loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب لوکریشا کاتر ملکه ی سوسکی نشر هوپا

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب لوکریشا کاتر ملکه ی سوسکی دومین جلد از مجموعه ی نبرد سوسک ها نوشته ی ام. جی. لئونارد با ترجمه ی زهرا شاه آبادی و تصویرگری کارل جیمز مونتتفورد توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

لوکریشیا کاتر آرزو دارد که روزی تمام دنیا را فتح و بر آن حکومت کند!  او با استفاده از نتایج تحقیقات بارتومیلو بر روی حشرات موفق به خلق حشراتی شده که از شعور برخوردار هستند و توانایی های منحصر به فردی دارند و می خواهد با استفاده از آنها به آرزویش جامه‌ی عمل بپوشاند؛ برای این کار از کفشدوزک های زرد خبرچین و دو نفر از افراد حقه بازش کمک می گیرد و می خواهد در روز جشن اهدای جوایز فیلم ها، نقشه های شیطانی اش را عملی کند. اما دارکوس و دوستان با وفایش که قبلا در پیدا کردن و نجات پدرش از دست لوکریشیا همراهش بودند، از نقشه‌ی او با خبر شده و تمام تلاششان را به کار می گیرند تا جلوی کارهایش را بگیرند. در این بین پدر دارکوس که کمی دچار فراموشی شده، گاهی جلوی کارهای بچه ها را می گیرد و مانع تحقیقاتشان می شود.آنها تصمیم می گیرند از "نواک" دختر لوکریشیا که از هنرپیشه های هالیوود است کمک بگیرند. اما لوکریشیا از آنها زرنگ تر است...

آقای بارتولومیو کاتل در بخش جانورشناسی موزه کار می کند و در گذشته مدت زیادی مشغول انجام آزمایش و تحقیق بر روی حشرات گوناگون بوده است. او سال ها پیش همسرش را از دست داده و همراه پسرش دارکوس زندگی می کند. تا اینکه سر و کله‌ی یک طراح مد به نام لوکریشیا کاتر پیدا می شود که سعی در نابودی بارتومیلو داشته و افکار خطرناکی در سر دارد که باعث مشکلات زیادی می شود.

 


برشی از متن کتاب


پلاک بیست و هفت در خیابان التون رود، وسط خانه های دور و برش جلب توجه می کرد، مثل دندان پوسیده ای لا به لای یک ردیف دندان سفید مرواریدی. دو باغچه ی کوچک جلویش داشت که سنگ فرش ترک خورده ی میانش پوشیده از بوته های قاصدک و پیچک بود، و راه پله ی جلوی در پر بود از پاکت چیبس و پوست شکلات. دارکوس دید که پرده ها را هم کشیده اند. برتولت زیر لب گفت: "این خونه چه دلگیره!" دارکوس به سوسک کرگدنی اش گفت: "بکستر، باید قایم شوی. تو هم همین طور نیوتن. همین طور تو، ماروین." بکستر خزید توی یقه ی پلیور گشاد و سبز دارکوس. نیوتن لای موهای پرپشت و نقره ای برتولت قایم شد و ماروین دور یکی از گیس های ویرجینیا پیچید. ویرجینیا گفت: "یالا!" و محکم در زد و برتولت را هل داد جلو. تصمیم گرفته بودند برتولت حرف بزند، چون از همه تروتمیزتر بود و کمتر زهره ی آدم را می برد. چند لحظه صبر کردند، ولی خانم کریپس در را باز نکرد. ویرجینیا بی صداگفت: "دوباره در بزنم؟" بعد صدای تقی آمد و در خانه یک ذره باز شد. یک چشم و یک بینی و کمی موی فرفری خاکستری از لای در ظاهر شد. چشم پلک زد. "بله؟ شما؟" ویرجینیا از پشت به برتولت سیخونک زد. برتولت مودبانه گفت: "روز به خیر خانم کریمس! ببخشید مزاحمتون شدین. اسم من برتولته. این ویرجینیاس و این هم دارکوسه‌ می‌دونیم که درخواست وحشتناکیه، ولی می خواهین بدونیم... می شه باهاتون درباره ی اسپنسر حرف بزنیم؟" خانم کریپس در را کمی بازتر کرد. زن ریزنقشی بود که پشت خمیده و شانه های افتاده‌اش، کوچک تر هم نشانش می داد. پیراهن سیاهی تنش بود و موهایش در هم و بر هم و ژولیده پولیده بود، ولی قیافه ی مهربانی داشت و خط های عمیق روی صورتش نشان می داد که در گذشته خیلی لبخند می زده. برتولت در کمال ادب توضیح داد که کارآگاه هستند و در کتابخانه به داستان اسپنسر برخورده اند و به نظرشان پلیس این پرونده را درست پیگیری نکرده و می خواهند خودشان دست به کار شوند، البته با اجازه ی خانم کریپس که تمام مدت با ابروهای بالا رفته حرف‌هایشان را گوش می داد. دست آخر، برتولت ملکی زد و اضافه کرد: "البته اگه شما مایل نباشین درباره ی این موضوع حرف بزنین، کاملاً بهتون حق می دیم." ویرجینیا پرید وسط حرف برتولت: "می دونین؟ ما حدس می زنیم اسپنسر هنوز زنده باشه." صورت خانم کریپس از خوش حالی درخشید، در را کامل باز کرد و گفت: "باورتون نمی‌شه چقدر انتظار کشیدم تا یکی پیدا شه همچین حرفی بزنه! بیاین داخل! بفرمایین." راهروی مربعی شکل خانه به اتاق نشیمنی تاریک می رسید، دارکوس از همان جا آشپزخانه را با آن رنگ بی حال و کف پوش چوب پنبه ای شکلش می دید. کنار دیوار چپ اتاق. تاقچه ای نازکی بود که در یک قسمت بالا رفته بود و بخاری برقی را می‌پوشاند و شومینه ی خانه حساب می شد. تاقچه کمی آن طرف تر پایین آمده بود و تبدیل به کتابخانه شده بود. دو مبل راحتی و میزهای عسلی کنارشان، در دوسوی قالیچه ای گرد و چرک قرار گرفته بودند.

  • نبرد سوسک ها 2
  • نویسنده: ام. جی. لئونارد
  • مترجم: زهرا شاه آبادی
  • تصویرگر: کارل جیمز مونتفورد
  • انتشارات: هوپا


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب لوکریشا کاتر ملکه ی سوسکی نشر هوپا" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل