loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ویزگول قهرمان (مگسک و پسرک)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب ویزگول قهرمان، از مجموعه ی مگسک و پسرک اثر و تصویرگری تد آرنولد، ترجمه ی عرفان حسن زاده و طنزپردازی فرهاد حسن زاده از انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

در داستان این جلد ویز تصمیم می گیرد ویزگول را با خود به مدرسه ببرد. ویزگول در مدرسه خواندن کلمات و نقاشی را یاد می گیرد تا اینکه زمان صرف ناهار می رسد. در آشپزخانه بوی ظرف های کثیف ویز را به خود جذب می کند و به سراغ آن ها می رود، همین طور ویز به سراغ زباله ها می رود تا غذایی برای خودش پیدا کند. خانم رُز که آشپز مدرسه است با دیدن ویزگول سعی می کند او را از محوطه ی آشپزخانه بیرون کند که متوجه می شود ویزگول اسم خانم رُز را در گوش او صدا می کند. خانم رز از دیدن مگس باهوشی مانند ویزگول خوشحال شده و کاسه ای از غذاهای گندیده و فاسد برای ویزگول تهیه می کند، در همین لحظه آقای مدیر وارد آشپزخانه می شود و با دیدن این صحنه خانم رز را از مدرسه اخراج می کند. روز بعد آشپز دیگری به نام خانم ناز در مدرسه استخدام می شود، ولی غذاهای او به قدری بدمزه و وحشتناک است که حتی مدیر دلش برای غذاهای خانم رز تنگ می شود. ویز و ویزگول تصمیم می گیرند خانم رز را به مدرسه برگردانند و ... .

مگسک و پسرک مجموعه ای است طنز که می توان کتاب های آن را جزء آثار کمیک استریپ به شمار آورد. کتاب های این مجموعه مطالب را بیشتر بر اساس تصاویر به مخاطب ارائه می دهند تا متن، و ماجراهای پسری به نام ویز که با مگس کوچکی به نام ویزگول دوستی دارد را بیان می کنند. در هر جلد اتفاقاتی برای ویز و ویزگول روی می دهد که به زبان طنز ارائه شده است، این مجموعه برای گروه سنی 5+ سال مناسب می باشد.


برشی از متن کتاب


ویزی بود ویزی نبود. روزی روزگاری پسری بود به نام ویز که دوستی داشت خیلی ناز و عزیز. اسم دوستش چی بود؟ ویزگول. ویزگول خیلی باهوش بود و می توانست اسم صاحبش را صدا بزند. -اسم من چیه؟ فصل 1 یک روز ویز تصمیم گرفت ویزگول را به مدرسه ببرد. سر کلاس الفبا، ویزگول خیلی زود خواندن را یاد گرفت. زنگ بعد نقاشی کردن را یاد گرفت. وقت ناهار شد. ویز و ویزگول به غذاخوری رفتند. ویزگول عاشق غذاخوری و آشپزخانه شد. او از ظرف های چرب و چیلی و زمین شوی کثیف خیلی خوشش آمد. وای که دیوانه ی سطل های زباله ی بوگندو شده بود. وقتی شیرجه زد توی استخر زباله، یکهویی سروکله ی خانم رز پیداشد. او آشپز مدرسه بود. خانم رز او را از سطل زباله بیرون کشید و گفت: «آشپزخانه که جای مگس ها نیست.» ویزگول گفت: «رززز» خانم رز که از تعجب نزدیک بود دو تا شاخ دربیاورد، گفت: «هی! تو اسم من را از کجا می دانی؟ عجب مگس باهوشی!» بعد اورا به یک غذای خوشمزه مهمان کرد. سوپ شیر ترشیده با دل و رودهی مرغ و کله ماهی. ویزگول از خوشحالی بال درآورد. فصل 2 آقای مدیر یکهو از راه رسید و با چشم های ورقلمبیده اش این صحنه را دید. از ناراحتی مثل فلفل دلمه ای قرمز شد و گفت: «این خیلی وحشتناکه که. بچه ها نباید توی یک غذاخوری کثیف با یک مگس غذا بخورند. تو اخراجی خانم رز.» ...  

نویسنده و تصویرگر: تد آرنولد مترجم: عرفان حسن زاده طنزپرداز: فرهاد حسن زاده انتشارات: پرتقال  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ویزگول قهرمان (مگسک و پسرک)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل