loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوبها

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
135,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها به قلم رضا قاسمی در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.

رضا قاسمی همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها را اولین بار در 1996 در آمریکا منتشر کرد و پس از مدتی این اثر در سال 1380 در ایران منتشر شد و جایزه ی هوشنگ گلشیری و جوایز بسیار دیگری را از آن خود کرد. ماجرای داستان به زندگی یک ایرانی (یدالله) می پردازد که در اتاق زیر شیروانیِ خانه ای در فرانسه زندگی می کند. چند ایرانی دیگر نیز در این ساختمان هستند. با آمدن پروفت (پیامبر) که ادعا می کند فرستاده ی خدا است، زندگی روزمره ی او دچار اغتشاش می شود. «همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها» ما را به یاد آثار صادق هدایت می اندازد، این اثر مانند کابوسی است که نویسنده دیده و ما را با خود شریک کرده است. این اثر را می توان جزو ادبیات مهاجر دانست، که زندگی یک روشنفکر تبعیدی (البته خودخواسته) در غربت را به خوبی به تصویر می کشد. «همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها ما را با خود همراه می کند تا در افسردگی ناشی از انفعال گرفتار شویم. انسان هایی که بیش تر می دانند معمولا بیش تر گرفتارند. شخصیت اول داستان بخاطر اتفاقاتی که احتمالا در ایران برایش افتاده است دچار نوعی پارانویا و هذیان شده است. این کتاب به شدت سیاسی و انتقادی است، وقتی کتاب را می خوانیم، ناخودآگاه به جلو آینه می رویم، و در آینه یا پیرمرد خزنزرپنزری در انتظار ما است یا تصویری از هیچ. آن آینه ی لعنتی. که مهم ترین نماد کتاب است.


برشی از متن کتاب


فصل اول نه گابیک، اینجا نه! مثل اسبی بودم که پیشاپیش وقوع فاجعه را حس کرده باشد. دیده ای چه طور حدقه هاش از هم می درند و خوفی را که در کاسه ی سرش پیچیده باد می کند توی منخرین لرزانش؟ دیده چه طور شیهه می کشد و سم می کوبد به زمین؟ نه، من هم ندیده ام. ولی، اگر اسبی بودم هراس خود را این طور برملا می کردم. (کسی چه می داند؟ کنیز بسیار است کدو هم بسیار! شاید روزی مادری از مادران من چهارپایه ای گذاشته باشد زیر شکم چارپایی تا در آن کنج خلوت و نمناک طویله ای کاهگلی و در آن تاریک و روشنای آغشته به بوی علف و سرگین نطفه ی مرا بگیرد و در لفافی از حسرت و تمنا بپیچاند.) اما نه شیهه کشیدم نه سم کوبیدم. خیلی سریع پله ها را چندتا یکی پایین رفتم و زنگ طبقه ی چهارم را به صدا درآوردم. می دانستم حالا ماتیلد، زن پیر صاحبخانه، می آید و ابتدا از سوراخ در، وراندازم می کند، بعد که در را باز کرد، آن چشم های شگفت زده اش را، که گویی از هیبت حادثه ای مخوف از حدقه ها بیرون جسته، به چشم هایم می دوزد و با لبخندی مهربان منتظر می ماند تا بگویم برای چه آمده ام؛ و وقتی برای دوازدهم بار در طی یک سال اقامتم بگویم (البته این بار به دروغ) آمده ام اجاره ی اتاقم را بپردازم، برای دوازدهمین بار خواهد پرسید کجا می نشینم و من برای دوازدهمین بار به طبقه ی آخر اشاره کنم؛ و او پس از گشتی کوتاه در دالان خالی و متروک خاطراه هایش، از سر بی اعتمادی به حافظه اش یا از سر اعتماد به سگ گنده ی سیاهش «گابیک» آرام نمی چرخی بدهد به بدنش تا کوچه باز کند و من به راهروی نیم تاریک آپارتمان وارد بشوم و باز به غرورم بر بخورد که چرا مرا به خاطر نمی آورد.

فهرست


فصل اول: نه گابیک، اینجا نه! فصل دوم: یک سطح نقره ایی محو فصل سوم: حضوری از جنس حضور حرف فصل چهارم: در اندوه دریای گمشده فصل پنجم: جوراب های دستباف کار ایران

  • نویسنده: رضا قاسمی
  • انتشارات: نیلوفر

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 16
  • تعداد صفحه 207

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوبها" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل