کتاب مهار ناشدنی - نیک وی آچیچ

کتاب مهار ناشدنی اثر نیک وی آچیچ با ترجمه مسیحا برزگر توسط نشر ذهن آویز به چاپ رسیده است.

مهار ناشدنی عنوان کتابی است از "نیک وُی آچیچ" که در واقع ادامه ی کتاب مشهور او یعنی "زندگی بی حد و مرز" است. در این کتاب بر خلاف کتاب قبلی، کمتر به زندگینامه پرداخته شده و بیشتر مطالب درباره ایمان به خدا و قدرت ایمان است. "مهار ناشدنی" در بردارندۀ نکات و اقداماتی است که می­تواند زندگی را برای ما آسان کند. این سهولت نشئات گرفته از ایمان است که در این کتاب به خوبی به آن پرداخته شده است. نکته جالبی که ممکن است توجه هر خواننده ای را به خود جلب کند؛ وجود اشعار شعرای بزرگی مانند مولانا و حافظ، و نوشتاری هایی منصوب به جبران خلیل جبران است که برای انتقال ساده منظور نویسنده از آن ها استفاده شده است.

برشی از متن کتاب

من همواره تماشاگر نمایش بزرگ زندگی بوده ام. بدین سان، البته، در این نمایش بزرگ، بازی نیز کرده ام. تماشاگری و بازی همزمان نمایش زندگی، همه چیز مرا دگرگون کرده است. من چنان در این تماشا و بازی غرقم که فرصتی برای نگرانی نسبت به هیچ چیزز ندارم. اکنون می بینم که تمامی چیزهای جهان در هم تنیده اند، و همچون گره های یک تور ماهی گیری، با رشته هایی نامرئی به هم مربوط اند. اگر گره ای را در تور ماهی گیری بگیری و آن را تکان بدهی، تمامی گره های دیگر نیز از آن تکان متاثر می شوند و آن جا توفانی به پا می شود! اگر منظر خویش را کمی جابه جا کنی، تمامی منظره ی زندگی تو دگرگون می شود. گاهی با معیار اهمیت به کارهایتت نظر می کنی و می بینی بعضی از کارهایت مهم تر از بعضی دیگرند. برای مثال، زمانی را که با دوستانت می گذرانی بسیار مهم است، اما زمانی را که با خانواده ات می گذرانی مهم تر است. زمانی را که صرف تماشای یک فیلم می کنی بسیار مهم است، اما زمانی را که صرف عیادت از دوست بیمارت می کنی مهم تر است. البته، زمانی را که صرف گفت و گو با فروشنده ی لباس می کنی، از همه ی این ها کم اهمیت تر است. با وجود این، همه ی کارهای تو بر همه ی کارهای تو بر همه ی رویدادهای عالم تاثیری مستقیم و غیرمستقیم دارد. بنابراین، هر کار تو از میزانی اهمیت برخوردار است. هیچ کاری نیست که مهم نباشد، زیرا تمامی کارهای تو، به میزانی، بر همه ی رویدادهای دیگر زندگی تاثیر دارد. هنگامی که این نکته را درمی یابی، زندگیت رنگ و بویی دیگر می گیرد. بهتر، ژرف تر، زیباتر، و ثمربخش می شود. اگر این نکته را دریابی، احساس ناامنی، ترس ها، تردیدها، و نیز افسردگی تو از بین می رود. اتفاقا درک همین نکته بود که از من نویسنده و سخنرانی را ساخت که اکنون هستم. من دانستم که یک جمله ی ژرف و زیبا می تواند زندگی کسی را نجات دهد. و آنگاه که تو زندگی یک نفر را نجات می دهی گویی زندگی همه ی آدمیان را نجات داده ای. در تور ماهی گیری زندگی، همه ی گره ها با رشته هایی نامرئی به تمامی گره های دیگر وصل اند. روزی ایمیلی دریافت کردم از دختری 22 ساله و دانشجو . نوشته بود: «مدتها بود که از زندگی سیر شده بودم. دلم به شدت گرفته بو و هیچ چیز نمی توانست شادم کند. احساس می کردم دیگر زندگی برایم حاصلی ندارد، جز فرسایش روح. هر روزی که سپری می شد، حساس تر و شکننده تر می شدم. سرانجام، دچار افسردگی مفرط شدم، به تعبیردکتر: افسردگی دوقطبی. من که از تعبیر دکتر سردنیاوردم ، اما هرچه بود دیگر مایل به ادامه ی زندگی نبودم. بالاخره، تصمیم گرفتم به زندگیم خاتمه بدهم. آنچه را باید و شاید و نباید فراهم کردم و با لیوانی آب روی تختم دراز کشیدم . پیش از خوردن آنچه برای کشتن خودم آماده کرده بودم، نگاهی به کتابی کوچک افتاد که روی میزم پشت مانیتورم خاک می خورد. کتابی بود کوچک که مدت ها پیش دوستم به من هدیه داده بود. بدون  آن که بدانم چرا، تصمیم گرفتم پیش از مردنم جمله ای از کتابی بخوانم  و بعد بمیرم.

فهرست

پیش گفتار یک- ایمان در صعود دو- صعودی از دره به پله سه- خدا دل ما را از عشق سرشته است چهار- شور زندگی پنج- بدنی ضعیف، روحی قوی شش-قانون توفیق الهی هفت-  قدرت ایمان هشت- عشق، بنیاد است نه- اثر بال پروانه ده- تاملات

نویسنده

نیک وُی آچیچ" متولد 4 دسامبر 1982 است. او از زمان تولد بدون دست و پا زندگی می کند که دلیل آن بیماری "سندروم تتراآملیا" است. وی زندگی سختی داشت و از نداشتن دست و پا بسیار رنج می برد که این عوامل باعث افسردگی در او شد. اما به مرور توانست با این مسئله کنار بیاید. "نیک" در سن 21 سالگی توانست که با دو مدرک در رشته های حسابداری و برنامه ریزی مالی از دانشگاه گریفیت فارغ التحصیل شود. او با وجود محدودیت هایی که دارد به ورزش هایی مانند گلف، شنا و موج سواری می پردازد. "نیک" هم اکنون به عنوان یکی از بهترین سخنرانان انگیزشی در دنیا شناخته می شود و هر ساله سخنرانی های انگیزشی خود را در برخی از کشورهای دنیا انجام می دهد. وی مدیر سازمان غیرانتفاعی «زندگی بی حد و مرز» است که خود آن را تاسیس کرده است. اولین کتابی که از "نیک وُی آچیچ" به چاپ رسید، "زندگی بی حد و مرز" نام داشت.

نویسنده: نیک وی آچیچ ترجمه: مسیحا برزگر انتشارات: ذهن آویز