loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب نسل اژدها - پرل باک

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب نسل اژدها اثر پرل باک با ترجمه ی احمد قاضی توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.

شخصیت اصلی قصه، "لینگ تان" مردی میانسال و کشاورز است که همراه با همسرش، "لینگ سائو" و فرزندانش در روستای "لینگ" روزگار آرام و بی دغدغه ای را پشت سر می گذارد. وی هیچ توجهی به اخبار و وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور و جامعه ی خود نداشته و همواره، با یاری پسرانش، "لائوتا"، "لائوئر" و "لائوسان"، به اداره ی زندگی شان می پردازند. لائوتا، فرزند بزرگ لینگ تان، مردی متاهل می باشد که صاحب دو فرزند است و همسرش نیر "ارکید" نام دارد. لائوئر، پسر دوم خانواده، مردی جوان می باشد که به تازگی با "جید"، زنی پر انرژی و شوخ طبع، ازدواج نموده. این دو مرد جوان، هر روز، همراه با پدرشان، به کشتزار رفته و به کشت برنج می پردازند. لائوسان نیز که پسر کوچک تر خانواده و مجرد می باشد، وظیفه ی رسیدگی به گاو مزرعه را برعهده دارد. لینگ تان، صاحب دو دختر نیز هست که بزرگ ترین شان، با مردی تاجر پیمان زناشویی بسته و هم اکنون در شهری حوالی روستای لینگ، زندگی می کند. دختر کوچک تر نیز، هنوز مجرد بوده و در منزل پدری اش زندگی می کند. در یکی از روزها، فروشنده ی دوره گردی، جهت فروش پارچه، با لینگ سائو و لینگ تان ملاقات نموده و در باب جنگی خانمان سوز که شمال کشور را به خاک و خون کشیده، با آن ها صحبت می کند؛ جنگی که روز به روز پیش روی کرده و به سمت جنوب می آید. اما لینگ تان بدون توجه به این اخبار، به روند عادی زندگی خود ادامه می دهد، غافل از این که جنگ به زودی او و خانواده اش را نیز در کام خود فرو خواهد برد.


برشی از متن کتاب


لینگ تان سرش را بلند کرد. از آن طرف شالیزاری که در آن ایستاده بود و آب تا زانوهایش بالا آمده بود، صدای بلند زنش را شنید. چرا در این نیمه ی بعد از ظهر که نه موقع غذا خوردن است و نه هنگام خوابیدن، زنش او را صدا می زند؟ در گوشه ی دیگر مزرعه، دو پسر لینگ تان روی آب خم شده بودند. دست راست، هر دو، مانند دو بازوی یک مرد، با هم در آب فرو می رفت و نهال های برنج را نشا می کرد. لینگ تان به صدای بلند گفت: «آهای!» به صدای پدر، هر دو پسر، مانند فردی واحد، قامت راست کردند. پدر از آن ها پرسید: «صدای مادرتان است؟» دو جوان نیرومند گوش فرا دادند. پدر از تماشای آن ها در خود احساس غرور کرد. هر دو ازدواج کرده بودند و لائوتا، برادر بزرگ دو پسر داشت که کوچک ترین آن ها یک ماهه بود. لائوئر، برادر دوم، چهار ماه بود که ازدواج کرده بود و زنش داشت بی تابی می کرد. غیر از این دو، لینگ تان پسر دیگری هم به نام لائوسان داشت که در این موقع روز، در گوشه ای از این دره ی سرسبز و خرم، در پای تپه ای، پشت گاومیش نشسته بود و آن را می چرانید. دو دختر نیز داشت که یکی از آن ها هنوز ازدواج نکرده بود. دختر بزرگ تر را در شهری که دیوارهای آن از پشت خانه اش به خوبی دیده می شد، به پسر تاجری داده بود. در این لحظه، صدای زنش به قدری واضح آمد که امکان اشتباه نبود. زن از بیخ حنجره خطاب به او فریاد می زد: «ای پیرمرد! کجا هستی؟ مگر کر و لالی!» لائوتا گفت: «صدای مادرمان است.» و هر سه مرد به هم لبخند زدند و لینگ تان نشایی را که در دست چپش بود، در آب فرو برد و گفت: «تعطیل کردن کار در چنین بعد از ظهری، پول دور ریختن است. شما دو نفر کارتان را بکنید.» پسر بزرگ جواب داد: «خیالت راحت باشد.» دو مرد جوان بار دیگر روی مزرعه خم شدند و با هر حرکت دست، نشای سبزی را در آب ولرم و گل آلود فرو می کردند. پاهای شان در گل و لای پر قوت و حاصل خیز فرو می رفت و آفتاب پشت برهنه و تیره شان را گرم می کرد. در زیر کلاه های حصیری پهن، سرگرم گفت و گو شدند. این دو پسر لینگ تان از روزی که به یاد داشتند، با هم دوست صمیمی بودند. کم تر از یک سال اختلاف سن داشتند و هر چه برای شان پیش می آمد با هم در جریان می گذاشتند. حتی ازدواج با دو زن جداگانه هم بین آن ها جدایی نینداخته بود. وقتی پدرشان آن ها را صدا کرد، درباره ی زن های شان صحبت می کردند و با رفتن پدر دوباره موضوع را از سر گرفتند. این دو هنوز آن قدر جوان بودند که بدن خودشان و آن چه می خوردند و می نوشیدند و آن چه در شبانه روز اتفاق می افتاد، برای شان ارزش گفت و گو داشت و موجب شگفتی بود ...

(ادبیات کلاسیک جهان) نویسنده: پرل باک مترجم: احمد قاضی انتشارات: علمی و فرهنگی

پرل باک


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب نسل اژدها - پرل باک" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل