loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب نوربرت خرگردن - افق

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب نوربرت خرگردن نوشته ی میشائیل انده و ترجمه ی کتایون سلطانی با تصویرگری راینهارد میشل توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

روزی روزگاری، کرگدن بزرگی به نام نوربرت در نزدیکی یکی از لجنزارهای آفریقا کنار حیوانات دیگر زندگی می کرد. نوربرت بسیار پر قدرت بود و جثه‌ی خیلی خیلی بزرگی هم داشت؛ به همین دلیل به حیوانات دیگر زور می گفت و آنها را اذیت می کرد. هر وقت برای خوردن آب به کنار رودخانه می رفت، هیچ حیوان دیگری حق نزدیک شدن به آب را نداشت و اگر کسی ندانسته برای خوردن آب کنار برکه می رفت، نوربرت حسابش را می رسید. هیچ کس بدون میل او نمی توانست کاری انجام بدهد. او حتی به آواز پرندگان هم کار داشت و اگر بدون هماهنگی او آواز می خواندند، با پاهای قدرتمندش آنها را له و لورده می کرد! هیچ کدام از حیوانات از دست زورگویی های او در امان نبودند؛ برای همین یک روز همه ی حیوانات پنهانی و بی سر و صدا دور هم جمع شدند تا برای خلاصی از دست این کرگدن زورگو راه چاره ای پیدا کنند. ریچاردِ شیر که بعد از نوربرت کرگدن،‌ رئیس جنگل به حساب می آمد، از همه خواست تا اگر فکری برای رها شدن از دست نوربرت به ذهنشان می رسد، با بقیه در میان بگذارند. هر یک از حیوانات پیشنهادی مطرح کردند تا اینکه...


برشی از متن کتاب


جناب شیر، ریچاردِ حنجره طلایی که قرار بود ریاست جلسه را به عهده بگیرد،‌از صخره ای بالا رفت و در حالی که صدای خُرخُر و مع مع و زیغ زیغ و نُچ نُچ فضا را پر کرده بود، نعره زد: "ساکت!" فوری سکوت برقرار شد. جناب شیر که از سخنرانی های طولانی بیزار بود گفت: "لطفا کوتاه و مختصر! همه از موصوع جلسه خبر دارند. کسی پیشنهادی دارد؟" گراز، که اسمش برتولد مو سیخ سیخی بود،‌خرناسه کشان گفت: "من!" ریچارد حنجره طلایی غرید: "بسیار خب، حرفت را بزن!" گراز گفت: "حل این مشکل خیلی ساده است. اگر یک دفعه و دسته جمعی بهش حمله کنیم با یک چشم به هم زدن عین خاگینه له و اورده اش می کنیم. بعدش هم فوری زیر خاک چالش می کنیم و خلاص!" فیل خانم پیر با صدایی شبیه شیپور داد زد: "ببخشید دوست عزیز، معذرت می خواهم ها، ولی اینجوری خیلی بی انصافی است! همه علیه یک نفر؟" فیل خانم که  در ضمن اسمش آیدا خرطوم ظریف بود، مکث کرد، خودش را از شدت ناراحتی با گوش های خیلی خیلی بزرگش باد زد و حرفش را این طور ادامه داد: "من محض آبروی حیوانات هم که شده، پیشنهاد جناب سیخ سیخی را قبول ندارم. این پیشنهاد از نظر اخلاقی بد و موذیانه است." گراز با عصبانیت جیغ کشید: "اِهِکی! چطور نوربرت خرگدن حق دارد موذی باشد؟ آن وقت ما حق نداریم با خودش مثل خودش رفتار کنیم؟" آیدا خرطوم ظریف با ژستی باوقار جواب داد: "ببینید، جناب سیخ سیخی، شان من اجازه نمی دهد که بخواهم با موجود بی ارزشی مثل شما دهان به دهان بشوم! از این گذشته، مطمئنم نوربرت خرگدن هیچ وقت نمی گذارد که دیگران به همین سادگی، آن جور که جنابعالی توقع دارید، مثل خاگینه له و لورده اش کنند. مطمینم از خودش دفاع می کند. البته چند نفر از حصار محترم را لگدکوب می کند و بعدش....    

(کتاب های فندق) نویسنده: میشائیل انده مترجم: کتایون سلطانی تصویرگر: راینهارد میشل انتشارات: افق


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب نوربرت خرگردن - افق" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل