loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب وقت شام است (بهترین داستان های تصویری)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب وقت شام است، از مجموعه ی بهترین داستان های تصویری اثر جون مورلی، تصویرگری مارینا له ری و ترجمه ی راحله فاضلی از انتشارات شهر قلم به چاپ رسیده است.

در این اثر کودکان در قالب داستانی کوتاه با مسئله ی زنجیره ی غذایی آشنا می شوند و درک خوبی نسبت به این موضوع پیدا می کنند. وقت خوردن شام رسیده و تمام حیوانات می خواهند شکار مخصوص شام شان را پیدا کنند. مگس کوچکی که بسیار خسته است در اطراف تارهای عنکبوتی در حال پرواز می باشد. عنکبوت که از خستگی مگس با خبر می شود از او می خواهد به داخل تارهایش آمده و کمی استراحت کند. مگس که به خوبی می داند نزدیک شدن به تارهای عنکبوت آن هم در زمان شام کار خطرناکی است این کار را انجام نمی دهد؛ عنکبوت برای این که خیال مگس را راحت کند از تارهای خود فاصله می گیرد و به لانه ی پرنده ای نزدیک می شود. پرنده هم از عنکبوت می خواهد به لانه ی او بیاید و کمی آن جا استراحت کند و خودش لانه را ترک کرده و نزدیک گربه ای روی زمین می نشیند. گربه از پرنده می خواهد در زیرانداز مخصوص گربه بنشیند و به پرنده می گوید که برای چرت زدن به پشت بوته ها می رود، اما گربه پشت بوته ها قایم می شود و منتظر فرصت مناسبی است تا به پرنده حمله کند. درست در همین لحظه سگی گربه را می بیند و با صدای بلندی شروع به پارس کردن می کند و ... .

مجموعه ی بهترین داستان های تصویری، تلفیقی بسیار زیبا از تصویر و متن است که کودکان را با خود به دنیای شیرین قصه ها برده و لذت دیدن تصاویر زیبا در کنار داستان را در اختیار کودکان می گذارد. تصاویر این مجموعه پر از جزئیات و زیبایی است و کتاب های این مجموعه از نظر دشواری متن برای کودکان سال های اولیه ی دبستان مناسب می باشد و این دسته از مخاطبان به تنهایی می توانند این کتاب ها را خوانده و از آن ها لذت ببرند.


برشی از متن کتاب


عنکبوت خانم دست از کار کشید و بافتن تارهای چسبناک را کنار گذاشت. گفت: «گرسنه ام. وقت شام است.» همان موقع یک مگس بزرگ دور و بر درخت وز وز کرد. عنکبوت گفت: «به به. انگار خوشمزه و آبدار است.» به مگس گفت: «بیا توی تار من استراحت کن. این همه پرواز و وز وز کردن حتما خسته ات کرده.» مگس گفت: «من؟ ... وقت شام توی تار عنکبوت استراحت کنم؟ هیچ وقت این کار را نمی کنم.» عنکبوت گفت: «من می خواهم بروم بیرون و گشتی بزنم. این جا جایت امن امن است.» مگس گفت: «خب، یک خرده استراحت هم می چسبد.» و کمی نزدیک تر شد. پرنده دست از کار کشید و مرتب کردن لانه اش را ول کرد. گفت: «گرسنه ام، وقت شام است.» همان موقع، عنکبوت که داشت از درخت بالا می آمد، از راه رسید. پرنده گفت: «به به، بیا و کمی توی لانه ی من استراحت کن. این هم راهی که آمده ای باید خسته ات کرده باشد.» عنکبوت گفت: «من؟ ... توی لانه ی یک پرنده استراحت کنم؟ ... آن هم وقت شام؟ هیچ وقت این کار را نمی کنم.» پرنده گفت: «من می خواهم بروم بیرون و کمی پرواز کنم. این جا جایت امن امن است.» عنکبوت گفت: «خب، یک خرده استراحت هم می چسبد.» و کمی نزدیک تر شد. گربه پشمالو از غلت زدن روی پادری دست کشید. گفت: «گرسنه ام. وقت شام است.» همان موقع، پرنده بال بال زنان روی زمین نشست. گربه پشمالو گفت: «به به. انگار خوشمزه و تپل مپل است.» گربه پشمالو به پرنده گفت: «بیا و روی پادری من استراحت کن. این همه بال بال زدن باید خسته است کرده باشد.» پرنده گفت: «من؟ ... روی پادری یک گربه استراحت کنم؟ ... آن هم وقت شام؟ هیچ وقت این کار را نمی کنم.» گربه پشمالو گفت: «من می خواهم بروم کمی چرت بزنم. این جا جایت امن امن است.» بعد گربه پشمالو یواشکی رفت و پشت یک بوته منتظر ماند ...    

نویسنده: جون مورلی مترجم: راحله فاضلی انتشارات: شهرقلم  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب وقت شام است (بهترین داستان های تصویری)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل