loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب پدر آن دیگری - پری نوش صنیعی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب پدر آن دیگری اثر پری نوش صنیعی توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسیده است.

"پدر آن دیگری" رمانی است که از وقایع سخت و دشوار دوران کودکی پسری جوان روایت می کند. شخصیت اصلی داستان "شهاب" می باشد؛ او فرزند دوم خانواده است و برادرش "آرش" و خواهرش "شادی" نام دارند؛ قصه ی کتاب از جشن تولد بیست سالگی او آغاز می گردد، جایی که شهاب با دیدن تصویری از دوران کودکی اش به گذشته های دور رفته و به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد و به عنوان راوی داستان، از سرگذشت خود و حالات روحی و احساسات غم انگیز آن دوران برای مخاطب لب به سخن می گشاید. هنگامی که شهاب کودکی نوپا بود، "مریم"، مادر خانواده در بیرون از خانه کار می کرد، بنابراین به ناچار، شهاب توسط یک پرستار نگه داری می شد. عدم توجه اعضای خانواده به وی و تنهایی اش باعث شد تا تصمیم بگیرد هیچ وقت با کسی سخن نگوید؛ در نتیجه همه ی اطرافیانش تصور می کنند که او لال و عقب مانده است. از سویی دیگر آرش پسری درس خوان و منضبط می باشد که به طور مداوم مورد تحسین "ناصر" پدر خانواده قرار می گیرد و شادی نیز که به تازگی توانایی سخن گفتن را کسب کرده، انرژی و نشاط را برای خانواده به ارمغان آورده است؛ در این میان فقط شهاب است که مایه ی ناراحتی و تاسف برای اعضای خانواده بوده و فقط مادرش همیشه از او حمایت کرده و در دفاع از او مدام با ناصر به بحث و مجادله می پردازد. تنهایی و گوشه گیری شهاب باعث می گردد تا او دو دوست خیالی به نام های "اسی" و "ببی" را برای خویش انتخاب کرده و تمام اوقاتش را با آن ها سپری کند. "فرشته"، دختر عموی بزرگ شهاب، با تصور این که او لال است، بارها به بهانه ی بردن او به پارک برای بازی، به دیدار دوست پسرش رامین می رود. روزها از پی هم می گذرد تا این که روزی از روزها فرشته خانه را ترک می کند و با وقوع این اتفاق، داستان رنگ و بویی دیگر به خود می گیرد.

 


برشی از متن


- ببینم شهاب این تویی؟ - آره ! - چقدر کوچولو بودی! این کیه؟ واقعا این کیه؟ قلبم فرو ریخت، زبانم سنگین شد، سرگشته به اطراف نگاه کردم، دنبال راه فراری می گشتم. خانه شلوغ بود. نیمی از مهمان ها آمده بودند. مادر این ها را از کجا پیدا کرده بود؟ واقعا بزرگ شدن این قدر مهم است؟ من چندان تغییری در خود احساس نمی کردم. بچه ها همه با هم حرف می زدند، می خندیدند و خانه را ارزیابی می کردند. نمی دانستم به عنوان یک میزبان چگونه باید رفتار کنم. چند نفر از دوستان از در وارد شدند، بقیه دور آن ها را گرفتند. از فرصت استفاده کردم و از پله ها بالا دویدم، وقتی در اتاق را پشت سرم بستم و به آن تکیه دادم، نفس نفس می زدم هر چند که چندان خسته نبودم. صدای آشنایی در درونم گفت: - باز چه مرگت شده؟ بی اختیار با صدای بلند گفتم: - نمی دونم ... صدای بچه ها در گوشم می پیچید. این هم آن خلوتی نبود که احتیاج داشتم. از اتاق بیرون آمدم، در تراس را باز کردم و آرام بیرون رفتم. سعی کردم در کاملا بسته شود. باد سردی بر پیشانی داغم نشست. نفس بلندی کشیدم. به پله های ممنوع پشت بام نگاه کردم. پشتم تیر کشید. این همان دردی بود که همیشه با نگاه کردن به این پله ها احساس می کردم و نمی دانستم علتش چیست! چیزی در ذهن آشفته ام اتفاق می افتاد. از پله ها بالا رفتم. از آخرین باری که به این بالا آمده بودم چه مدت می گذشت؟! یک روز؟! صد سال؟! زمان ها در هم آمیخته بود و با سرعت سرسام آوری به عقب بر می گشت. وقتی روی سکوی کوچک وسط پشت بام نشستم، کودکی چهار پنج ساله، خنگ و وحشت زده بودم. از روزی که به خنگیم پی بردم، نسبت به این کلمه حساس شدم، وقتی به این اسم صدایم می کردند عصبانی می شدم، جیغ می کشیدم، چیزی را می شکستم، یا کسی را می زدم و یک خراب کاری درست و حسابی راه می انداختم، ولی از آن لحظه که واقعیت را پذیرفتم حالت هایم عوض شد، با شنیدن این اسم عصبانی نمی شدم ولی انگار چیزی راه گلویم را می بست، انگار کسی قلبم را چنگ می زد، همه ی رنگ ها تیره می شدند، خورشید دیگر درخشان نبود، بی اختیار به دنبال گوشه ای می گشتم، کنجی می نشستم، زانوهایم را در بغل می گرفتم، سرم را روی آن ها می گذاشتم، و آرزو می کردم که از این هم کوچک تر شوم، آن قدر کوچک که هیچ کس نتواند مرا ببیند. دیگر دلم نمی خواست بازی کنم، خندیدن را از یاد می بردم، هیچ چیز خوش حالم نمی کرد. این ساعت ها کش می آمدند و گاه یکی دو روز طول می کشیدند. می دانید یکی دو روز برای بچه ی چهار ساله چقدر است؟ شاید به اندازه ی یکی دو ماه آدم بزرگ ها. به نظرم آن وقت ها که با خشونت حمله می کردم  وضعم بهتر بود، هر چند که تنبیه می شدم...

نویسنده: پری نوش صنیعی انتشارات: روزبهان


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب پدر آن دیگری - پری نوش صنیعی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل