loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب وقتی لاکی عصبانی می شود - نردبان

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب وقتی لاکی عصبانی می شود از مجموعه مهارت های زندگی اثر سلین دمیترویچ، مارک گرینبرگ، کارل کوشه، ربه کا کرتز و ترجمه ی هستی سعادت در انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.

لاکی لاک پشت همیشه دوست داشت به مدرسه برود و بلاخره روزی که منتظرش بود فرا می رسد. او با خوشحالی و اشتیاق همراه دوستانش خاری خارپشته، اردکه و هاپو به مدرسه رفتند. لاکی بازی را خیلی دوست داشت بیشتر اوقاتش را در حال بازی با دوستانش می گذراند. اما لاکی گاهی وقت ها که ناراحت و عصبانی می شد اصلا نمی توانست رفتارش را کنترل کند و کارهای زشتی می کرد. مثلا اگر وقتی موقع بازی یکی از دوستانش کار اشتباهی می کرد، سر او فریاد می کشید و یا دوستش را هل می داد و دعوایش می کرد. به این ترتیب دیگر هیچ کس حاضر به بازی کردن با او نبود، در سرویس مدرسه و حتی زنگ تفریح تنها گوشه ای می نشست و به بازی دیگران نگاه می کرد. خانم معلم که شاهد ناراحتی لاکی بود از او خواست پیش لاک پشت دانا برود تا از او برای کنترل خشم و عصبانیتش کمک بگیرد... این داستان زیبا و آموزنده با بیانی کودکانه در کتاب مصور وقتی لاکی عصبانی می شود همراه با نقاشی های زیبا و رنگی برای کودکان تالیف شده است. والدین با خواندن ماجرای لاکی علاوه بر فراهم آوردن اوقاتی خوش برای کودکشان، ضمن نشان دادن عواقب عصبانیت و خشم، راه های ساده ی کنترل خشم را به آن ها می آموزند.

 


برشی از متن کتاب


یک روز لاکی و دوستانش با مکعب ها برج خیلی بلندی درست کردند. خاری خارپشته فکر کرد که بهتر است یک مکعب دیگر روی برج بگذارد. او روی نوک پاهایش بلند شد تا مکعب را روی نوک برج بگذارد. ناگهان سر و صدای زیادی بلند شد و برج خراب شد. همه ی مکعب ها ریختند روی زمین. لاکی خیلی خیلی عصبانی شد. قلبش تند تند می زد. احساس کرد که دارد از عصبانیت منفجر می شود. او سر خاری خارپشته داد زد: «تو که برج بلند ما رو خراب کردی. تو دیگر دوست من نیستی.» لاکی آن قدر عصبانی بود که خاری خارپشته را هل داد و او روی مکعب ها افتاد. خاری خارپشته خیلی ترسید. وقتی روی مکعب ها افتاد، زخمی شد. دلش هم شکست. خانم معلم گفت: «لاکی می دانم خیلی عصبانی هستی ولی داد زدن سر خاری خارپشته و هل دادن او در کلاس کار درستی نیست.» او گفت: «فردا با دوست من صحبت کن. نام او لاک پشت داناست. او به تو یاد می دهد که چگونه وقتی عصبانی شدی، آرام شوی.» دوستان لاکی بقیه روز را دور از او گذراندند. در راه برگشت به خانه، در سرویس مدرسه هیچ کس دلش نمی خواست پیش لاکی بنشیند. لاکی احساس تنهایی می کرد. روز بعد لاکی در مدرسه تنها بازی کرد. او به خاطر رفتارش با لاکی خیلی ناراحت بود. خانم معلم گفت: «لاکی، لاک پشت دانا اینجاست و می خواهد با تو صحبت کند.» لاک پشت دانا و لاکی در گوشه ای خلوت نشستند. لاکی به لاک پشت دانا گفت که وقتی عصبانی یا ناراحت می شود، با دوستانش بد رفتاری می کند. لاک پشت دانا گفت: «لاکی تو جواب سوال خودت را دادی و راه حل مشکلت را پیدا کردی.» لاک پشت دانا گفت: «جواب توی لاک توست. اگر عصبانی یا ناراحت شدی یا از دست کسی رنجیدی، به داخل لاکت برو تا آرام شوی. من به این کار می گویم: «آرامش لاک پشتی.» نگاه کن این طوری.»    

  • مهارت های زندگی
  • نویسنده: سلین دمیترویچ - مارک گرینبرگ - کارل کوشه - ربه کا کرتز
  • مترجم: هستی سعادت
  • انتشارات: فنی ایران


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب وقتی لاکی عصبانی می شود - نردبان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل