loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب مردی که بطری های اقیانوس را باز می کرد

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب مردی که بطری های اقیانوس را باز می کرد، نوشته ی میشل کوئواس با تصویرگری ارین ای. استد و ترجمه ی سارا مطلوب از سوی انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

مردی در کنار اقیانوس بر بلندی یک تپه، تک و تنها زندگی می کرد. صبح تا شب نگاهش را به موج ها می دوخت تا شاید برق شیشه ای به چشمش بخورد. او هر بار که در ساحل بطری پیدا می کرد، بازش می کرد و با دست خودش، پیغام آن را به صاحبش می رساند، به همین دلیل، همه او را به نام بطری باز کن اقیانوس می شناختند. او همیشه آرزو می کرد، ای کاش روزی نامه ای هم برای خودش بیاید؛ تا این که یک روز بطری ای پیدا کرد که نامه اش جذاب تر از همه ی نامه ها بود و هیچ اسمی نداشت. او با تمام توانش سعی کرد تا صاحب آن را بیابد و پرده از این راز بردارد، ولی سرانجام می فهمد که بطری و نامه ی درون آن، متعلق به خودش است و این همان چیزیست که مدت ها آرزویش را داشته ... "مردی که بطری های اقیانوس را باز می کرد" داستانی ست لطیف و زیبا با تصاویری خیال انگیز که با نگاهی عمیق تر به داستان متوجه می شویم، منظور پیدا کردن دوست و یک همزبان استو رهایی از تنهایی. نویسنده با لحنی شاعرانه، انسان ها را مثل گنجی با ارزش می داند و روی آن تاکید می کند. این کتاب ارزش چند بار خوانده شدن را دارد و نه تنها کودکان، بلکه بزرگ ترها نیز از آن لذت می برند.

 


برشی از متن کتاب


گاهی وقت ها برای این که بطری را تحویل بدهد، همین بس بود که خوش خوشان تا نزدیک ترین روستا قدم بزند. وقت های دیگر آن قدر سفر می کرد که قطب نمایش زنگ می زد. و تنهایی را واضح، مثل پولک های ماهی حس می کرد. گاهی پیغام ها خیلی کهنه بودند؛ کاغذشان مثل برگ های پاییزی شکننده بود. گاهی پیغام ها را با پری نوشته بودند که با اشک تر شده بود. اما بیشتر وقت ها مردم را خیلی خوشحال می کرد؛ چون نامه می تواند توی دلش گنجی نگه دارد؛ مثل مرواریدی در آغوش صدف. با این که بطدی باز کن اقیانوس عاشق شغلش بود، بی اختیار فمر می کرد چه می شد اگر یک بار هم نامه ای برای خودش می رسید. یعنی راستش هر بار که در یک بطری را باز می کرد، ته دلش امیدوار بود که اسم خودش را چشمک زنان بالای نامه ببیند. اما بعد یادش می افتاد که این همان قدر شدنی است که یافتن پولک یک پری دریایی روی ساحل. چون که او اسمی نداشت. دوستی نداشت. بوی پای ماهیگیران را می داد و نمک و جلبک دریا. هیچ وقت هیچ کس نامه ای به او نمی نوشت. اما دست خودش نبود، باز هم دلش همین را می خواست. یک روز، موج های پستچی کلاه سفیدشان را به احترام بطری باز کن از سر برداشتند و برایش یک بطری آوردند که نامه اش با همه ی نامه ها فرق داشت. «مطمئن نیستم این نامه به موقع به دستت برسد. ولی قرار است مهمانی بگیرم. فردا. دم دم های جزر و مد غروب، کنار ساحل. می شود لطفا بیایی؟» بطری باز کن گفت: «وای خدا!» هیچ به فکرش نمی رسید نامه مال کیست یا کجا باید تحویلش بدهد. اما راستش خیلی کنجکاو بود. پیش از آن هیچ وقت به مهمانی دعوت نشده بود و دودل بود که دوست دارد برود یا نه...    

نویسنده: میشل کوئواس تصویرگر: ارین ای. استد مترجم: سارا مطلوب انتشارات: پرتقال  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب مردی که بطری های اقیانوس را باز می کرد" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل