loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب من و ما 2 اثر امیررضا آرمیون

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره کتاب من و ما 2

مجموعه داستان های من و ما داستان هایی هستند، ساده، دلنشین و شیرین. داستان هایی که از عمق زندگی روزمره ی ما می آیند و قلم شیوای امیررضا آرمیون آن ها را برای ما به نگارش درآورده است. این داستان ها زود فهم بوده و برای هر سن و هر طبقه ای مناسبند. داستان ها همچنین در قالبی مدرن ارائه شده اند و حاوی پند و اندرز و نکات آموزنده ای هستند که  ما را در عین سادگی به فکر وامی دارند. این داستان ها از روابط زن و شوهر، تا والدین و فرزندان و دوستان را شامل می شوند.

خلوص نیت نویسنده، عشق و محبت موجود در داستان ها را به خواننده هدیه می دهد. در واقع می توان گفت این ها داستان هایی هستند، واقعی و در عین حال شیرین. داستان هایی که می توانند در عین اینکه ما را سرگرم کنند، لبخند بر لبانمان بنشانند یا ما را به فکر فروبرند و رذیلت های اخلاقی انسان ها را به ما نشان دهند. داستان های ارائه شده در مجموعه ی من و ما بسیار کوتاه بوده و این امکان را برای خواننده فراهم می کنند که در هر موقعیتی، ماشین، اتوبوس، هواپیما، هنگام انتظار در مطب دکتر یا در بعد از ظهری آفتابی کتاب را در دست گرفته و از شیرینی داستان ها لذت ببرد.

بخشی از کتاب من و ما 2

این جور کار ها را باید به جیل سپرد. او واقعاً عاشق حیوان هاست، حتی کوسه ها. یعنی خب مثلاً من هم حیوان ها را دوست دارم، به نظرم کوسه ها خیلی هم باحالند، اما عمراً بروم تو حوضچه و جراحی شان کنم! حتی اگر حالشن آن قدر افتضاح باشد که نتوانند تکان بخورند. این طور که تری از ترس به خودش می لرزد، پیداست او هم زیاد به این کار علاقه ندارد. می گویم: خب، اگه جراحی به نظرت کار درستیه، ما هم تنهات می ذاریم تا به کارت برسی. موفق باشی! جیل می گوید: می شه بگید خیال دارید کجا برید؟! می گویم: آشپزمونه. یه جورایی وسط تعریف یه داستان واسه خواننده هام. تری می گوید: راست می گه. بهتره منم برم، چون باید کنار اندی باشم و نقاشی بکشم. جیل می گوید: اوه نه، شما جایی نمی رید! جفتتون همین جا می مونید، چون واسه عمل به کمکتون نیاز دارم. می گویم: اما خواننده ها چی؟ جیل می گوید: نگران نباش. من ردیفش می کنم.

_ خیلی معذرت می خوام خواننده ها! اینجا یه موقعیت اضطراری پیش اومده و من مجبورم تری و اندی رو با خودم ببرم. عیبی نداره؟ عالیه! ممنونم که درک می کنید. با خیال راحت کار ما رو تماشا کنید. فقط بی زحمت کسی عطسه نکنه... نمی خواهیم ویروس بیشتری به این کوسه های بیچاره برسه. متشکرم!

جیل می چرخد طرفمان.

_ موقعیت رو واسه خواننده ها توضیح دادم، اما اون ها مشکلی ندارن. بدوید لباس غواصی تون رو بپوشید تا شروع کنیم.

شانه بالا می اندازیم، لباس غواصی مان را تنمان می کنیم و دنبال جیل راه می افتیم. نمی دانم شما تا حالا توی یک حوض پر از کوسه ی آدم خوار رفته اید یا نه، اما از من بشنوید که جای خیلی ترسناکی است. کوسه ها آن تو حتی از بیرون هم گنده تر به نظر می رسند. می پرسم: اگه کوسه ها وسط عمل بیدار شن و گشنه شون بشه چی؟ جیل می گوید: نمی شن، خیالت تخت. ولی محض احتیاط آمپول خواب آور کوسه به شون می زنم. می گویم: می شه فقط یه سوال بپرسم؟ جیل می گوید: حتماً.

_ مگه ما زیر آب نیستیم؟

می گوید: معلومه که زیر آبیم.

_ پس چطور می تونیم با هم حرف بزنیم؟

_ متاسفم اندی. دو تا سوال پرسیدی و ما فقط واسه یکی وقت داشتیم. خب، حاضرید؟

تری می گوید: آره. ولی قراره چی کار کنیم؟ من هیچ وقت کوسه جراحی نکرده ام!

جیل می گوید: زیاد سخت نیست. بلدید یه زیپ رو باز و بسته کنید دیگه، ها؟

_ بله، بلدیم.

_ خب، زیر شکم کوسه ها یه زیپه. فقط باید بازش کنیم و توش رو خالی کنیم.

می گویم: وای! دونستم کوسه ها هم زیپ دارن!

زیپ کوسه ی خودم را باز می کنم و داخل شکمش سرک می کشم. همان طور که انتظار دارید، پر از ماهی است. اثری از شورت های تری نمی بینم، اما چشمم به یک چیز گرد و قلنبه می افتد. خم می شوم و آن را بیرون می کشم.

_ هی، ببینید چی پیدا کردم! کله ی چوبی کاپیتان کله چوبی رو!

تری می گوید: عققق!

جیل می گوید: عععععققق! چندش آوره!

جیل راست می گوید. واقعاً چندش آور است.

با اینکه چشم ها هم از چوب درست شده اند، اما انگار بهت زل زده اند. از طرفی این ماجرا تصادف جالبی است، چون کاپیتان کله چوبی یک جور هایی به داستانی که برایتان تعریف می کردم، یعنی داستان اینکه چطور شد من و تری همدیگر را دیدیم، مربوط است. آن پسر کوچولوی تنها را که یادتان هست؟ همان که نوک نوک یک برج خیلی گنده بود؟ خب...

جیل می گوید: اندی، با خواننده ها حرف نزن! لازمه یاد آوری کنم الان وسط جراحی ایم؟ بیا تمرکز کنیم و تمومش کنیم، بعد هر چقدر می خوای چرند بباف. می گویم: ولی من چرند نمی بافم، روایت می کنم! جیل و تری نگاهی به هم می اندازند، چشم هایشان را می چرخانند و لبخند می زنند. جیل می گوید: حالا هر چی، نگه اش دار واسه بعد.

تری می گوید: هی! نگاه کنید چی کشف کردم...

کتاب من و ما جلد دوم با ترجمه و گردآوری امیررضا آرمیون در نشر ذهن آویز به چاپ رسیده است.

 

فهرست

 

 

  • به یاد دو بوسه
  • نقاشی عشق
  • اجازه بده که دیگران
  • مرشد چلویی
  • قانون کامیون حمل زباله
  • بازیگر
  • به خدا اعتماد کن
  • نمی توانم مرده است
  • زود قضاوت نکنیم
  • چرچیل حاضر جواب
  • فرمول خاص کردن چیزی
  • تو قشنگ ترینی
  • فروشنده ی واقعی
  • مفهوم گناه
  • آدم ها مثل کتاب هستند
  • مادر
  • جواب دندان شکن
  • خدای عاشق
  • جایزه ی نوبل صلح فقط با یک حرکت
  • فرصتی برای خودشناسی
  • عشق چیست
  • نامساوی
  • تقلید بدون تفکر
  • جرئت کن
  • دوست ترین
  • زیبایی زن را باید
  • هرچع آرزو کند
  • فرق مدیران یک جای آشنا با یک جای ناآشنا
  • آدم هایی که می روند اما نمی میرند
  • باور غلط
  • فرشته ها چه شکلی اند
  • به کجا می روم
  • اصالت بهتر است یا تربیت
  • با هم در تماس باشید
  • اگر کریسفت کلمب ازدواج کرده بود
  • درخت بخشنده
  • قبل از هر کاری کمی تفکر
  • بندگی شیطان
  • درس هایی که از بازی با بادکنک باید آموخت
  • زندگی تحصیلی واقعی
  • عشق یعنی یکی شدن .... چقدر عجیبه
  • شراکت مرغ و گاو
  • استدلالی که در تاریخ ماندگار شد
  • عجولانه تصمیم نگیرید
  • تاثیر مهربانی یک معلم
  • هرآنچه از توانم برمی آمد
  • راز ماندگاری رودکی
  • بچه که بودیم
  • هدف اصلی تان را گم نکنید
  • بگذار هرچه می خواهد بگوید
  • بیان احساس فراتر از هرچیز
  • قدر امروزتان را بدانید
  • پند از کثافات
  • بهترین توصیف دوست
  • فرمانده ی واقعی
  • نحوه ی خواندن لوح زندگی
  • زن مهربان
  • اگرهای زندگی
  • کارمند حاضر جواب
  • حرمت ارباب نگه دار
  • ثروتمند ذاتی
  • انسانیت
  • دیوار ژاپن
  • شنیدن واقعی
  • جنسیت کامپیوتر
  • تغییر از من آغاز می شود
  • قالی زندگی
  • یادآوری نعمت ها
  • وقت گذرانی با دوستان
  • زکاوت یک رئیس
  • بستگی داره توی دست کی باشه
  • حاضر جوابی یک نویسنده
  • بزرگ اندیشی
  • دردهای مشترک دو نسل
  • مهم انجام دادن است
  • سخن پایانی

 

 

نویسنده


دکتر امیررضا آرمین کتاب های روانشناسی را در قالب داستان های کوتاه منتشر می کند. از جمله کارهای وی عبارت اند از: تو، تویی در سه جلد و من، منم در سه جلد.

 

 

 

  • داستان های کوتاه و شگفت انگیز
  • مترجم و گردآورنده: امیررضا آرمیون
  • انتشارات: ذهن آویز

 

 


امیررضا آرمیون

امیررضا آرمیون کیست؟

امیررضا آرمیون نویسنده و مترجم ایرانی، زاده 1359 تهران و دارای مدرک دکتری تخصصی مدیریت، کارشناسی ارشد برق، مهندسی پزشکی است. او مولف و مترجم چندین کتاب روان‌شناسی و انگیزشی است که به شیوه‌ای خاص در قالب داستان کوتاه ارائه می‌شوند. از آثار او می‌توان به کتاب‌های تو، تویی، زندگی کن، من و ما، من منم، خوشحالی یعنی، جملات هشت ریشتری، تشخیص حرکت در پردازش تصویر و ریاضی را قورت بده اشاره کرد.

امیررضا آرمیون

خرید کتاب های  امیررضا آرمیون از کتابانه

فروشگاه اینترنتی کتاب کتابانه مرجعی کامل و مورداعتماد برای دسترسی آسان مخاطبان به انواع کتاب‌ با بهترین کیفیت و قیمت است. برای مشاهده و خرید کلیه‌ی کتاب‌های امیررضا آرمیون و سالیر کتاب های رمان و کتاب داستان کوتاه ایرانی می‌توانید به وب‌سایت کتابانه مراجعه نمایید و ضمن دسترسی سریع و آسان به مجموعه کاملی از آثار این استاد از تخفیفات و سایر خدمات ما بهره‌مند شوید.  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب من و ما 2 اثر امیررضا آرمیون" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل