loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ملیکا و گربه اش 3 (ماشین گربه باک نداره)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب ماشین گربه باک نداره سومین جلد از مجموعه ی ملیکا و گربه اش نوشته ی سید نوید سید علی اکبر با تصویرگری لیسا برجسته توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

کتاب ماشین گربه باک نداره دربرگیرنده ی چهار داستان با عناوین محاکمه ی آقا فیله، ماشین گربه باک نداره، گربه ی ملیکا نقشه ی دزدی می کشد و گربه به شازده ملیکا گل تقدیم می کند، می باشد. در یکی از داستان های این مجموعه به نام  ماشین گربه باک نداره می خوانیم که گربه کوچولوی ملیکا برای سرگرم شدن تصمیم می گیرد نقاشی کند. او با مداد رنگی ماشین قرمزی می کشد و بعد سوار آن شده به اتاق ملیکا می رود تا کمی با ماشین خوش رنگ و زیبایش پز بدهد. ملیکا از دیدن ماشین به شدت هیجان زده شده و از گربه می خواهد تا اجازه دهد او هم سوار ماشینش شود اما ظاهرا چند روز قبل که ملیکا در حیاط خانه سوار ماشین پدرش بوده اجازه نداده که گربه هم سوار شود و با هم بازی کنند؛ به همین جهت گربه هم برای تلافی کردن به ملیکا می گوید که نمی تواند سوار ماشین شود. ملیکا کلی به گربه اصرار می کند و در نهایت گربه می پذیرد اما شرطی برای دختر کوچولو می گذارد و به او می گوید بعد از انجام شرطش می تواند سوار ماشین کاغذی شود!

مجموعه ملیکا و گربه اش شامل سه جلد کتاب در داخل یک قاب است. هر کتاب خود دربرگیرنده ی چهار داستان کوتاه می باشد که شخصیت اصلی در همه ی آن ها دختر کوچولویی به نام ملیکا به همراه گربه اش هستند که هر بار ماجرایی  آمیخته با طنز و تخیل را رقم می زنند.

 

 

فهرست

 

 

  • محاکمه ی آقا فیله
  • ماشین گربه باک نداره
  • گربه ی ملیکا نقشه ی دزدی می کشد
  • گربه به شازده ملیکا گل تقدیم می کند

 

 

برشی از متن کتاب


گربه ی ملیکا نقشه ی دزدی می کشد دراتاق ملیکا باز شد. دندان های گربه تیلیک تیلیک صدا می کرد. ملیکا خیال کرد بستنی یخی خورده که سردش شده است. ملیکا جون! برو توی دفتر نقاشیم دو نگاه کن! یک علامت تعجب آمد توی چشم های ملیکا و یک علامت سوال هم توی دهانش. مگه چی شد؟ من که خیلی ترسیدم. یه فیل اومده اون جا. اگه بدونی چه قدر بزرگه! دیگه یه مورچه هم نمی تونم توی دفترم بکشم. ملیکا علامت سوالش را جوید و قروت داد، آب دهانش را هم پشت سرش. او هم ترسیده بود. ملیکا جون! می ری پاکش کنی؟ ملیکا اولش نمی دانست چه کار کند. اما بعدش گفت: «می رم، به شرطی که تو هم بیای.» اگر به گربه بود اصلا از جایش تکان نمی خورد، اما چون یک دلش پیش ملیکا بود، سینه اش را داد جلو و با شجاعت گفت: «معلومه که من باهات می آم ملیکا جون.» گربه و ملیکا پاک هایشان را برداشتند و سراغ آقا فیله رفتند. آقا فیله توی دفتر نقاشی داشت واسه ی خودش آواز تولدت مبارک را می خواند. از صدای گنده اش موهای گربه سیخ سیخ شد. آقا فیله حواسش نبود. ملیکا یک هو دمش را گرفت و داد زد: «پیشی جون! بدو پاکش کن! من سفت نگهش داشتم.» آقا فیله به خودش آمد و دید که گربه بالای سرش است. با التماس گفت: «تو رو خدا من رو پاک نکن مگه من چه کار کردم؟» ملیکا همان طوری که دم آقا فیله را گرفته بود گفت: «حالا دیگه دفتر نقاشی تموم می کنی، گنده بک؟!» گربه دهان آقا فیله را پاک کرد تا نتواند حرف بزند. فیله گریه اش گرفت. صداش در نمی آمد اما اشک های مثل سیل راه افتاده بود. ملیکا دلش به حال آقا فیله سوخت. اتاق را هم آب برداشته بود. آقا فیله هی دست و پایش را تکان می داد. آخر می خواست یک چیزی بگوید. گربه و ملیکا راضی شدند که آقا فیله حرف بزند. برای همین شناکنان رفتند و یک کاغذ و مداد آوردند تا آقا فیله حرف هایش را بنویسد. از همین جا بود که محاکمه ی آقا فیله شروع شد...  

(کتاب های فندق) (و سه قصه ی دیگر) نویسنده: سید نوید سید علی اکبر تصویرگر: لیسا برجسته انتشارات: افق

 


سید نوید سید علی اکبری


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ملیکا و گربه اش 3 (ماشین گربه باک نداره)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل