loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ملکه ی برفی و 28 داستان دیگر

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب ملکه برفی و 28 داستان دیگر، جلد پنجم از مجموعه ی 133 داستان دوست داشتنی دنیا اثر و تصویرگری سارا کورتلود، ویکتوریا پارکر، سوزانا دیویدسون و دیگران و ترجمه ی محبوبه نجف خانی توسط انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

در این اثر 28 داستان از نویسندگان مختلف جهان گردآوری شده است. در داستان ملکه ی برفی که عنوان کتاب نیز از آن داستان برگرفته شده است، داستان دو کودک که دختر و پسری به نام های گِردا و کِی هستند، بیان می شود. در روزگاران قدیم جادوگر بدجنسی بود که آینه ای جادویی داشت که هر کس و هر چیزی را زشت نشان می داد. روزی جادوگر در حال عبور از بالای ابرها بود که آینه از دست او افتاد و پس از برخورد با سنگ ها به هزاران تکه تبدیل شد. جادوگر از شکستن آینه اش بسیار ناراحت و غمگین می شود، اما پس از این که متوجه می شود اگر یکی از تکه های آینه به طور ناخواسته وارد چشم و یا بدن انسانی شود همه چیز در نظر او زشت می آید و قلب او سرد همچون تکه ای یخ می شود، دوباره شادی از دست رفته ی خود را باز می یابد، چرا که متوجه می شود آینه شکسته شده تاثیر خود را از دست نداده است. مدت ها از زمان شکستن آینه می گذشت و انسان های بسیاری با وارد شدن ذره ی کوچکی از آینه به بدن شان گرفتار جادوی آن می شدند. در یک روز تابستانی زیبا گِردا و کِی، که در همسایگی هم زندگی می کردند، مشغول بازی با هم بودند که ناگهان کِی احساس می کند چیزی نوک تیز وارد چشم و قلبش شده است و دقایقی پس از این اتفاق او همه چیز، حتی گِردا دوست صمیمی اش را زشت می بیند. ایام می گذرد تا این که در یکی از روزهای سرد زمستانی کِی سوار بر سورتمه ای شده و از شهر خارج می شود و ملکه ی برفی او را می بیند و از کِی می خواهد همراهش برود. کِی که اکنون قلبی از یخ دارد بدون کوچکترین مقاومتی سوار بر سورتمه ی ملکه برفی شده و همراه او می رود. روزها می گذرد و هیچ کس خبری از کِی ندارد، اما گردا تصمیم می گیرد به دنبال دوست صمیمی اش رفته و او را پیدا کند .... .

در هر یک از 5 جلد از مجموعه ی  133 داستان دوست داشتنی دنیا، تعدادی داستان و افسانه از فرهنگ ها و کشورهای مختلف دنیا از بزرگترین نویسندگان گردآوری و مورد بازنویسی قرار گرفته است. این داستان ها از آثار نویسندگانی مانند برادران گریم، هانس کریستین اندرسن، اسکار واید، ازوپ، شارل پرو و ... ، همچنین افسانه هایی از کشورهای آلمان، یونان، نروژ، چین، ژاپن و برخی دیگر از کشورها و کتاب های کهنی مانند هزار و یک شب انتخاب شده اند. در کنار داستان های کتاب تصویرگری جذاب و چشم نواز این مجموعه به زیبایی آن افزوده است. این مجموعه برای گروه سنی ب و ج مناسب می باشد.


فهرست


گربه ی چشکمه پوش گنج کاتیا گوش های الاغی پادشاه گیسو طلا و سه خرس لباس جدید پادشاه لیام و گله ی گاو پریان ماجراهای خانه ی خرگوش ماه توی مرداب گیر می افتد ماه در برکه ماهیگیر و زنش مبارزه ی باد شمال و خورشید نرد ناهیگیر و بطری مرغ سرخ تپلی مسابقه ی خرگوش و لاک پشت ملکه ی برفی مورچه و ملخ موش - آهو و ببر موش دهاتی و موش شهری موش و گربه میمون شاه نقاشی که اژدها شد نوازندگان شهر برمن هدیه های جادویی هفت تا با یک ضربه هفت کلاغ هنسل و گرتل وزغ ها و مرواریدها

برشی از متن کتاب


گیسو طلا و سه خرس اندرو لانگ روزی روزگاری دختر کوچولوی به اسم گیسو طلا با مادر و پدرش در کلبه‌ای، کنار جنگل بزرگی زندگی می کردند. گیسو طلا دختر ریزه میزه ای بود و مادرش به او گفته بود نباید تنهایی توی جنگل این‌طرف و آن‌طرف برود، چون جنگل پر از حیوان های وحشی به خصوص خرس بود. اما گیسو طلا هر چه بزرگتر می شد بیشتر دلش می‌خواست توی جنگل گردش کند. یک روز که مادر توی آشپزخانه مشغول رختشویی بود و ابری از بخار آبجوش جلوی دیدش را گرفته بود، گیسو طلا یواشکی از خانه بیرون رفت و به طرف جنگل به راه افتاد. اولش، با دیدن گلهای وحشی و شنیدن صدای آواز پرنده ها خیلی خوشحال بود و همین طور در جنگل جلو می‌رفت. اما یک دفعه متوجه شد که گم شده است. او چند ساعت این طرف و آن طرف و بلکه راه برگشت به خانه را پیدا کند، اما نتوانست. هوا داشت کم‌کم تاریک می‌شد. گیسو طلا و وحشت کرد و زیر گریه زد. درست همان موقع، از لابلای درختان نوریدید. فکر کرد که نور کلبه ی خودشان است، به آن طرف دوید. وقتیبه آنجا رسید، دید که کلبه ی خودشان نیست. درکلبه را باز کرد و داخل رفت. روی میز چوبی و تمیزی، سه تا کاسه حلیم داغ بود که از روی شان بخار بلند می شد: یک کاسه بزرگ، یک کاسه متوسط و یک کاسه کوچک. او به قدری خسته و گرسنه بود که فراموش کرد ادب را رعایت کنند و پشت میز نشست. یک قاشق از کاسه ی بزرگ خورد. خیلی داغ بود و زبانش را سوزاند. بعد، یک قاشق، از کاسه ی متوسط امتحان کرد. خیلی سرد بود. در آخر، یک قاشق از کاسه کوچک خورد. کاسه کوچک کاملا مناسب بود. پس، حلیم کاسه کوچک را تا ته خورد. کنار آتش، سه تا صندلی بود: یکی بزرگ، یکی متوسط و یکی کوچک. گیسو طلا روی صندلی بزرگ نشست، خیلی سفت بود. بعد، روی صندلی متوسط نشست، خیلی نرم بود. در آخر، روی صندلی کوچک پرید. صندلی کوچک کاملاً مناسب بود. اما چون خیلی محکم روی آن پریده بود، صندلی شکست و چند تکه شد و گیسو طلا روی زمین افتاد. گیسو طلا بلند شد و ایستاد و همان موقع چشمش به پله هایی افتاد که به طبقه بالا می رفت. از پله ها بالا رفت و یک اتاق خواب دید که توی آن سه تا تخت خواب بود: یکی بزرگ، یکی متوسط و یکی کوچک. روی تخت خواب ها، ملافه های تمیز کشیده بودند و آدم وسوسه می‌شد رویشان بخوابد. گیسو طلا روی تخت خواب بزرگ دراز کشید. خیلی سفت بود. تختخواب متوسط را امتحان کرد، خیلی نرم بود. روی تخت خواب کوچک دراز کشید، کاملاً مناسب بود.او فوری خوابش برد. آن کلبه مال خانواده ی خرس ها بود. خرس پدر، خرس مادر و بچه خرس. آن ها برای قدم زدن به جنگل رفته بودند. اما خیلی زود برگشتند. همین که وارد کلبه شان شدند، فوری فهمیدن کسی توی کلبه شان بوده. گیسو طلا که به خواب عمیقی فرو رفته بود. صدای برگشتن خرس ها را نشنید...    

(کتاب های زعفرانی) نویسنده: گروه نویسندگان مترجم: محبوبه نجف خانی انتشارات: زعفران

سارا کورتلود


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ملکه ی برفی و 28 داستان دیگر" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل