کتاب موش روستایی و موش شهری (قصه های ماندنی)

کتاب موش روستایی و موش شهری از مجموعه ی قصه های ماندنی نوشته ی ازوپ و ترجمه ی سعید بهروزی توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

موشی روستایی در خانه ی کوچکی و قدیمی زندگی می کرد. روزی دوستش از شهر به دیدنش آمد. موش روستایی غذایی ساده برای پذیرایی از مهمانش آماده کرد؛ موش شهری به موش روستایی گفت که تو چطور اینجا زندگی می کنی و از این غذا ها می خوری؟ موش شهری که عادت به غذاهای متنوع و رختخواب گرم و نرم داشت از این پذیرایی ناراحت شده بود. از طرفی تحمل شب های روستا که بر خلاف شهر بسیار تاریک و بی سر و صدا بود برای موش شهری آزار دهنده بود؛ در روز هم وجود حیوانات در روستا به شدت سبب وحشت او شد بعد از چند روز موش دیگر نتوانست شرایط زندگی در روستا را تحمل کند و تصمیم گرفت تا به شهر بازگردد. او از دوست روستایش خواست تا او هم به شهر برود و چند روزی در شهر بماند. موش روستایی که هرگز به شهر نرفته بود، بسیار خوشحال شد و بعد از رفتن دوستش تصمیم گرفت به شهر و دیدن دوستش برای عذرخواهی برود، اتفاقات زیادی در این سفر برای موش روستایی رخ می دهد که ماجرای این داستان را هیجان انگیز می کند ...

برشی از متن کتاب

در خانه ای کوچک و ساده یک موش روستایی زندگی می کرد. او خیلی فقیر بود، اما در دوستی، صمیمی و وفادار بود. روزی دوستش موش شهری را به خانه اش دعوت کرد ، تا مهمان او باشد و با هم شام بخورند و درد دل کنند. موش شهری از سرو صدای شهر خسته شده بود از این دعوت خوشحال شد. لباس های نو و تمیزش را پوشید و به روستا رفت. وقتی به آنجا رسید، برخلاف انتظارش از ساختمان های شیک و تمیز و از کالسکه ها و مغازه های زیبا خبری نبود. با خود گفت: «اینجا دیگر کدام خراب شده ای است؟» موش شهری رفت و رفت تا دوستش را پیدا کرد. موش روستایی از دیدن او خوشحال شد، او را در بغل گرفت و بوسیدو همراه خود به خانه برد. خانه ی موش روستایی کلبه ای کوچک و قدیمی بود. وقتی آن ها حر هایشان را زدند و درد دل کردند ، نوبت خوردن شام رسید....

(و دو قصه ی دیگر) - (کتاب های فندق) (به همراه دو قصه ی دیگر) نویسنده: ازوپ مترجم: سعید بهروزی انتشارات: افق