loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب نمی خواهم بگویم بله! (مشکلات یک دختر آتش پاره)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب نمی خواهم بگویم بله! از مجموعه ی مشکلات یک دختر آتش پاره نوشته ی بل مونی و ترجمه ی زهره حسین زادگان با تصویرگری مارگرت چیمبرلین توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

کیتی از کلمه ی نه خیلی خوشش می آمد. هر چه از او می پرسیدند در جواب می گفت: نه! حتی هنگامی که مادرش می خواست او را برای خرید، بازی و تفریح به پارک یا شهربازی ببرد باز هم می گفت نه نمی خواهم! ظاهرا کیتی اصلا کلمه ی "بله" را یاد نگرفته بود  و در جواب هر سوالی از نه استفاده می کرد. تا این که یک روز پاییزی کیتی و برادرش دانیل در حیاط مشغول بازی بودند که ناگهان باران شدیدی شروع به باریدن کرد. مادر فورا از آن ها خواست که به داخل خانه بروند تا خیس نشوند اما کیتی طبق معمول همیشه مخالفت کرد و گفت نه نمی خواهم! او به بازی کردن ادامه داد و از این که هیچ کس دور و برش نبود که به او بگوید چه کاری بکن یا چه کاری نکن، کلی لذت می برد اما یک دفعه احساس کرد که از سرما و خیسی لباس هایش در حال لرزیدن است. کیتی مجبور شد به خانه برود اما باز هم تا مادر خواست لباس های خیسش را عوض کند مخالفت کرد. خلاصه این رفتارهای کیتی ادامه داشت تا این که...

مجموعه‌ی مشکلات یک دختر آتش پاره در چند جلد مختلف برای گروه سنی "ب و ج" به چاپ رسیده است. شخصیت اصلی کتاب های این مجموعه دخترک شیطون و بازیگوشی به نام کیتی است که دوست دارد همه‌ی کارها را به روش خودش انجام بدهد و از اینکه پدر و مادرش به او بگویند چه کاری انجام بدهد و چه کاری را نه، اصلا خوشش نمی آید. در هر کتاب قصه های کوتاهی درباره‌ی کیتی و خانواده اش به نگارش درآمده که حاوی بسیاری از مشکلات متداول میان بچه ها و پدر و مادرهاست و برخی راه حل ها و نکات تربیتی را برای کودکان و همچنین والدین در بر دارد که در بعضی مواقع می توانند بسیار راه گشا باشند. تصاویر رنگی مرتبط با متن در هر صفحه از کتاب های این مجموعه سبب فهم بیشتر داستان ها شده و بر زیبایی آن ها افزوده است.


برشی از متن کتاب


وقتی مادرش می پرسید دلش می خواهد به پارک بروند، جواب می داد: «نه!» می خواهی برویم تاب بازی کنیم؟ ـ نه! وقتی برادرش دان، می پرسید دوست دارد با هم بازی کنند، می گفت: «نه!» دوست داری برایت یک خانه بسازم؟ ـ «نه!» وقتی هم پدرش ازش می خواست روی زانویش بنشیند تا برایش کتاب بخواند، کیتی می گفت: ـ «نه!» کتاب جدیدت را با هم بخوانیم؟ ـ «نه!» فکر نکنید که کیتی دوست نداشت به پارک برود یا با برادرش بازی کند، یا پدرش برایش کتاب بخواند، نه! فقط دوست نداشت بگوید: «بله». یک روز کیتی و دان به باغچه ی خانه شان رفتند. آن ها داشتند با کوپر گربه ی همسایه بازی می کردند که باران شروع شد. ـ من بعدا دنبال کوپر می آیم. مادر از پنجره آشپزخانه صدایشان زد: «هر دو، زود بیایید تو، واگرنه خیس می شوید.» زود باشید! ـ چشم مامان! ـ نه! دان رفت داخل خانه اما کیتی سوار دوچرخه اش شد. او زیر باران به این طرف و آن طرف رفت. با دوچرخه توی چاله های آب رفت. بعد ایستاد و موهایش را زیر باران تکان داد. گل ها را روی لباس هایش مالید. توی گودال های آب پرید. این ور و آن ور پرید و ورجه وورجه کرد. ـ دوست ندارم به خانه بروم. اما طولی نکشید که کیتی شروع کرد به لرزیدن، بعد از بازی زیر باران خسته شد. دیگر از صدای شرشر باران روی درخت ها خوشش نمی آمد. دیگر حوصله نداشت و سردش شده بود. کوپر هم همین طور.کیتی و کوپر یواش یواش رفتند به طرف خانه. بعد خیلی آهسته وارد شدند. ـ نترس کوپر، زود خشک می شوی. وقتی از آشپزخانه رد می شدند، پشت سرشان ردی از آب و گل باقی گذاشتند که مادر آن را دید.      

  • کتاب های فندق
  • نویسنده: بل مونی
  • مترجم: زهره حسین زادگان
  • تصویرگر: مارگرت چمبرلین
  • انتشارات: افق


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب نمی خواهم بگویم بله! (مشکلات یک دختر آتش پاره)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل