قضیه سر درآورد. به علاوه همین کاری بود که عاقبت انجام داد. و حالا خوشحال نبود.

برای من نتیجه قطعی بود. قرار بود بیچاره شوم. آن هم فقط برای اینکه دخترش جادوگر بود. انگاری کاری از دست من برنمی‌آمد. انگار تقصیر من بود...

آن‌قدر ناعادلانه بود که وقتی از خانه بیرون می‌آمدم چشم‌هایم پر از اشک بود. برای اینکه بداخلاقی‌اش را تشدید نکنم، گرمکن به تن و کفش فوتبال در کیف جلوی ساختمان منتظرش شدم. وقتی سوالات دقیقی از من می‌کرد، چه جوابی به او می‌دادم؟...

کتاب پم بهترین اتفاق زندگی نوشته ی ماری دپلوشن و ترجمه ی الهه هاشمی توسط نشر آفرینگان به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: ماری دپلوشن
  • مترجم: الهه هاشمی
  • انتشارات: آفرینگان
 


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب پم بهترین اتفاق زندگی | آفرینگان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل