loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب پاپیون - هانری شاریر

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب پاپیون نوشته هانری شاریر و ترجمه پرویز نقیبی در انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است.

داستان این کتاب که از حقایق زندگی "هانری شاریر"، نویسنده این رمان گرفته شده است، با یک اتهام شروع می شود و هانری را محکوم به قتل یک مرد فروشنده می کنند. هانری هر چه برای اثبات بی گناهی اش تلاش می کند، به نتیجه ای نمی رسد و در نهایت به جزیره شیطان در شمال شرقی آمریکای جنوبی فرستاده می شود تا دوران محکومیت اش را در آن جا بگذراند. ماجراهای این کتاب روایتی از سیزده سال عمرِ از دست رفته ی این نویسنده در زندان های مختلف را به تصویر می کشد. او بی گناه به زندان افتاده بود و در حالی که او را محکوم به حبس ابد کرده بودند، از نشان دادن اعتراض اش دست بر نمی داشت اما هیچ گوش شنوایی برای شنیدن حقایق وجود نداشت. به همین دلیل تصمیم گرفت از زندان فرار کند و خودش این بی عدالتی را نابود کند. او چندین بار از زندان های مخوف فرار کرد و در این راه بارها و بارها مرگ را در یک قدمی اش احساس کرد. "پاپیون" روی مدار ماجراهای این فرارهای پر تعداد می چرخد و موفقیت ها و شکست های فرارِ یک متهم به قتلِ بی گناه را به تصویر می کشد. این کتاب که اولین بار در سال 1969 منتشر شد از همان روزهای اولیه انتشار با اقبال بسیار خوبی مواجه شد و کمی بعد در سال 1973 یک فیلم سینمایی جنایی با اقتباس از آن ساخته شد. سناریوی پاپیون به قدری جذاب است که چندی پیش بار دیگر، یک کارگردان مطرح به فکر ساخت یک فیلم سینمایی از این رمان افتاد و نسخه دیگری از فیلم سینمایی پایپون در سال 2017 روی پرده سینماها رفت.


برشی از متن کتاب


دیروز اتفاق غریبی افتاد. نمی ‌دانم، شاید من بی احتیاطی کرده ‌ام. نگهبانی در بالای دیوار و روی معبر، در حالی که به میله ها تکیه داده بود، به نگاه کردن سلول من فرستاد. او سیگاری را روشن کرد، چند تا پک به آن زد و بعد آن را به سلول من انداخت. بعد از این کار، از آنجا دور شد و منتظر ماندم تا برگردد که جلوی چشممش با پایایم سیگار را له کنم. توقف بسیار کوتاهی که در بازگشت کرد، بسیار کوتاه بود و همین که دریافت من می ‌خواهم سیگار را زیر پا له کنم، زود دوباره رفت. آیا به من رحم آورده بود؟ و یا از این که وابسته به چنان تشکیلاتی است، احساس شرمندگی می ‌کرد؟ یا دامی در کار بود؟ هیچ نمی دانم و همین مرا ناراحت و مردد کرده است. وقتی آدم رنج می کشد، خیلی حساس می شود. من هیچ میل نداشتم که اگر این نگهبان خواسته بود در لحظاتی چند، انسانی خوب باشد، با رفتار تلخ و دشمنانه ام، رنجش بدهم. حالا بیش از دو ماه است که اینجا هستم. این زندان تنها زندانی است که در آن چیزی نمی شود یاد گرفت زیرا هیچ گونه وابستگی و رابطه ای وجود ندارد. من به سوی دوگانگی در زندگی و شخصیت کشیده می ‌شوم، روشی اشتباه ناپذیر دارم برای پرسه زدن در ستاره ها، برای آنکه قسمت های گوناگون زندگی پر حادثه و یا کودکی ام را در نظر مجسم کنم و یا آن که در دنیای واقع و حقیقیت، قصهایی در اسپانیا به نام نهم، برای همه اینها، باید بسیار خسته باشم. باید ساعت ها بدون توقف و نشستن راه بروند و خیلی عادی به چیزی، هر چیزی که باشد فکر کنم. آنگاه چون روی تخت دراز می کشم، سرم را روی نیمه ای از پتو می گذارم و نیم دیگر پتو را روی صورتم می کشم. در این موقع هوای سلول به گونه ای با نفوذ در پتو به بینی و دهنم می‌رسد. این ترتیب نفس کشیدن در ریه هایم بحرانی به وجود می ‌آورد. سرم شروع به داغ شدن می ‌کند. از گرما و کمی هوا، خفه می شوم و آن وقت در یک لحظه روح و ذهنم پرواز می ‌کند. آه! این پرواز و پرسه زدن روح چه احساسات و احوال غیرقابل وصفی در من به وجود آورده است. بله، این استعداد سفر در فضا به من این امکان را می دهد تا با مادرم که هفده سال پیش مرده است، بنشینم. با پیراهنش بازی کنم و او پیچ و تاب ‌های موهایم را که در پنج سالگی بلند می گذاشت تا چون دختری جلوه کنم، نوازش می کند. من انگشت های کشیده اش را که پوستی به ظرافت ابریشم دارد نوازش می کنم. او به هوس شدید من که می خواهم چون پسر بچه های بزرگ که یک روز هنگام گردش دیدم، در آب رودخانه غوطه بخورم، با من می خندد. تمام جزئیات آرایش موهایش، روشنایی مهربان چشمانش و حرف های گرم و شیرینش را که می گفت: «ری ری کوچولویم، عاقل باش، خیلی عاقل باش تا مامانت بتواند خیلی دوستت داشته باشد، کمی بعد که بزرگ شدی تو هم از خیلی بالا و بلندی در رودخانه خواهی پرید» به یاد می آورم.

فهرست


  • دفترچه اول بر جاده تباهی
  • دادگاه جنایی
  • زندان موقت دادگستری
  • در زندان مرکزی کاین
  • دفترچه دوم بر جاده زندان مستعمرات
  • سن - مارتن - دو - ره
  • عزیمت به سوی زندان اعمال شاقه مستعمرات
  • سن - لوران - دو - مارونی
  • دفترچه سوم نخستین فرار
  • فرار از بیمارستان
  • جزیره پیژون
  • سفر بزرگ
  • دفترچه چهارم ترینیداد
  • در جزیره ترینیداد
  • کوراچائو
  • زنان ریوهاشا
  • فرار از ریوهاشا
  • سرخ پوست ها
  • دفترچه پنجم بازگشت به تمدن
  • زندان سانتا - مارتا
  • فرار به سانتا - مارتا
  • فرستادن به برانکیا
  • بازگشت به زندان محکومین به اعمال شاقه
  • 16 نوامبر 1934
  • یک مرد عرب
  • فرار مردان آدمخوار
  • رای دادگاه
  • دفترچه ششم جزایر سالو
  • رسیدن به جزایر
  • زندان رکلوزیون
  • زندگی در روایال
  • دفترچه هفتم جزایر الو (نجات دهنده)
  • یک کلیک در یک قبر
  • زندان انفرادی دوم
  • دفترچه هشتم بازگشت به روآیال
  • گاومیش ها
  • شورش در سن - ژوزف
  • دفترچه نهم: سن ژوزف
  • مرگ کاربونیری
  • فرار از میان دیوانگان
  • دفترچه دهم جزیره شیطان
  • نیمکت دریفوس
  • فرار از جزیزه شیطان
  • در داخل جنگل
  • کوئیک - کوئیک
  • دفترچه یازدهم خداحافظ زندان مستعمرات
  • فرار از اردوگاه چینی ها
  • دفترچه دوازدهم ژرژتاون
  • زندگی در ژرژتاون
  • خانواده سرخپوست من
  • رستوران و پروانه ها
  • کلبه بامبو
  • فرار از ژرژتاون
  • دفترچه سیزدهم ونزوئلا
  • ماهیگیران ایراپا
  • زندان ال دورادو
  • آزادی


  • (داستان های خارجی 119)
  • نویسنده: هانری شاریر
  • مترجم: پرویز نقیبی
  • انتشارات: امیرکبیر

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 7
  • تعداد صفحه 688
  • انتشارات امیر کبیر

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب پاپیون - هانری شاریر" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل