loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب من از گورانی ها می ترسم - سلیمانی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب من از گورانی ها می ترسم نوشته بلقیس سلیمانی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

داستان کتاب در مورد دختری به نام "فرنگیس" می باشد که پدرش از کاسب های پولدار شهر کوچکی به نام گوران است. این دختر برای تحصیل به تهران می آید و بعد از مدتی با شخصی به نام "بهرام" ازدواج می کند و زندگی مرفهی نیز تشکیل می دهد اما این پیوند زیاد دوام نمی آورد و او بعد از جدایی، مجددا به گوران بر می گردد تا مراقب پدر و مادر بیمار و برادرش که دچار عقب ماندگی ذهنی و جسمی است، باشد.

بلقیس سلیمانی فضای زندگی در یک شهر کوچک را به خوبی به تصویر می کشد و با لحنی صمیمانه ساختار خطی رمان و اتفاقاتی که در ظرف مدت زمان دو ماه رخ می دهد را پیش می برد، حوادثی که شخصیت اصلی داستان را وادار به تغییر می کند. نویسنده با فلش بک های به موقعی که به گذشته می زند علت ترس ها و ریشه همه مشکلاتی که فرنگیس در زمان حال دارد را مورد واکاوی قرار می دهد.

این زن میانسال درگیر تعصبات کورکورانه شهر کوچکش شده است و تلاش می کند با این سنت ها که دلیل اصلی ترس و دلهره اش است رو به رو شود. با این وجود او میان سنت و مدرنیته دست و پا می زند و با مردم نامهربان شهرش که همواره او و زندگی زناشویی ناموفقش را مورد قضاوت قرار می دهند سر می کند. سلیمانی با تلفیق مضامین مختلفی چون عشق، ترس و سنت، روزهای پر التهاب دهه شصت را به تصویر می کشد و تا پایان داستان ماجراهایی که منجر به ناموفق بودن زندگی زناشویی فرنگیس شد را یکی یکی مورد بررسی قرار می دهد.


برشی از متن کتاب


جاده همان جاده سی سال پیش است شاید فقط روکش آسفالت آن تغییر کرده باشد تا خانه های این دهات اطراف هم چندان تغییری نکرده. آن سال ها هرچند وقت یک بار می‌ نشستیم پشت لندکروز های سپاه شهدای جبهه و جنگ را به روستاهای شان می بردیم. برای من تجربه تازه ای بود. حتی اگر امکان فرار بود که نبود، من هال فرار نبودم. شهدا را اول در خیابان اصلی تشییع می کردیم. بچه های دبیرستان های گوران چه دختر و چه پسر پای ثابت راهپیمایی‌ ها و تشییع جنازه ها بودند دختر ها همه با چادرهای سیاه پشت سر مردها در واقع پسرهای دبیرستانی حرکت می کردند و شعار می‌ دادند شعارهایی اکثرا دو قسمتی که بخش اولش را مردها می گفتند و بخش دومش را دخترها. من شعار نمی‌ دادم ولی وقتی کسی متوجه می شد من هم مثل دیگران دستم را با چادر مشت می کردم و به دل آسمان می کوبیدم و دهانم را باز و بسته می کردم اما بیش تر تو نخ مردم و سپاهیان خوش تیپ بودم. یکی از آرزوهایم شوهر کردن به یکی از همین لباس سبزهای خجالتی و ریش دار بود که وقتی فرز و چابک بالای لندکروز می پریدند و بلندگو را به دست می‌ گرفتند به نظرم سمبل مردان قدرت در گوران می شدند. هیچ وقت مردان کسب و بازار برایم جالب نبوده اند. حتی در سال های نوجوانی و جوانی از آن ها بدم می‌ آمد. در روزگاری که مردها در پی فتح جهان بودند آن ها مثل موش سکه های شان را از این سوراخ به آن سوراخ می بردند. شوهر کردن به سپاهیان جوان گورانی یک مدت در بیمارستان جلال آل احمد گوران اپیدمی شده بود. پسرک های شندره پندره ای که کتاب به دست در خیابان گوران می‌ دیدیم با یک بار جبهه رفتن، اگر سالم برمی‌ گشتند از این رو به آن رو می شدند. آبی زیر پوستشان می‌ دوید استخوان می ترکاندن و یک شبه مرد می‌ شدند و بلافاصله زن می گرفتند. مراسم و تشریفاتی در کار نبود معمولاً دعوت می‌ شدیم به یک عصرانه که چای و شربت و شیرینی بود. پسرها با همان لباس سبز سپاه در محل عروسی شان حاضر می‌ شدند نه تنها خودشان بلکه دوستان سپاهی شان هم با همان لباس این جا و آن جا می پلکیدند. طوری که در که در عروسی آسیه رفضی همکلاس درس خوانی  که به یکی از همین سبز پوش‌ها شوهر کرد کل حیاط درندشت خانه پدری آسیه تبدیل به یک پادگان کوچک شده بود. ولی  عمر تاهل بعضی از این عروس ها خیلی کوتاه بود. سه ماه، شش ماه، یک سال... دختر ها این بار با لباس سیاه و چشم های گود رفته و با لقب پر افتخار همسر شهید دوباره به مدرسه برمی گشتند و گاهی چند ماه بعد دوباره به یکی دیگر از همان لباس سبزها شوهر می کردند. مورد استثنایی تر، ازدواج آسیه بعد از شهادت همسرش با برادر شوهر جانباز و قطع نخاعی اش بود که در جشن شصتی های غربت زده بعد از سالها او را دیدم و فهمیدم یک دختر چهارده ساله به نام نرگس دارد که به سختی و با یک عملیات پزشکی ویژه به دست اش آورده است.

  • نویسنده: بلقیس سلیمانی
  • انتشارات: چشمه

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 4
  • سال انتشار 1397
  • تعداد صفحه 208
  • انتشارات چشمه

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب من از گورانی ها می ترسم - سلیمانی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل