محصولات مرتبط
کتاب پرومته در زنجیر اثر اشیل (آیسخولوس) و ترجمهی شاهرخ مسکوب توسط انتشارات فرهنگ جاوید به چاپ رسیده است.
اسطوره پروری در ادبیات ایرانی و نیز در ادبیات ملل، جزئی اصلی محسوب شده و نویسندگان و شاعران بسیاری با تکیه بر آن به نگارش متون و سرودن اشعار پرداختهاند. این شیوهی ادبی در رشد و غنای ادبیات مؤثر بوده و گاه زینت بخش آثار میگردد. به کارگیری افسانه و اسطورهها در ادبیات، ضمن پاسخگویی به نیاز به داستانگویی و قصهپردازی مخاطب و غنای ادبیات، بر قدرت تخیل نیز افزوده و باعث پرورش آن و خلاقیت میگردد. افسانههای بیشماری از گذشتگان به دست ما رسیدهاند که در حیطهی افسانههای غیر ایرانی میتوان به اسطورهسازی یونانیان اشاره نمود؛ خدایان بیشماری که یونانیها میپرستیدند؛ از الههی آسمان و زمین گرفته تا الههی باروری و زیبایی، الههی عشق تا الههی تاریکی و... همگی در سرنوشت آدمی که به این اصول و عقاید پایبند است، گره خورده و او را در مسیرهایی قرار میدهد که سرنوشتهای جداناپذیری از این خدایان را برایش رقم بزند. افسانهی «پرومته» نیز از این دست بوده و بیانگر سرنوشت پهلوانی است که در رسیدن به قدرت، به «زئوس»، خدای خدایان، کمک نموده اما به دلیل درخواست نابجایی که زئوس پس از رسیدن به قدرت، از وی داشته و پرومته مایل به انجام آن نبوده، اختلاف بزرگی بینآنها شکل میگیرد که منجر به شکلگیری داستان و ماجرایی خواندنی میشود. این افسانه که به شکلهای گوناگونی روایت شده را اینبار به صورت نمایشنامهای از اشیل، در حدود 478 سال قبل از میلاد میبینیم که البته به صورت سه تراژدی نگاشته شده بود، اما چنانکه از اسناد بر میآید تنها یکی از داستانها (پرومته در زنجیر) باقی مانده و دو داستان دیگر (پرومته بند گسسته و پرومته آتشآور) از بین رفتهاند. گفتنی است که اولین ترجمهی این اثر در سال 1342 توسط انتشارات اندیشه منتشر شد و شاهرخ مسکوب با ایجاد تغییراتی جزئی در متن ترجمه، آن را مجدداً آمادهی انتشار نمود. همانطور که بیان شد این اثر به صورت نمایشنامه به چاپ رسیده است و صحنهسازی و دیالوگهای افراد و شخصیتها به خوبی و با فضاسازیهای قوی نگاشته شده است.
برشی از متن کتاب
صحنه، صخرههای ناهموار کوهستان است. هفایستوس وارد میشود. غلامان زئوس کراتوس و بیا، پرومته را میآورند. کراتوس: اکنون به دیار سکاها، به این صحرای بیمردم، به دشتی در کران جهان رسیدهام، هفایستوس در اندیشهی فرمان پدر باش و این تبهکار سرکش را بر این خرسنگهای بلند ناهموار با سلاسل سخت و استوار مهار کن و در بند کش. زیرا او موهبت تو - شرارهی آتش زندگانی بخش را ربود و به آدمیان سپنجی سپرد. از اینروی به کفارهی چنین گناهی در حق خدایان باید مکافات بیند؛ به خودکامگی زئوس سر فرود آرد و از اندیشهی یاری آدمیان درگذرد. هفایستوس: توانایی و زور، فرمان زئوس را نیک به فرجام رسانید و چیزی نا انجام نمانده است. ولی من دل آن ندارم که برادر ایزدی خود را بر این خرسنگ طوفانزای به زنجیر کشم. اما چون نمیتوان فرمان زئوس را نادیده گفت، به هر تقدیر ناگزیر باید انجام آن را، دل قوی دارم. به پرومته رو میکند. آه ای پسر ژرفاندیش تمیس خردمند، به خلاف خواست تو و خود باید با زنجیری گران، تو را بر این صخره دور از آدمیان به بند کشم. دیگر هرگز آوای آدمیزادی نمیشنوی و منظر او را نمینگری، از آتش درخشان خورشید میسوزی، گل اندام تو میپژمرد. آنگاه که جامهی اخترنشان شب، روز را از دیده پنهان میدارد و نیز زمانی که بار دیگر آفتاب، سرمای سپیدهدم را تباه میکند؛ شادمان میشوی. پیوسته بار رنجی گران بر جان توست. زیرا رهانندهای که تو را برهاند هنوز نزاده است. این است پاداش تو در دیاری به آدمیان. تو که خود ایزدی از ایزدانی، خشم آنان را به هیچ گرفتی و به خلاف حق، آدمیان را برافراشتی. پس اکنون نگهبان این صخرهی دردزای، جاودان بیدار و بیآرام بر پای ایستادهای. ای بسا افسوس که خواهی خورد و ای بسا دریغ که خواهی گفت. در پیشگاه زئوس زاری و نیاز را اثر نیست و همهی نو قدرتان سنگدلند. کراتوس: بس است. درنگ از چیست؟ از دلسوزی بیهوده چه حاصل؟ چگونه ایزدی را که بسی منفور ایزدان است و موهبت تو را نثار آدمی کرد، دشمن نمیداری؟ هفایستوس: در خویشاوندی و دوستی نیروی شگرفی است. کراتوس: آری، اما چگونه میتوانی فرمان پدر را ناشنیده گیری؟ مگر بیم نداری؟ هفایستوس: آه، همیشه سنگدل و بیاحساسی. کراتوس: زاریدن و گریستن درد او را درمان نمیکند، بیهوده خود را میازار. هفایستوس: ای هنر بیهمتای دستهای من، چه بسیار از تو بیزارم. کراتوس: بیزاری برای چه؟ پیداست که هنر تو هرگز سبب این پریشانی نیست. هفایستوس: با این همه کاش این کار بر عهدهی دیگری بود نه من. کراتوس: همه چیز ناگوار است مگر فرمانروایی بر ایزدان. بدین سان تنها زئوس به راستی آزاد است. هفایستوس: میدانم و پاسخی ندارم که بگویم. کراتوس: پس بیدرنگ زنجیر را به دور این مرد بپیچ تا پدرت آهستهکاری تو را نبیند...
فهرست
یادداشت ویراستار یادداشت مترجم در اسارت و رهایی انسان پرومته در زنجیر
نویسنده
اشیل، متولد 525 ق.م و متوفای 455 ق.م که در مجموع و در طی هفتاد سال زندگی نود تراژدی را نگاشته است و از اینرو وی را نخستین تراژدی نویس بزرگ میخوانند. از میان تمام نگاشتههای او تنها هفت تراژدی باقی مانده است که «پرومته در زنجیر» یکی از آنهاست.
نویسنده: اشیل ترجمه: شاهرخ مسکوب انتشارات: فرهنگ جاوید
مشخصات
- نویسنده شاهرخ مسکوب
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 1
- سال انتشار 1395
- تعداد صفحه 106
- انتشارات فرهنگ جاوید
شاهرخ مسکوب
شاهرخ مسکوب کیست؟
شاهرخ مسکوب نویسنده، مترجم، روشنفکر، پژوهشگر و شاهنامه پژوه ایرانی است. او اندیشمندی بزرگ بوده که عمر خود را صرف نگارش کتاب های درباره ادبیات نمود ولی در طول زندگی خود بسیار رنجدیده و مهجور ماند. در این مطلب، کمی بیشتر با بیوگرافی شاهرخ مسکوب و نوشتههایش آشنا میشویم.
زندگینامه شاهرخ مسکوب
شاهرخ مسکوب، در بیستم دی ماه سال 1304 در بابل دیده به جهان گشود. او دوران تحصیل ابتدایی خود را در تهران و دبیرستان را در اصفهان به اتمام رساند. از دوران کودکی و نوجوانی، مطالعه آثار ادبی و داستانها را آغاز نمود. پس از اتمام دبیرستان، در سال 1324، به تهران بازگشت و برای ادامه تحصیل، در سال 1327، وارد رشته حقوق دانشگاه تهران شد و همزمان فرانسوی را نیز فراگرفت. در همین سالهای تحصیل بود که بهعنوان نویسنده و مفسر اخبار خارجی وارد روزنامه قیام ایران شد. مسکوب از سال 1336، وارد حوزه ترجمه و پژوهش در ادبیات و فرهنگ شد. او به جریانات چپگرا علاقه داشت و مطبوعات چپ فرانسه را دنبال میکرد. شاهرخ مسکوب نویسنده و پژوهشگر بود، فعالیت سیاسی داشت و چند بار دستگیر و زندانی شد. او تحمل دیدن جهل مردم را نداشت و ازاینرو، سعی داشت تا در نوشتههایش اندیشیدن را وارد زندگی مردم کند. او به همراه برخی از دوستانش به گروه مبارزان حزب توده پیوست و همین باعث تحول در زندگی او شد. مسکوب به امید تغییر در کشور وارد این حزب شد، اما هیچ عایدی جز تبعید برای وی نداشت! پس از انقلاب اسلامی، شرایط برای مسکوب سختتر شد و مجبور به ترک وطن به سمت فرانسه شد. در پاریس در مدرسه مطالعات اسلامی و عکاسی خواهرزادهاش مشغول به کار شد و زندگی سختی را پشت سر گذاشت. او تا آخرین روزهای زندگیاش به فعالیت ادبی و فرهنگی خود ادامه داد و آثار شاهرخ مسکوب تا سالها پس از مرگش منتشر شدند. مسکوب در بیست و سوم فروردین ماه سال 1384 بر اثر سرطان خون، دردکشیده و در غربت، در بیمارستان کوشن پاریس درگذشت. پیکر وی در بهشتزهرا تهران به خاک سپرده شد.
مطالعه بیشتر: آثار و زندگینامه کریم زمانی
فعالیت سیاسی و زندانی شدن شاهرخ مسکوب
شاهرخ مسکوب در سال 1327، به مدت بیست و چهار ساعت دستگیر و زندانی شد؛ اما همانطور که پیشازاین نیز اشاره کردیم، گرایش مسکوب به جریانات چپ باعث شد تا این بار در فروردین ماه سال 1330، در آبادان دستگیر شده و به مدت یک ماه در زندان بماند. پس از نیز در اسفند ماه سال 1333، دوباره دستگیر و بیش از دو سال زندانی و در اردیبهشت سال 1336 آزاد شد.
دانش غنی شاهرخ مسکوب از زبان فارسی
شاهرخ مسکوب، دانشی غنی از زبان و ادبیات فارسی داشت و به این زبان عشق میورزید و توانست کتابها و پژوهشهایی دقیق، روان، بی حاشیه و بیمانند از این زبان تألیف نماید. او روشنفکری بیبدیل بود که غریب و مهجور ماند و تا آخرین روزهای زندگیاش را صرف تألیف آثار فرهنگی و ادبی نمود.
مسکوب، از بزرگترین شاهنامه پژوهان ایران
از شاهرخ مسکوب، بهعنوان یکی از بزرگترین شاهنامه پژوهان ایران یاد میشود. او با زبانی ساده و بهدوراز همه پیچیدگیها، پژوهشهای خود درباره شاهنامه فردوسی را تألیف و منتشر نمود. «مقدمهای بر رستم و اسفندیار»، «سوگ سیاوش» و «ارمغان مور» از جمله آثار شاهرخ مسکوب در شاهنامهپژوهی است که از او بهیادگار مانده.
یادداشتهای روزانه مسکوب در قالب کتاب
از یادداشتهای منظم روزانه شاهرخ مسکوب، کتابهای «روزها در راه»، «سوگ مادر» و «کارنامه ناتمام» منتشر شدهاند. در این کتابها، مسکوب و زندگی پرچالشش به تصویر کشیده شدهاند و شاید بتوان گفت شرحی است از حالوروز تمامی روشنفکران رانده شده از وطن در آن زمان.
شاهرخ مسکوب مترجم آثار شاخص ادبی
مسکوب، از جوانی، به ادبیات کشورهای مختلف علاقه داشت و ترجمههایی از آثار نویسندگان بزرگ انجام داد که به چاپ رسیدهاند. ترجمه «خوشههای خشم» از جان اشتاین بک، «آنتیگونه» از سوفوکل به همراه «لذت تراژیک» از آندره یونار، «ادیپ شهریار»، «ادیپوس در کلنوس» و «افسانههای تبای» آثاری از سوفوکل، «پرومته در زنجیر» از آشیلوس از جمله ترجمههای او هستند.
سایه مرگ بر نوشتههای شاهرخ مسکوب!
از منظر منتقدان، در آثار شاهرخ مسکوب، سایه مرگ دیده میشود. او همواره با مفهوم مرگ درگیر بوده و در کتابی همچون شاهنامه، به دنبال پیداکردن راهی برای همیشه زنده ماندن بود. او در آثارش سعی داشت تا به معمای مرگ و زنده ماندن با انتخابهای دیگر پاسخ دهد.
کتاب های شاهرخ مسکوب
- کتاب در سوگ و عشق یاران
- کتاب مرتضی کیوان
- کتاب پرومته در زنجیر
- کتاب درآمدی بر اساطیر ایران
- کتاب گفتگو در باغ
- کتاب شکاریم یک سر همه پیش مرگ
- کتاب مقدمه ای بر رستم و اسفندیار
- کتاب سفر در خواب
- کتاب ارمغان مور
- کتاب سوگ مادر
- کتاب خوشه های خشم
- کتاب روزها در راه
- کتاب افسانه های تبای
- کتاب در کوی دوست
- کتاب هویت ایرانی و زبان فارسی
- کتاب داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع
- کتاب سوگ سیاوش
- کتاب شاهنامه در دو بازخوانی
خرید کتابهای شاهرخ مسکوب از کتابانه
شما میتوانید آثار شاهرخ مسکوب را از کتابفروشیها و سایتهای معتبر فروش کتاب تهیه کنید. کتابانه، یکی از مراجع خرید آثار شاهرخ مسکوب بوده و شما میتوانید در آن، با مختصری از زندگینامه شاهرخ مسکوب آشنا شده، آثارش را بیشتر شناخته و خرید کنید. برای دسترسی به مختصر بیوگرافی شاهرخ مسکوب و آثارش، تنها کافی است در وبسایت کتابانه، نام این نویسنده را جستجو نمایید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران