loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب مردی که صدای گریه اش را مردم

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب مردی که صدای گریه‌اش را مردم نوشته علی اکبریان میمند توسط انتشارات شانی به چاپ رسیده است.

این کتاب شامل 52 رباعی عاشقانه است که در آن‌ها محتوا فدای فرم نشده و اشعار بسیار پرمغزی دارد. نام کتاب مصرعی از رباعی‌های همین مجموعه است. رباعی درواقع قالبی است که احساسات لحظه‌ای شاعران را به‌خوبی نمایش می‌دهد. احساساتی که به صورت ناگهانی سروکله‌شان در ذهن و روح پیدا می‌شود و شاعر را وادار می‌کند که درست در همان لحظه دست به قلم شود. شعرهای این کتاب، بر آمده از روح و جان شاعر هستند و آمیزه‌ای از عشق، تمایل به واکنش‌های اجتماعی، اندوه، ناامیدی، تنهایی و پرخاش نسبت به مسائلی که باب میلش نیست را به خوبی در آن‌ها می‌بینیم. عشقی که در مصرع به مصرع این رباعی‌ها جاری است، عشقی زمینی می‌باشد که هر انسانی می‌تواند درگیرش شود و کاملا دست یافتنی است. تلفیق این عشق با معضلات اجتماعی، از این کتاب مجموعه‌ای ساخته که دارای اصالت و پختگی است و می‌تواند احساسات بسیاری از مردم را از زبان شاعر بیان کند. شاعر این مجموعه که در روزنامه‌ها طنزپردازی می‌کند، خودش را سوژه اصلی این کتاب قرار داده و می‌توان شخصیت‌او را در آیینه اشعارش دید. او به‌قدری در نوشتن شجاع است که در برخی قسمت‌های کتاب، وزن رباعی را به هم می‌ریزد و در میانه ی راه آن را به شعر سپید تبدیل می‌کند. او شاعری هنجارگریز است و با ناتمام گذاشتن برخی از اشعار، قواعد ساختاری کلام را در هم می‌شکند. شجاعت علی اکبریان میمند، به‌خوبی در این مجموعه جواب داده و کتاب حاضر را به اثری متفاوت و دوست داشتنی تبدیل نموده است.


برشی از متن کتاب


لحظه پایانی چه زود رفتی و چقدر آنی شد صافی هوای ما چه طوفانی شد احساس تو مثل این رباعی کوتاه بعد از دو سه خط لحظه پایانی شد * پرواز پر در تو ای آسمان من باز کنم در تو بپرم و با تو آغاز کنم امروز کبوتر شده‌ام می‌خواهم در آبی آغوش تو پرواز کنم * غروب یک مرد صدای موج دریا و غروب بغضی که شکست اشک پیدا و غروب ساحل: زن زیبای کنارش کو؟ نیست؟ دریا: نه بدون اوست تنها و غروب * آلزایمری از عمد -بانوی غزل... -شما؟ برو یادم نیست -شاعر که مرا... -تو را؟ برو یادم نیست -من! شاعر دیوانه چشمت! مجنون! لیلا به خدا... -خدا؟ برو یادم نیست * هووووی لعنت به تو و شعر بیمارت مرد او رفت؟ به جهنم! برو پی کارت مرد! هی شعر نساز و التماسش نکن. هووووی! گور پدر تمام اشعارت مرد! * تراژدی این شکل شده تراژدی: من تنها یک سمت و تو سمت دیگری (ما بی ما) ما بین خطوط فاصله می میرد * شاعر نام درختی است این نوع گیاه از غزل لبریز است این نوع گیاه رویش پاییز است این نوع گیاه در تو می‌روید تو! خط لب تو خطه شاعر خیز است! * خودم بارانیم از اهالی پاییزم از خیسی بغض عقب بر می‌خیزم هر شعر منم که میدوم بر کاغذ که واژه به واژه پای تو می‌ریزم * سکوت هی! حرف نزن! (و چند ثانیه سکوت) . . این لحظه دو تن... (و چند ثانیه سکوت) . . باید که یکی شویم! دوتا دورند من تو و تو من (و چند ثانیه سکوت) * فرشته در حسرت حسی که به هر حال نداشت او رفت و جز درد به دنبال نداشت با این‌که فرشته بود اما ای کاش از خانه نمی‌پرید او بال نداشت * عکس یک حس عجیب و گنگ و مبهم از عکس من عکس بگیرم که بگیرم از عکس هر ثانیه دیدن نگاهت را پس لبخند بزن سه دو یک این هم از عکس... * زیر بیست این حرف کمی برای تو مبهم نیست؟ در شعر تو موهای سپیدم کم نیست من پیر رباعیات چشمت شده‌ام با این ‌که هنوز بیست سالم هم نیست! * غروب سوم آبان امروز (غروب سوم آبان)  مرد یک گوشه پرت در همین تهران مرد با این که برای‌تان مهم نیست ولی یک دست‌فروش پیر در باران مرد * کتاب آرام کن اضطراب را با من باش این حس عجیب و ناب را با من باش یک گوشه دنج،  ما،  دو فنجان واژه نوشیدن یک کتاب را با من باش

  • مجموعه رباعی
  • شاعر: علی اکبریان میمند
  • انتشارات: شانی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب مردی که صدای گریه اش را مردم" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل