loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب نبرد بدر (قصه های قرآنی)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب نبرد بدر از مجموعه ی قصه های قرآنی به روایت امید پناهی آذر با تصویرگری مریم ثقفی توسط انتشارات گاج به چاپ رسیده است.

شبی عاتکه عمه‌ی پیامبر در خواب دید که مردی میان کوچه های مکه می دود و فریاد می زند که ای مردم آماده‌ی مرگ باشید. بعد بالای کوهی به نام "ابوقیس" رفته و سنگی بسیار بزرگ را که برای جا به جا کردنش ده مرد قوی لازم است، یک تنه به پایین پرت می کند. سنگ در هنگام پایین آمدن به تکه تکه می شود و هر کدام از تکه ها به طرف یکی از خانه های مکه رفته و آن را با ساکنینش از بین می برد. عاتکه پریشان از خواب بیدار می شود و ماجرای خوابش را برای برادرش عباس تعریف می کند. عباس هم خواب او را برای چند نفر دیگر تعریف می کند تا از تعبیرش باخبر شود. ماجرای خواب عاتکه در شهر مکه پیچید و مردم را حسابی ترساند. چند روز بعد به ابوسفیان که سرپرستی یکی از کاروان های بزرگ کفار را به عهده داشت خبر رسید که پیامبر برای تضعیف دشمنانش قصد حمله به آنها را دارد. او قاصدی را مامور کرد تا به دروغ در مکه شایعه کند که پیامبر به کاروان هایشان حمله و اموال آنها را غارت کرده است. مردم با شنیدن این خبر خواب عاتکه را به یاد آوردند و غارت کاروانهایشان را تعبیر آن خواب دانستند به این ترتیب به جنب و جوش افتادند تا رو در روی پیامبر بایستند...

بچه ها همواره قصه ها را دوست دارند، آدم بزرگ ها هم با سرزمین قصه آشنایی دیرینه دارند. به همین دلیل خداوند بزرگ و مهربان در کتاب بزرگ و بی نظیرش گاهی با زبان قصه سخن می گوید، داستان های گذشتگان را روایت می کند؛ تا از آن ها عبرت بگیریم و زندگی بهتری داشته باشیم. مجموعه ی قصه های قرآنی روایت و تصویر را در کنار هم قرار داده تا شاید قطره ای از اقیانوس زلال و بی نهایت معجزه ی خداوند را به کودکان عرضه کند. این مجموعه در جلدهای مختلف، قصه هایی کوتاه از قرآن را به زبانی ساده و قابل فهم برای کودکان و نوجوانان به رشته‌ی تحریر در آورده است.

 


برشی از متن کتاب


در این هنگام، عاتکه از خواب پرید. تمام صورت عاتکه از ترس عرق کرده بود. وقتی خوابش را برای برادرش، عباس، تعریف کرد عباس هم ترسید و خواب عاتکه را برای چند نفر دیگر تعریف کرد. جریان خواب عاتکه، خیلی سریع در شهر پیچید. هر کس این خواب را می‌شنید به خود می لرزید. وقتی این خبر به ابوجهل رسید، نیشخندی زد و گفت: "محمد کم بود، حالا پیامبر دیگری پیدا شد. غلط نکنم این زن، دومین پیامبری است که در میان فرزندان عبدالمطلب پیدا شده. به لات و عزی قسم‌ که می خواهم آبرویشان را ببرم‌. اگر فقط تا سه روز دیگر اتفاقی نیفتد، نامه ای می نویسم تا همه ی بزرگان مکه امضا کنند و شهادت دهند که آدم های بنی هاشم، دروغگوترین مردم اند!" دو روز گذشت و روز سوم رسید. ابوسفیان، رییس کاروان بزرگی بود که از شام به مدینه می رفت. اموال کاروان، متعلق به ثروتمندان مکه بود. آن ها اموالشان را در راه مبارزه با اسلام مصرف می کردند. پیامبر(ص) تصمیم گرفت با افرادش، کاروان را محاصره و اموالشان را مصادره کند. این گونه، می خواست ضربه ای به قدرت اقتصادی دشمنانش وارد کند. بنابراین، به طرف کاروان حرکت کردند. وقتی این خبر به گوش ابوسفیان رسید، قاصد ماهری را مامور کرد که به مکه برود و بزرگان مکه را آگاه کند. سپس، کنار گوش قاصد چیزهایی گفت که قاصد زیر چشمی دیگران را نگاه کرد و خندید. بعد روی شترش پرید و به تاخت به مکه حرکت کرد. قاصد به نزدیکی های شهر که رسید، پیراهن خود را درید و آشفته وارد مکه شد. قاصد فریاد می زد: "محمد به کاروانتان حمله کرده! عجله کنید؛ وگرنه اموالتان به غارت می رود." ناگهان مردم خواب عجیب و وحشتناک عاتکه را به یاد آوردند؛ برای همین، همه وحشت زده به چپ و راست دویدند.

(کتاب های زنبور) به روایت: امید پناهی آذر تصویرگر: مریم ثقفی انتشارات: گاج

مشخصات

  • نوع جلد نرم
  • قطع رحلی
  • نوبت چاپ 2
  • تعداد صفحه 16
  • تصویرگر مریم ثقفی

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب نبرد بدر (قصه های قرآنی)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل