کتاب پری ژولیده (بهترین داستان های تصویری)

کتاب پری ژولیده از مجموعه بهترین داستان های تصویری اثر سیما بارکر با تصویرگری خیشتن ریچاردز با ترجمه ی راحله فاضلی از سوی انتشارات شهر قلم به چاپ رسیده است.

جایا دختر کوچولوی زیبایی با موهایی بسیار پرپشت و بلند است. هر شب قبل از خواب مادر جایا موهایش را شانه می کرد و او مرتب به تختخواب می رفت اما صبح با موهایی ژولیده و به هم ریخته از خواب بلند می شد. یک روز جایا عصبانی و ناراحت پیش مادرش رفت و علت این ژولیدگی و بهم ریختگی را پرسید. مادر به او گفت که شب ها یک پری به تخت خواب بچه ها می آید و موهایشان را ژولیده می کند. جایا که اصلا علت این کار پری را نمی فهمید با تعجب و سوالات فراوانی که در ذهنش داشت به تختش رفت. مدت زیادی از خوابیدن دختر کوچولو نگذشته بود که پری مهربانی با یک چوب دستی کنارش ظاهر شد. او همان پری بود که هر شب موهای جایا را ژولیده می کرد. دخترک از پری علت کارش را پرسید و او در جواب چیزی گفت که جایا با شنیدنش بسیار تعجب کرد ...

درمجموعه بهترین داستان های تصویری، داستان و تصویر در کنار هم برای کودکان دنیایی زیبا و شیرین می آفرینند. این دنیا هم چنان که کودکان را غرق در لذت می کند، مهارت دیدن، خواندن و قدرت تخیل آن ها را توسعه می دهد. متن های این کتاب ها بسیار ساده و در قالب جملاتی بسیار کوتاهند که کودکان سال های آغاز دبستان می توانند آن ها را به راحتی بخوانند و بچه ها بیش از دبستان نیز تنها با مشاهده ی تصاویر به راحتی موضوع داستان را متوجه می شوند.

 

برشی از متن کتاب

جایا برای این که چوبدستی پری خیلی به سرش نزدیک نباشد، از تختش بیرون پرید. ـ سلام پری ژولیده! مادرم موهایم را شانه زده. دو بار هم شانه زده. اما تو آمده ای که آن را به هم بریزی. اصلا کار خوبی نیست. پری گفت: «من واقعا بد نیستم. فقط برای یک اژدها کار می کنم که تقریبا دیوانه شده. اژدها خانم خیلی بداخلاق و عصبانی است. رنگش هم قرمز و آبی و سبز است. دندان هایش هم از هر دندانی که تا حالا دیده ای تیزتر است. جایا گیج شد و گفت: «باشد، حرفت را باور می کنم، اما چرا باید یک ازدها بخواهد که موهای من کرک و به هم ریخته باشد؟» پری گفت: «اسمش گلنداست،  در ولز زندگی می کند. همیشه عصبانی است، چون بدنش مثل ماهی پولک دارد ... تقریبا همیشه می بینم که توی مخفیگاهش قدم می زند و آرزو می کند که موهای زیبا و بلندی داشته باشد. خیلی حسود است و به فکر هیچ کسی نیست. او مرا مجبور می کند موهایت را ژولیده کنم و باعث ناراحتی ات شوم.» این ماجرا به نظر جایا احمقانه آمد و شدوع کرد به خندیدن. فکر کرد اژدها باید کلاه گیس بگذارد. جایا گفت: «موهای خاله ام ریخته. وقتی بیرون می رود کلاه گیس می گذارد.» پری گفت: «بله، فکر خوبی است. من از ملافه ی تختت برایش کلاه گیس درست می کنم.»  

نویسنده: سیما بارکر ترجمه ی: راحله فاضلی انتشارات: شهر قلم