loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب میگل د سروانتس (شخصیت های تاثیرگذار)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب میگل دِ سروانتس از مجموعه ی شخصیت های تاثیرگذار نوشته ی دان ناردو  و ترجمه ی شیوا مقانلو توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

کتاب از مجموعه ی " شخصیت های تاثیرگذار " به چاپ رسیده است. در هر جلد از این مجموعه به معرفی یک شخصیت که چهره ای برجسته در ادبیات، علم، مذهب یا سیاست در جهان بوده است پرداخته می شود. همچنین جنبه های مختلف زندگی این افراد از تولد، خانواده، تحصیلات و کارهایشان بیان می شود. این جلد اختصاص به " میگل دِ سروانتس " رمان نویس، شاعر و نمایشنامه نویس اسپانیایی دارد. خالق اثر زیبا و دوست داشتنی " دون کیشوت " در سال 1547 میلادی در " آلکالا دِ اِنارس " شهری در شمال شرقی مادرید مرکز اسپانیا متولد شد. سرگذشت و زندگی سروانتس بسیار خواندنی است و اتفاقاتی که برای او رخ داده است همانند یک کتاب پر از هیجان و تلاطم است. اتفاقاتی که می توان ردی از همه ی آن ها را در آثارش دید. پدرش جراح بود و مدام از شهری به شهری دیگر به همراه خانواده اش مسافرت می کرد. سروانتس در جوانی در مقام یک سرباز به جنگ با عثمانی ها رفت و در این جنگ به شدت مجروح شد. او قصد داشت در خدمت ارتش باشد و به مقام افسری برسد در سال 1575 به دست ترکان عثمانی و کشتی های جنگی شان به همراه برادرش به اسارت گرفته شد و پنج سال از عمرش را در سیاهچال های الجزایر گذراند. او در این مدت بارها اقدام به فرار کرد اما هر بار نقشه اش شکست می خورد. آثار دوران اسارت را می توان به وضوح در نمایشنامه های سروانتس دید. پس از آزادی از اسارت او به شدت به دنبال کار دولتی گشت و توانست مامور وصول مالیات شود اما این کار هم مشکلات فراوانی برای او رقم زد و ...

 


برشی از متن کتاب


پنج سال در سیاهچال در سال 1575 و تقریبا پس از پنج سال خدمت در ارتش، میگل د سروانس مصمم شده بود که سرباز باقی بماند. برنامه او بازگشت به اسپانیا بود تا در آن جا به درجه افسری ارتقا یابد، بنابراین توصیه نامه هایی از افسران رده بالای اسپانیایی گرفت. یکی از این توصیه نامه ها را شخص دون خوان نوشت. سروانتس با امید فراوان در سپتامبر سال 1575 همراه برادرش رودریگو به مقصد اسپانیا سوار کشتی ال سول شد. اما این دو به زادگاهشان نرسیدند. در 26 سپتامبر سال 1575، ناوگانی از کشتی های عثمانی ناگهان سر کله اش پیدا شد و دست به حمله زد. خیلی از مسافران ال سول کشته شدن. برادران سروانس هم اسیر و به غل و زنجیر بسته شدند. طولی نکشید که آنان خود را در الجزیره واقع در ساحل شمالی آفریقا یافتند. الجزیره شهری پر رونق و مسلمان نشین با 150 هزار سکنه بود و یکی از مراکز اصلی تجارت در مدیترانه به شمار می رفت. الجزیره یک بازار بزرگ برده فروشی نیز داشت و در زندان هایش 25 هزار اسیر مسیحی به سر می برند. سروانتس امیدوار بود خیلی زود آزاد شود، اما چنین نشد. او در کمال وحشت و نومیدی پنج سال آزگار اسیر باقی ماند. دوران اقامتش در الجزیره چنان رنج آلود و ترسناک بود که در باقی عمر نیز بر تفکراتش سایه افکند. همان طور که ماریا گارسس اشاره می کند: داستان تجربه تکان دهنده اش پیوسته از زبان شخصیت های داستانی اش بیان می شود. آثارش در تسخیر مناظر زندان و اسارتند: قفس هایی در ابعاد گوناگون، اسرای مسیحی، برده های کشتی پارویی، زندانیان زن و ... آدم از خود می پرسد اگر سروانس تجربه تکان دهنده اسارت درالجزایر را از سر نگذرانده بود، آیا می توانست چنین نویسنده خلاقی شود؟ سروانتس 28 ساله انسانی بسیار تیزبین و تیزهوش بود، پس زمان کمی لازم داشت تا اوضاع را ارزیابی و خود را با آن سازگار کند. او متوجه شد که اسرای مسیحی به دو گروه تقسیم می شوند: زندانیان کم شانس تر کسانی بودند که در کشور زادگاهشان بستگان یا دوستان متمولی نداشتند. ترک ها که نمی توانستند در ازای آن ها فدیه بگیرند، ایشان را غلامان خود کرده بودند. این غلامان مجبور بودند در خیابان ها، در کشتی ها و در منازل مسلمانان کارهای طاقت فرسا انجام دهند. سروانتس و برادرش خودشان را خوش اقبال می دانستند که جز گروه دوم اسرا بوند. آنان می توانستند فدیه سنگینی برای پرکردن جیب اسیرکنندگانشان فراهم کنند. ... شغلی بی سرانجام در سال 1586 میگل د سروانتس با دقت مشغول بررسی وضعیت زندگی شخصی اش بود. یک سال از مرگ پدرش می گذشت. مطابق رسوم، پس از مرگ پدر مسئولیت تأمین مالی مادر و دختران مجرد خانواده بر عهده پسران بود. سروانتس دو برادر به نام های رودریگو و خوان داشت که می توانستند در انجام دادن این وظیفه او را همراهی کنند. اما رودریگو دوباره وارد ارتش شده بود و به دلایلی که برای ما نامعلوم است خوان نیز قادر نبود  کمک کند. این وضعیت باعث شد سروانتس حمایت از مادر و خواهرانش را در مادرید به عهده بگیرد. همچنین باید مخارج زنش در اسکیویاس را نیز تأمین می کرد. معلوم شد که بار این مسئولیت ها برای این نویسنده بلندپرواز تحمل ناپذیر است. همان طور که آرنولدو موندادوری محقق توضیح می دهد: با دوبرابر شدن ناگهانی مسئولیت های خانوادگی سروانتس، او دیگر نمی توانست انرژی خود را وقف نوشتن نمایشنامه و رمان بکند. بی آنکه تضمینی برای رسیدن به موفقیت فوری و کسب پول برای پرداخت صورتحساب های سنگین داشته باشد. او امید داشت که به تدریج و با شکیبایی معروف شود و به حد کافی درآمد داشته باشد ... تا خانواده گسترش یافته اش را سرپا نگه دارد، اما شکیبایی و امید برای تأمین غذا و لباس همسر، مادر و دو خواهرش کافی نبود. او بی درنگ به شغلی مطمئن نیاز داشت، شغلی که بتوان انتظار درآمد خوب از آن داشت....

فهرست


ابراز شجاعت در تبرد لپانتو مهاجرت خانوادگی زندگی در مقام سرباز پنج سال در سیاهچال رمان نویس، نمایشنامه نویس و همسر شغلی بی سر انجام دوباره در زندان خلق یک شاهکار واپسین سال ها و میراث گاهشمار زندگی میگل د سروانتس در یک نگاه منابعی برای مطالعه ی بیش تر شرح اصطلاحات یادداشت ها کتاب شناسی برگزیده نمایه

  • رمان نویس، شاعر و نمایشنامه نویس
  • نویسنده: دان ناردو
  • مترجم: شیوا مقانلو
  • انتشارات: ققنوس

دان ناردو


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب میگل د سروانتس (شخصیت های تاثیرگذار)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل