loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب نئو گلستان | پدرام ابراهیمی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب نئو گلستان اثر پدرام ابراهیمی در نشر چشمه به چاپ رسیده است.

این کتاب با محتوایی طنزآلود که به‌سان گلستان سعدی آمیخته‌ای از نثر و نظم است و به عبارتی به روز رسانی‌شده‌ی نسخه‌ی قدیمی گلستان است؛ کاری نو و نگاهی تازه در بیان مشکلات، دردها و البته واقعیات اجتماعی دارد که با زبان زیبای طنز آن را به مخاطب عرضه داشته است. در مجموع پنجاه و سه قسمت حکایت‌گونه که در آن شخصیت‌های قدیمی هم‌چون درویش، پادشاه، بدسرشت، انوشیروان عادل، لقمان حکیم والبته آقازاده!، سرهنگ‌زاده و... با مسائل و رخدادهای امروزی روبه‌رو می‌شوند و حکایاتی جالب و جذاب را به نمایش می‌گذارد که آمیختگی با نوع و شیوه‌ی نگارش گلستان سعدی بر جذابیت متون افزوده است. اشعار و ابیاتی که نویسنده در این اثر به کار گرفته است نیز هم‌چون بخش نثر آن علاوه بر جنبه‌ی طنز آن‌ها، نکات ریز و ظریفی را در خود جای داده است و از این‌رو خواندنی و جذاب می‌نماید. این کتاب توسط نویسنده به سه بخش تقسیم می‌شود که بخش اول با عنوان «در معنا»، را می‌توان حکایاتی دانست که به خلاف حکایت‌های گلستان سعدی که به نتیجه‌گیری اخلاقی و پند و اندرز منتهی می‌شود نتایجی خلاف انتظار را به خواننده می‌دهد. بخش دیگر با عنوان «در صورت» را می‌توان حکایاتی دانست که از لحاظ نصایح و پند مانندی به حکایات گلستان شباهت دارد که البته بیان و عبارات آن کاملاً امروزی بوده و شوخی‌ها وتنه‌‌زدن‌های خلاقانه و زیبایی را در برمی‌گیرد. بخش «در پرانتز» نیز تنها به همان شیوه و الگوی گلستانی نگاشته شده است اما در گلستان سعدی هم‌تایی از آن به چشم نمی‌خورد؛ که در کل اثری مبتکرانه و خواندنی را ارائه نموده است.


برشی از متن کتاب


یکی از پسران هارون‌الرشید سوی پدر آمد خشم‌آلود که فلان سرهنگ‌زاده مرا دشنام مادر داد. هارون ارکان دولت را گفت: «جزای چنین کسی چه باشد؟» یکی گفت او را به جزیره‌ای باید برد و باقی به ما سپرد. آن دیگر به گیوتین اشاره کرد و آن یکی بغرّید که: «اسکل! گیوتین کجا بود در عهد عباسی؟!» دیگری بگفت باید به خواستگاری هم‌شیره‌اش رفت. هارون اشاره کرد که نیازی نیست و پسر را به نجوا گفت: «ای پسر، ملت دارند نگاه می‌کنند، زین سبب کرم آن‌است که عفو کنی و گر نتوانی، تو نیز دشنام مادر ده. و البته این‌ها بر تو گفتم تا در مواردی دیگر رعایت کنی؛ زیرا که در همین فاصله دادیم زبان آن پسر بر بیضتینش گره زدند و از دره به زیر انداختند و بر جنازه‌اش پیل دواندند و باقی را سوزاندند و خاکسترش را به نسیم صبا دادند. ولی به طریقی که برفت، چون مردم دارند ما را نگاه می‌کنند»، و با بانگ ادامه داد: «یادت نرود که انتقام اگر از حد گذرد؛ ظلم از طرف ما باشد و دعوی از قِبل خصم». سپس در گوش فرزند گفت: «ولی کو آن کس که زهره کند و ما را به محکمه بخواند؟ پس برو و راحت باش. این‌ها را برای خلایق گفتیم. تو برو حالت را بکن». تلطف بر عفونت کی توان زد که کارش جز به آتش برنیاید همیشه پاسخ دشنام مشت است نود را پاسخی جز صد نباید پیرمردی حکایت کند که دختری خواسته و حجره به گل آراسته و به خلوت با وی نشسته و دیده و دل در او فکوس کرده بود. شب‌های دراز نخفتی و شبا که ما می‌خوابیم آقا پیگیره بیدار بوده و بذله‌ها و لطیفه‌ها و نمک‌ها و ژانگولرها و پشت‌بازو و سیکس‌پک و صغرسن به کار بسته باشد که مگر دختر مغز خر خورد و مؤانست پذیرد و وحشت نگیرد. کردم پرزنت و نرم خویی تا راه مفارقت نپوییر ای پیری من فدای عشقت کی رام شوی و وصل جویی پیر از جمله می‌گفت: «بخت بلندت یار بود و چشم دولتت بیدار که به صحبت پیری افتادی پخته و جهان دیده و کاربلد. سرد و گرم چشیده و نیک و بد آزموده، راه راست رفته و نلغزیده. مشفق و مهربان، خوش طبع و خوش زبان، خوش رنگ و ترد و با نمک، بچه‌ها بهش می‌گن پفک. ورنه گرفتار آمدی به دست جوانی خیره‌رای بی‌ثبات هیجانی که هردم هوسی پزد و هر لحظه بخش‌نامه‌ای صادر کند و هر شب جایی خسبد و هر روز یاری گیرد». مرسدس بنز با ژیان گفتا سرعتم هر که دید او تب کرد پس به سرعت برفت و آخر کار این به ره ماند و آن یکی چپ کرد گفت چندین بر این نمط بخواندم و این سیستم ادامه دادم که گمان بردم مخش زده شده و دلش بر قید من آمد و صید من شد. در سرم آهنگ لاو استوری همی پخش می‌شد که دختر ناگه تراک عوض نمود و نفسی سرد از سرِ درد برآورد و هیچ‌کس طور تکست گفتن آغاز نمود که «این حرفای تو باد هواس، هرچی که تو گفتی اشتباس، حرفای تو رو کامل شنیدم، اما توی اونا چیزی ندیدم، بهتر از اون حرفی که قدیم، به من می‌گفت یه دوست ندیم، قابله‌م بود یادت می‌آد؟ شاعر تراک یه روز خوب می‌آد... می‌گفت زن جوان را یک تیر در پهلو به از یک پیر!»...

  • نویسنده: پدرام ابراهیمی
  • انتشارات: چشمه

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 1
  • تعداد صفحه 118

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب نئو گلستان | پدرام ابراهیمی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل