loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب نوبت خرسی نیست (قصه های من و خرسی)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
42,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب نوبت خرسی نیست از مجموعه ی قصه های من و خرسی، نوشته ی لیلا خیامی و با تصویرگری ارغوان خسروی توسط انتشارات شهر قلم به چاپ رسیده است.

این کتاب از مجموعه ی قصه های من و خرسی است که یک مجموعه ی تربیتی برای کودکان است. این مجموعه که شامل داستان های ساده و کوتاه برای کودکان 2 تا 5 سال است در هر قسمت یک مشکل تربیتی که والدین با کودکان در این سنین مواجه هستند مطرح شده است. در هر قسمت شخصیت اصلی کتاب کار اشتباهی انجام می‌دهد و تقصیر آن را به گردن عروسک خرس کوچکش می‌اندازد. زمانی که والدین داستان کتاب را برای فرزندان شان می خوانند می توانند نام کودک خود را بر روی شخصیت اصلی کتاب بگذارند و درباره رفتار بدی که در کتاب آمده با کودک خود صحبت کنند و او را راهنمایی کنند که یک کار خوب را جایگزین آن عمل بد کند. والدین می‌توانند جزئیات قصه را تغییر داده و رفتارهای بد کودک خود را جایگزین ماجراهای کتاب کنند و قصه جدیدی بسازند. اما توصیه می‌شود که در مورد بدی یک رفتار بیش از آنچه در کتاب آمده توضیح داده نشود. اگر کودک در حین شنیدن قصه سوالی پرسید سعی کنند از زبان شخصیت کتاب به آن پاسخ دهند. در این کتاب به موضوع رعایت حقوق دیگران پرداخته می شود. این مسئله مهم در قالب یک داستان ساده برای کودکان بیان می شود. شخصیت اصلی کتاب به همراه خرسش به یک نانوایی برای خرید نان می‌روند. آن ها با یک صف طولانی مواجه می شوند و تصمیم می گیرند خود را بدون نوبت به ابتدای صف برسانند. زمانی که به ابتدای صف می رسند متوجه حضور پیرزنی عصا به دست در انتهای صف می شوند. کودک می خواهد به سر جایشان به انتهای صف بازگردد اما خرسی مانع از این کار می شود در نهایت...کتاب صفحات ضخیمی دارد و کودکان به راحتی می‌توانند صفحات آن را ورق بزنند. نقاشی های زیبای کتاب توسط ارغوان خسروی کشیده شده که به جذابیت آن افزوده است.

 


برشی از متن کتاب


من و خرسی رفتیم نانوایی. نانوایی خیلی شلوغ بود. گفتم: «وای چه صفی!» خرسی گفت: « بیا یواشکی برویم جلوی صف و نان بخریم.» من و خرسی از بین مردم رد شدیم و رفتیم اول صف. من دیدم که یک پیرزن آمد و ته صف ایستاد. دستش یک عصا بود. کمرش خم شده بود. به خرسی گفتم: «بیا برگردیم آخر صف!» خرسی گفت: «نه! خیلی باید منتظر بمانیم.» من و خرسی بدون صف نان گرفتیم. وقتی از جلوی پیرزن رد می شدیم، من خیلی خجالت کشیدم، وای چه کار زشتی کردم. همه ش تقصیر خرسی بود. کاش به حرفش گوش نداده بودم!

  • نویسنده: لیلا خیامی
  • تصویرگر: ارغوان خسروی
  • انتشارات: شهرقلم


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب نوبت خرسی نیست (قصه های من و خرسی)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل