loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب پرونده ی کولینی - فردیناند فن شیراخ

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب پرونده ی کولینی به قلم فردیناند فن شیراخ و ترجمه ی کامران جمالی در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.

پرونده ی کولینی از پرفروش ترین های نشریه ی اشپیگل در سال 2011 بوده و بیش از 30 بار در آلمان به چاپ رسیده است. این کتاب سوای ارزش ادبی‌ای که در جهان ادبیات دارد، از لحاظ تاریخی نیز برای کشور آلمان حائز اهمیّت می باشد؛ چون در لیست کتاب‌های مرجعی بوده که برای رسیدگی به جرایم ارتش نازی ها به قوه قضاییه معرفی شده است.

این رمان از یک قتل خونسردانه و عمدی سخن می‌گوید که ریشه در کینه‌‌ای عمیق دارد‌. کولینی که اکنون 67 سال سن دارد، از لحظه ی مرگ خواهر و پدرش به دست نازی ها تصمیم به انتقام می گیرد و نهایتاً به بدترین شکل به ضرب چهار گلوله، قاتل خانواده اش را به قتل می رساند. این رمّان به جریان افتادن این پرونده ی قتل را روایت می‌کند. در این میان، وکیل تسخیریِ کولینی جنبه ی عاطفی به این داستان می‌دهد؛ از این بابت که کولینی پدربزرگِ معشوقه ی وکیل را به قتل رسانده و پذیرفتن وکالت این شخص طبیعتاً تبعاتی را در پی دارد...

"پرونده ی کولینی" از سَمتی ژانر جنایی دارد که این موضوع به هیجان آن افزوده و از سمت دیگر  ژانر عاشقانه دارد که داستان را جذاب تر کرده است. نویسنده در این رمان علاوه بر تخیلاتی که به کار برده، به حقایقی در تاریخ آلمان هم گریزی زده که این اشاره ی به تاریخ، باعث شده تا برای فهمیدن روند برخی وقایع داستان، به یک سری داده های تاریخی درباره ی آلمان نیاز داشته باشیم که البته این اطلاعات در پیشگفتار کتاب در اختیارمان قرار گرفته شده است. این سبک تلفیقِ داستان، خوانندگان را اقناع می کند که پیگیرانه روند قصه را دنبال کنند.

مطالعه ی این رمان، به علاقه مندانِ به تاریخ و مخاطبان ژانر پلیسی و جنایی پیشنهاد می شود.


برشی از متن کتاب


بعدها همه به یادشان می آمد، پیشخدمت های طبقه، هر دو خانم مسن در آسانسور، زن و شوهر در راهروی طبقه ی چهارم، گفتند، مرد غول پیکر بود و همه از بو حرف می زدند: بوی عرق. کولینی با آسانسور به طبقه ی چهارم رفت. دنبال شماره ی اتاق گشت، اتاق شماره ی 400، «سوئیت براندنبورگ»، در زد. «بله؟» مردی که در میانه ی در ایستاده بود 85 سال داشت، اما بسیار جوان تر از آن می نمود که کولینی انتظارش را داشت. عرق از پشت گردن کولینی سرازیر شد. «روز به خیر، من کولینی هستم، از «کوریره دلا سرا».» نامفهوم حرف می زد و از خود می پرسید که آیا مرد از او کارت شناسایی می خواهد؟ «بله از آشناییتون خوسحالم، بفرمایین تو. این جا برای مصاحبه از همه جا بهتره.» مرد دستش را به طرف کولینی دراز کرد. کولینی خود را عقب کشید. نمی خواست او را لمس کند. هنوز نه. کولینی گفت: « دارم عرق می کنم.» مرد از این حرف اوقاتش تلخ شد، طنینی عجیب داشت. فکر کرد، هیچ کس چنین چیزی نمی گوید. پیر مرد با مهربانی گفت: « بله، امروز هوا واقعاً شرجیه، باید منتظر بارون باشیم.». حقیقت نداشت: اتاق ها این جا خنک بود. صدای دستگاه تهویه ی مطبوع به ندرت به گوش می رسید. به اتاق رفتند، قالیِ بژ رنگ، چوب تیره رنگ، پنجره های بزرگ، همه چیز گران، استوار و به قاعده. کولینی از پنجره توانست دروازه ی براندِنبورگ را ببیند، به نظرش دروازه بسیار نزدیک او بود. 20 دقیقه بعد مَرد مٌرده بود. 4 پرتابه پشت سر او را سوراخ کرده بود، یکی از آن ها وارد مغز و از آن خارج شده بود و نیمی از چهره اش را دریده بود. قالی بژ خون را به خود جذب می کرد، آن سطح تیره رنگ از خون کم کم بزرگ تر می شد. کولینی تپانچه را روی میز گذاشت. روی زمین کنار مرد ایستاد، به خال ها و لکه های حاکی از پیری در پشت دست مرد خیره شد. جنازه را با پای اش چرخاند. ناگهان با پاشنه ی کفش به صورت مرد کوبید، به او نگاه کرد، دوباره کوبید. نمی توانست از این کار دست بکشد، بی هیچ درنگی پاشنه اش را به صورت مرد می کوبید. خون و ماده نرم مغز به پاچه ی شلوارش ترشح کرد، به قالی، به چوب های دور تختخواب. پزشک قانونی بعدها نتوانست تعداد این ضربات را مشخص کند، استخوان های گونه، آرواره، بینی و جمجه، زیر سنگینی ضربه ها شکسته بود. کولینی تا لحظه ای که پاشنه ی کفش اش شکست از ضربه زدن باز نایستاد. روی تخت نشست، عرق از صورت اش سرازیر شده باشد. نبض اش خیلی آهسته به حالت عادی بازمیگشت. منتظر ماند تا تنفس اش یکنواخت شود. بلند شد، صلیب کشید، اتاق را ترک کرد و با آسانسور به همکف رفت. می لنگید چون یک پاشنه‌ی کفش کم داشت، میخ های آن لنگه کفش بیرون زده بود و زمین مرمری را می خراشید. به زن پیشخوان لابی گفت، باید به پلیس تلفن کرد. زن پرسش هایی داشت، همراه با حرکات دست و سر....

  • نویسنده: فردیناند فن شیراخ
  • مترجم: کامران جمالی
  • انتشارات: نیلوفر


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب پرونده ی کولینی - فردیناند فن شیراخ" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل