کتاب مردی که حشره شد | انتشارات فاطمی

 درباره کتاب مردی که حشره شد از انتشارات فاطمی

کتاب مردی که حشره شد از دسته کتاب‌های داستان کودک و نوجوان با هدف فکر کردن و تامل پیرامون اتفاقاتی که در زندگی شخصی و اجتماعی رخ می‌دهد، به چاپ رسیده است. " فکر کردن " یکی از مهارت‌های مهمی است که باید از دوران کودکی به کودکان آموزش داده شود تا در بزرگسالی بتوانند از فواید ارزشمند این مهارت به درستی استفاده کنند.

این کتاب داستان مردی است به نام " گرگور " که به حشره‌ای زشت تبدیل شد. او به سختی کار می‌کرد تا بتواند خرج خانواده‌اش را به تنهایی بدهد و همیشه مراقب آنان باشد. یک شب گرگور کابوس وحشتناکی می‌بیند، او در خواب به یک حشره‌ی زشت و بزرگ تبدیل شده بود. صبح روز بعد زمانی که از خواب بیدار می‌شود با خیال این که خواب دیشب فقط یک کابوس بوده از جا بلند شده و با کمال تعجب می‌بیند به یک حشره تبدیل شده است.

او مضطرب و پریشان می‌شود که حالا چطور باید سرکار برود و خرج خانواده‌اش را بدهد. اما زمانی که اعضای خانواده‌اش پی به ماجرا می‌برند، نمی توانند این حشره را به عنوان پسر یا برادر خود بپذیرند و او را در اتاقش تنها گذاشته و می‌گویند که نباید از اتاقش خارج شود...

گاه اتفاق ها و رویدادهای زندگی توجه ما را به چیزهایی جلب می کند که ممکن است در حالت عادی متوجه آن ها نباشیم. اتفاقاتی مانند تولد، دوستی، قهر، آشتی، پیر شدن و...ما را به فکر وا می دارد. اکثر اوقات آنچه برای ما در زندگی شخصی اتفاق می افتد در مقابل آن چه برای دیگران رخ داده بی رنگ است. این کتاب جلد دیگری از مجموعه کتاب هایی با عنوان " داستان هایی برای فکر کردن " می باشد.

این کتاب با متن ساده، روان و قابل فهم خود کودکان را به این فکر وا می دارد که خانواده به چه معناست؟ مطالعه ی این داستان سبب می شود تا ما درباره ی خانواده، که همیشه فکر می کنیم کانونی سرشار از عشق است عمیق تر فکر کنیم. ما حتی زمانی که در کنار کسانی هستیم که دوستشان داریم هم ممکن است احساس تنهایی کنیم. صفحات این کتاب تمام رنگی بوده و تصویر سازی آن به گونه ای انجام شده است که داستان مانند یک انیمیشن کودکانه و جذاب به نظر می‌رسد. در صفحات انتهایی بخش هایی با عناوین مختلف در رابطه با موضوع داستان قرار گرفته است که با بیان پرسش ها و بررسی موضوع داستان، کودکان و بزرگسالان را به فکر کردن پیرامون موضوع اصلی قصه وا می دارد.

درباره کتاب مردی که حشره شد از انتشارات فاطمی

گرگور در تمام طول شب، خوابی وحشتناک می دید. او خواب می دید که به حشره ای بزرگ تبدیل شده است. وای! نه! گرگور وحشت زده از خواب برخاست و دید که صبح شده است. خب، این فقط یه کابوس بود! باید عجله کنم و گرنه دیر به کارم می رسم. گرگور تلاش کرد از تخت پایین بیاید، اما تعادلش را از دست داد و کف زمین افتاد. او سرش را بالا آورد و به آینه ی روی دیوار نگاه کرد. حشره ای بزرگ در حال وول خوردن بود.

امروز صبح چه اتفاقی برای گرگور افتاده بود؟ وقتی به دقت در آینه نگاه کرد، ماتش برد. آن حشره ی بزرگ کسی نبود جز خود او. اوه! در حالی که دست و پایش را تکان می داد، سر خورد و روی زمین افتاد. باید سر کار بروم. وگرنه خانواده ام از گرسنگی خواهند مرد. در همان لحظه مادرش در زد. گرگور! دارد دیرت می شود! بله! بله! تقریبا آماده شده ام. گرگور از نظر خودش چنین جوابی داده بود، اما او تنها صداهایی جیر جیر مانند تولید کرده بود.

پدر و خواهر کوچک ترش با عصبانیت او را از پشت در صدا زدند. گرگور! حالت خوبه؟ چرا در را قفل کرده ای؟ بازش کن! گرگور که حالا به حشره ای زشت تبدیل شده بود، نمی دانست چه کار باید بکند. خزید تا شاید بتواند در را باز کند و بیرون برود. ناگهان از بیرون در صدای بلندی به گوش رسید. رئیس گرگور به خانه شان آمده بود: گرگور! تو حق نداری فقط به دلیل اینکه کمی خسته ای، سر کار نیایی! رئیس از دست گرگور عصبانی بود و به او ناسزا می گفت. اما جناب! پسر من به سختی کار می کند تا بتواند یک تنه خرج تمام خانواده را بدهد.

پدر از گرگور دفاع می کرد؛ اما رئیس اهمیتی نمی داد. به نظرم او همان کسی است که پول های شرکت را به جیب می زده است! گرگور فریاد زد که این حرف درست نیست و او دزدی نکرده است؛ اما او دوباره جیر جیر کرده بود. رئیس از صدای جیر جیر پشت در عصبانی تر شد. دیدید؟...او با در آوردن صداهای عجیب که معنایش را نمی فهمم، دارد من را مسخره می کند. گرگور به زور قفل در را چرخاند و در را با سر و صدا باز کرد...

کتاب مردی که حشره شد! اثر چ اون چو با ترجمه‌ی حسین شیخ‌رضایی و تصویرگری تامار هوخشتاتر توسط انتشارات فاطمی به چاپ رسیده است.

• براساس رمان مسخ نوشته‌ی فرانتس کافکا
• کتاب‌های طوطی
• نویسنده: چ اون چو
• تصویرگر: تامار هوخشتاتر
• مترجم: حسین شیخ‌رضایی
• انتشارات: فاطمی