کتاب هر حدیث یک قصه 5

کتاب هر حدیث یک قصه جلد پنجم از مجموعه‌ای به همین نام نوشته‌ی سید حمید موسوی گرمارودی با تصویرگری زهرا طباطبایی توسط انتشارات جمال به چاپ رسیده است.

در کتاب هر حدیث یک قصه، هفت داستان بسیار کوتاه می خوانیم که هریک در بردارنده‌ی درس و حدیثی از پیامبر مکرم اسلام صلی الله بوده و آن ها را به صورت موضوعی بیان می کند. هر صفحه از کتاب حاوی یک داستان و تصاویر مربوط به آن است. بالای صفحه موضوع، متن عربی و فارسی حدیث ارائه شده که کودکان را در فهم هر چه بیشتر حدیث و درک پیامی که سعی در انتقال آن شده یاری می کند. قصه ها فضایی امروزی دارند و شخصیت های اصلی آن ها کودکان هستند به همین خاطر مخاطبان بیشتر با آن ها ارتباط برقرار کرده و نویسنده را به هدف اصلی خود که روشن تر شدن هر چه بیشتر و بهتر آموزه های آسمانی پیامبر اکرم است، نزدیک تر می کند. به طور مثال در داستانی با موضوع شوخی، به فرق بین شوخی و دروغ پرداخته و شوخی بی جا را مورد انتقاد قرار داده است. در این قصه می خوانیم احمد برای این که با دوستانش مهدی و پیام شوخی کند، به آن ها می گوید از مربی شان شنیده که  آن دو نباید با سرویس به خانه برگردند چون پدرهایشان قرار است به مدرسه آمده و آن ها را با خود به گردش ببرند. مهدی و پیام که متوجه ی شوخی احمد نشدند، حرفش را باور کردند؛ به همین خاطر در مدرسه ماندند و باعث نگرانی والدینشان شدند. احمد با این شوخی بی جا و دروغی که گفته بود، نه تنها باعث خنده‌ی آن ها نشد بلکه برایشان دردسر هم ایجاد کرد. بچه ها با خواندن داستان های مختلف این کتاب، با رفتارها و کارهای اشتباه آشنا شده و سعی می کنند به عاقبت کاری که انجام می دهند بیشتر فکر کنند تا باعث دردسر نشوند و یا مشکلی ایجاد نکنند. داستان ها همگی فضایی ساده و کودکانه دارند که موجب فهم بیشتر کودکان می شوند.

مجموعه‌ی هر حدیث یک قصه به منظور آموزش احادیث و روایات کوتاهی با موضوعات تربیتی از پیامبر اکرم صلی الله به کودکان گرد آوری شده و در پنج جلد به چاپ رسیده است. در این مجموعه از داستان های کوتاه و جذاب استفاده شده تا پیام مندرج در هر قصه در ذهن و روح مخاطب خردسالش بیشتر نقش بسته و آن ها را در زندگی خود به کار بگیرد. هر جلد حاوی هفت حدیث تربیتی بوده و در مجموع پنج جلد، سی و پنج حدیث و داستان زیبا به مخاطبان ارائه شده است.

 

برشی از متن کتاب

موضوع: شوخی قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلّم اِنّی اَمزَحُ و لا اقُوُلُ حَقّا پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: من شوخی می کنم ولی جز حق نمی گویم.   شوخی بدی کردی! احمد، دوستانش مهدی و پیام را دید که در حیاط مدرسه با هم مسابقه می دادند. نزدیک رفت تا با آن ها شوخی کند. گفت: -سلام رفقا، شما کجایید؟ مربی دنبال شما می گشت. می خواست به شما بگوید... نه نمی گویم! -چه خواست بگوید؟ زود باش بگو دل ما آب شد! -می خواست بگوید امروز در مدرسه بمانید، پدر هایتان دنبال شما می آیند، می خواهند شما را به گردش ببرند. با سرویس نروید تا آن ها بیایند... مهدی و پیام خوشحال بودند. ظهر به خانه نرفتند. ساعتی گذشت و دیر شده بود که پدر ها با نگرانی خود را به مدرسه رساندند. ولی حرف احمد فقط یک شوخی بی مزه بود. یک شوخی که باعث ناراحتی دوستان و نگرانی خانواده هایشان شده بود. ای کاش این کار را نمی کرد. این شوخی است یا دشمنی!...    

(کتاب های سلام) نویسنده: سید حمید موسوی گرمارودی تصویرگر: زهرا طبا طبایی انتشارات: جمال