loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب پسری که دور دنیا را رکاب زد (آفریقا)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
64,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب پسری که دور دنیا را رکاب زد (کتاب اول: سفر به اروپا و آفریقا)، نوشته ی الستر هامفریز و ترجمه ی لیدا هادی با تصویرگری تام مورگان جونز توسط نشر اطراف به چاپ رسیده است.

در کلاس ریاضی، تام مثل همیشه در رویاهای خود، به دوردست ها فکر می کرد. به مناطقی زیبا که خیلی دوست داشت آن ها را از نزدیک ببیند. در همین هنگام، آقای فیلد متوجه می شود که تام اصلا حواسش به درس و کلاس نیست. پس با عصبانیت از او می خواهد، از فکر و خیالات خود دست بکشد. تام از شرمندگی و خجالت، سرخ می شود و همه ی دانش آموزهای کلاس را به خنده می اندازد. پسرک قصه با دیدن خنده ی بچه ها، بی اختیار فریاد می کشد و می گوید: «من می خوام جهانگرد بشم.» هیچ کس حرف او را باور نمی کند. به این ترتیب تام تصمیم می گیرد که حتما این کار را انجام دهد و به همه ثابت کند که می تواند جهانگرد بشود. در یکی از روزها، تام که کاملا برای جهانگردی مصمم شده با خانواده خداحافظی می کند و سوار بر دوچرخه اش، از انگلستان، به سوی اروپا و آفریقا رکاب می زند. او در اولین سفر پرماجرایش با قبیله ای بزرگ، به نام ماسای، روبه رو می شود؛ ماسای ها برای همه ی کارهای خود مراسم مخصوصی دارند. جشن خوشامدگویی به غریبه ها، یکی از این مراسم هاست. اگر غریبه ای بخواهد وارد سرزمین آن ها بشود، باید ابتدا در این مراسم شرکت کند و یک کاسه از مخلوط شیر و خون را بنوشد. از آن جایی که تام هم، یک غریبه است باید همه ی این کارها را انجام بدهد. بنابراین رئیس قبیله ی ماسای، به عنوان میهمان از تام استقبال می کند، مراسم مخصوص غریبه ها را برپا می سازد و کاسه ی مخلوط شیر و خون را در مقابل تام قرار می دهد. تام تحت محاصره ی جنگجویان نیزه به دست ماسای، قرار می گیرد که همگی به او خیره مانده اند. او مجبور است مخلوط موجود در ظرف را بخورد تا افراد این قبیله روی خوش به او نشان بدهند و دست دوستی به سویش دراز بکنند. حالا تام بر سر دو راهی خوردن محتوای نفرت انگیز ظرف و برقراری دوستی با ماسای ها و یا نخوردن آن و به خطر افتادن جانش قرار گرفته است و ... .

تام، پسری ماجراجو و عاشق جهانگردی است که همیشه در رویاهای خود، به نقاط مختلف جهان می رود، و سفرهایی تخیلی و پرماجرایی را تجربه می کند. عشق و علاقه ی او به جهانگردی به حدی زیاد است که حتی به هنگام حضور در کلاس درس نیز، نمی تواند از فکر کردن به این آرزوی بزرگش دست بکشد. بنابراین تصمیم می گیرد با دوچرخه ی خود، به دور دنیا سفر کند و به این ترتیب با ماجراهایی واقعی و جالب رو به رو می شود. کتاب پسری که دور دنیا را رکاب زد، در سه جلد با نام های سفر به اروپا و آفریقا، سفر به آمریکا و سفر به آسیا، تشکیل می شود. نویسنده در این داستان ها، نقاط مختلف این چهار قاره را معرفی می کند، مطالب جالب و مفیدی را هم درباره ی شرایط جغرافیایی و  هم زندگی مردم آن ها و بسیاری چیزهای دیگر، برای نوجوانان توضیح می دهد.


فهرست


مسیر حرکت تام به دور دنیا ماسای، قبیله ی مردان نیرومند در رویای یک ماجراجویی می خواهم دور دنیا را رکاب بزنم از چه راهی باید بروم آفریقا؟ نکند دیوانه شدی؟ طرز تهیه ی ساندویچ موز و باقی درس های حیاتی زندگی! تام غار نشین می شود سلام علیکم! تام و فرعون های مومیایی شده مامورهای مرزی شن های سودان کشوری به نام اتیوپی خون، شیر و موز! این جا ته آفریقاست

برشی از متن کتاب


مامورهای مرزی تام توی کشور مصر در امتداد رود نیل، بلندترین رود دنیا رکاب می زد. او از عرض کم رود نیل در تعجب بود. به کشاورزهایی که زمین کوچک شان را شخم می زدند نگاه می کرد. گاو آهن بزرگ چوبی آن ها به پشت یک گاو بزرگ با شاخ های تیز و خمیده سوار شده بود. زمین های اطراف رود نیل حاصل خیز هستند برای این که هر سال با طغیان رودخانه لایه ای گل و لای مفید روی زمین های کشاورزی می نشیند. رود نیل حدود 6400 کیلومتر طول دارد، یعنی چهار برابر بیش تر از طول کشور انگلستان! دیگر داشت به غر زدن می افتاد چون برای رسیدن به کیپ تاون نه فقط تمام طول رود نیل، بلکه چندهزار کیلومتر هم باید رکاب می زد. آفریقا قاره ی بزرگی بود. سعی کرد به آن فکر نکند. به اندازه ی کافی برای رو به رو شدن با اولین چالش فکر و خیال داشت: عبور از صحرای سودان. تا قبل از آن هیچ وقت توی بیابان نرفته بود. فقط تا کنار ساحل رفته بود. حتی نمی توانست به رکاب زدن در امتداد ساحل دریا فکر بکند چه برسد به این که بخواهد درباره ی دوچرخه سواری در بیابان نظر بدهد. اصلا هر وقت به دوچرخه سواری در وسط بیابان فکر می کرد، عصبانی می شد. فکر عبور از آن همه شن، کلا حال و روزش را بهم می ریخت. مصری ها به تام می گفتند که حتی فکر کردن به گذشتن از بیابان با دوچرخه هم دیوانگی است. مرد میوه فروش توی بازار گفت «خیلی داغه. خیلی.» بعد یک موز بیش تر توی پاکت گذاشت و برای تام آرزوی موفقیت کرد. مرد قوی هیکلی که بطری های آب را پر می کرد با داد و هوار بهش گفت «خیلی راهه برات. بچه جون تو پوست و استخونی. نمی تونی از صحرا جون سالم به در ببری.» یک پسر هم دم مسجد روستا، جایی که تام اجازه گرفته بود چادرش را برپا کند، همین حرف ها را زد. «این قدر شن و ماسه ی اون جا زیاده که آخرش مجبور می شی دوچرخه ات رو روی کولت بگیری.» هیچ کسی فکر نمی کرد که پسرک بتواند از عهده اش بربیاید. تام یاد مدرسه اش افتاد. آن جا هم همه بهش گوشزد کرده بودند که سفر به آفریقا با دوچرخه غیرممکن است اما حالا او توی آفریقا بود. صحیح و سالم. تنها راهی که برای عبور از صحرای سودان داشت امتحان کردن بود. می دانست ممکن است موفق نشود و جا بزند اما بهتر بود هر کاری از دستش برمی آید انجام بدهد، حتی اگر قرار بود شکست بخورد. تلاش کردن بتر از هیچ کاری نکردن بود. پس با دقت خودش را برای بیابان آماده کرد. توی دفتر خاطراتش فهرست کارهایی را که باید برای عبور بی خطر از بیابان داغ انجام می داد نوشت. آماده ی سفر بود. فقط کافی بود بیش تر به خودش اعتماد کند و راه بیفتد. می دانست که می تواند از پس بیابان بی آب و علف بربیاید. همین طور می دانست که راه گرم و طاقت فرساست و او توی آن صحرای بیکران تنها و بدون کمک ...

  • کتاب اول: سفر به اروپا و آفریقا
  • نویسنده: الستر هامفریز
  • مترجم: لیدا هادی
  • تصویرگر: تام مورگان جونز
  • انتشارات: اطراف

لیدا هادی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب پسری که دور دنیا را رکاب زد (آفریقا)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل