loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب منم کوروش | الکساندر جووی

5 / 5
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
250,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره کتاب منم کوروش

کتاب منم کوروش رمانی با محتوای داستانی تاریخی و واقعی، درباره‌ی سرگذشت زندگی کوروش، شاهزاده‌ی ایرانی تبار می‌باشد و سرنوشت این شاهزاده را در قالب قصه‌ای خواندنی و مهیج روایت می‌کند.

شخصیت اصلی قصه، "کوروش"، مردی بزرگ و پر آوازه است که تاکنون کتاب‌ها و بحث‌های بسیاری در رابطه با نوع زندگی، تاثیر و اقداماتش بر تاریخ و سرنوشت ایران زمین به نگارش درآمده و هم چنان، با وجود گذشت قرن‌ها از زمان مرگ وی، مورد احترام بسیاری از مردم سراسر جهان و به ویژه ایرانیان می‌باشد و از نامش به بزرگی یاد می شود.

نویسنده در طول محتوای این کتاب، به گونه ای جذاب و با تکیه بر منابع قابل استناد و معتبر به نگارش زندگی کوروش پرداخته و حکایت هایی جذاب را از او تشریح می کند. این رمان، در سه بخش تحت عناوین "دوستان دوران کودکی"، "امپراتوری" و "عشق جاودان" تدوین شده و دوران کودکی تا مرگش را در برگرفته و ذهن مخاطب را با چگونگی منش و رفتار کوروش و هم چنین اصول حکومتی وی آشنا می سازد. به طور کلی، مطالعه ی این اثر، به تمامی دوستداران تاریخ ایران و هم چنین علاقه مندان به کوروش کبیر توصیه می گردد.

بخشی از کتاب منم کوروش

در انشان

برج های سنگی و رواق های معابد انشان بر فراز دیوار گرداگرد شهر آشکار بودند. وقتی کوروش و همراهانش به دروازه ی شمالی پایتخت ایران زمین رسیدند، نگهبانان گماشته بر دروازه در برابر ملکه ی خود تعظیم کردند و خبر بازگشت ملکه را به قصر سلطنتی رساندند؛ ملکه به همراه گروهی از همراهان، که به شکل نامقولی ژنده پوش و نامرتب بودند، از راه رسیده بود.

ملکه و تازه واردها، من جمله مردی که ملکه او را پسر خود می نامید، از دروازه گذشتند و وارد شهر انشان شدند.

کوروش از پیش می دانست که انشان به مراتب کوچک تر از اکباتان است. اما در بازارهای پر همهمه و خیابان های شلوغ و از چهره های شاد مردمئ متوجه شد که شهر لبریز از حیات است. کوروش بلافاصله پس از ورود به شهراحساس کرد که پایتخت ایرانیان حال و هوای صمیمانه ای دارد که او آن را هرگز در اکباتان، در خلال اقامت کوتاهش در /ان جا، تجربه نکرده بودف حتی پس از این که مراسم گردن زنی او توسط یکی از زنان آستیاگ منتفی شده بود.

وقتی که کاروان از یکی از خیابان های اصلی شهر می گذشت و به سمت قصر سلطنتی می رفت مردم شهر ملکه ی خود را پیشاپیش آن گروه می دیدند و حین عبور آن ها، به او تعظیم می کردند. مردم چهره هایی شاداب داشتند که به نظر کوروش آکنده از حیات و امید بود.

کوروش با خود گفت، آن ها باید آستیاگ را بشناسند، بدانند که او کیست و چه می کند اما این جا از مرکز آن شاه مستبد بسیار دور است.

رایوا زیر لب گفت: «زنان این دیاز بسیار زیبا هستند. بی شک از این دیار خوشم خواهد آمد.»

از مقابل موجودی زیبا با جامه ای ساده گذشتند که صورتی پری گون داشت، و در سبدی حصیری پرتقال می فروخت.

رایوا آهسته گفت: «اگر این زن شوهر دارد امیدوارم پیش از غروب آفتاب با سر از درخت پرتقال پایین بیفتد. یا اگر لشگری است امیدوارم با قبیله ای بجنگد که به اسیر گرفتن عادت نداشته باشند.»

آشا خندید و فرنا دخت نیز خندید، چون آشا خندیده بود؛ فرنا دخت بیش از چند کلمه فارسی نمی دانست و کوروش تصور نمی کرد که او متوجه معنای شوخی رایوا شده باشد.

کوروش لبخندی محو زد، اکا از گوشه ی چشم نگاهی به رایوا انداخت و با خود گفت، او شوخی می کند، اما منظورش همان است که بود. او برای تصاحب آن چه می خواهد، می تواند تا این حد بی رحم باشد.

قصر سلطنتی در انشان عمارتی از سنگ و خاک رس سفید، در قیاس با قصر آستیاگ در اکباتان کوچک بود. با این حال کوروش در آن قصر آرامشی تسلی بخش و گرم و صمیمانه احساس کرد و دلیل این که احساسش فقط غیاب آستیاگ در آن عمارت نبود.

نگهبانان بیرون بلافاصله ماندانه را شناختند و به او تعظیم کردند. کالسکه ی سلطنتی در یکی از حیاط های قصر گذاشته شد، اسبل ها به اصطبل برده شدند تا به آن ها علوفه و آب داده شود و بازماندگان خائن همراه با کاروان...

کتاب منم کوروش اثر الکساندر جووی و ترجمه‌ی سهیل سمی توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.


فهرست


مقدمه ی مترجم

کتاب اول – دوستان دوران کودکی

1- عقرب سیاه

2- بازار

3- زنگ

4- جاویدان

5- کابوس پادشاه

6- دو بقچه

7- یتیمان

8- در مسیر عظمت

9- نقشه های سلطنتی

10- بوی خوش کندر

11- روستا

12- اهورامزدا

13- انتظار

14- اعتماد

15- چشمان عقاب

16- ملکه ی ایران زمین

کتاب دوم – امپراتوری

17- در انشان

18- آشتانا

19- صرف غذا بر بام

20- شاهزاده و بانو

21- قربانیان آستیاگ

22- وحدت

23- روند معمولی

24- حکم مرگ

25- دانه های انگور

26- شاهنشاه

27- دستبند

28- دریاچه ی خون

29- اخبار از لیدی

30- دیدار با رایو

31- کاساندان

32- لوحی از جانب روشن

33- آرامگاه

34- پیشروی به سوی لیدی

35- شاهان

36- کرزوس به نظاره ی حوادث می ایستد

37- عروسی سلطنتی

38- پادشاه و فرمانده

39- سازنده ی امپراتوری

40- قهرمان

کتاب سوم – عشق جاودان

41- فتح بابل

42- زن و شوهر

43- زندگی ای جدید

44- برده داری

45- شورای جنگ

46- پیشروی به سوی شرق

47- خاطرات

48- تقدیر

49- و پس آن گاه

50- دختر



  • سرگذشت شاهزاده حقیقی ایران زمین
  • نویسنده: الکساندر جووی
  • مترجم: سهیل سمی
  • انتشارات: ققنوس

الکساندر جووی

سایر آثار نویسنده

مشاهده بیشتر

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب منم کوروش | الکساندر جووی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل