loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب مردانی در آفتاب - غسان کنفانی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

 کتاب مردانی در آفتاب اثر غسان کنفانی و ترجمه ی احسان موسوی خلخالی توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.

محتوای رمان حاضر، فضای سرزمین جنگ زده و فقر و فلاکت به بار آمده و تحمیلی از جانب نیروهای یهودی به مردم کشور فلسطین را شرح داده و داستانی غم انگیز را به مخاطب ارائه می دهد. "ابو قیس" شخصیت اصلی داستان، مردی میان سال است که در کنار همسر و فرزندانش روزگار سرشار از فقر و تنگ دستی را پشت سر می گذارد. وی صاحب زمینی می باشد که با یکی از دوستانش در مالکیت آن سهیم بوده و امیدوارانه، آرزوی به بار نشستن محصول این زمین را در دل می پروراند. اما این امیدها و آرزوها همگی پوچ و واهی هستند و وضعیت کشاورزی روز به روز نابسامان تر از قبل می شود. درست از ده سال پیش که وطن ابو قیس، کشور فلسطین، به اشغال یهودی ها در آمده، او و مردم سرزمینش، به شدت تحت فشار مالی و اقصادی قرار گرفته اند. همسر "ابو قیس" مدام از شوهرش می خواهد تا به صورت قاچاقی، به کویت سفر کرده و با فعالیت در آن جا، درآمدی کسب نموده و خانواده اش را از فقر نجات دهد. اما خطرات و ریسک های این سفر همواره مانع رفتن قیس به کویت می گردد تا این که به ناچار، تن به این کار داده و جهت سفر دست به کار می شود. غافل از این که سرنوشتی شوم و ناگوار در انتظارش بوده و او را به کام خود فرو خواهد برد.


برشی از متن کتاب


ابوقیس ابوقیس سینه اش را روی خاک نمدار آسوده رها کرد، زمین زیرش تپیدن گرفت: تپش های قلبی خسته در ذره های لرزان شن گردش می کند، سپس به اعماقش نفوذ می کند... هر بار که سینه اش، را روی خاک می اندازد همین را حس می کند، انگار قلب زمین هنوز، از اول باری که روی آن دراز کشید، از ژرف ترین ژرفاهای دوزخ راهی دشوار به سوی نور باز می کند. وقتی یک بار این را آن جا به همسایه اش، که زمین را با هم شریک بودند ــ زمینی که ده سال است به خدا سپرده ــ گفت، با تمسخر جواب داد: «این صدای قلب خودت است وقتی سینه ات را می چسبانی به زمین». چه چرند موذیانه ای! پس آن بو چی؟ همان که وقتی به مشامش می برد در جبینش موج می زند و در رگ هایش فرود می آید؟ هر بار وقتی روی زمین دراز کشیده و بوی آن را نفس کشیده خیال می کند نسیمی از موی زنش است وقتی تازه از حمام بیرون آمده و خود را با آب سرد شسته... همان بوست، بوی زنی که خود را با آب سرد شسته و موهای هنوز خیسش را در برابر صورتش شانه می کند. همان حالت خفگی... انگار میان کف فرورفته ی دست هایت گنجشکی کوچک را نگه داشته باشی. زمین نمدار ــ فکرش را بکن ــ حتما از باران دیروز است... نه! دیروز که باران نیامد. از آسمان جز حرارت و غبار هیچ نمی بارد! یادت رفت کجایی؟ یادت رفت؟ تنش را چرخاند و به پشت دراز کشید، سرش را با دستانش گرفت و به آسمان خیره شد: سفید بود و تیره، پرنده ای سیاه هم تنها بی هیچ هدفی آن بالا اوج گرفته بود. نمی داند چرا ناگهان حس تلخ غریبی وجودش را گرفت و یک لحظه احساس کرد حالاست که بزند زیر گریه... نه، دیروز باران نیامد. حالا در ماه آگوستیم... یادت رفت آن راه را که در خلا پیش می رفت انگار ابدیت سیاه است؟... یادت رفت؟ هنوز پرنده مثل نقطه ای سیاه در آن تیرگی بالای سرش می چرخید... در ماه آگوستیم! پس چرا زمین نمدار است؟ از رودخانه است! نمی بینی اش که کنارت تا چشم کار می کند با پیچ و خم پیش می رود؟ «وقتی دو رودخانه ی بزرگِ دجله و فرات به هم می رسند رودخانه ای می سازند که نامش شط العرب است که از کمی پیش از بصره شروع می شود تا...». استاد سلیم، پیرمرد لاغر سفیدمو، با صدای نازکش این را ده بار به بچه ی کوچکی گفت که کنار تخته سیاه ایستاده بود، و او خودش در آن لحظه داشت در روستای شان از کنار مدرسه می گذشت... سنگی زیر پا گذاشت و دزدکی از پنجره نگاه کرد. استاد سلیم جلو دانش آموز کوچک ایستاده بود و هم چنان که تعلیمی باریکش را تکان می داد هرچه زور داشت فریاد می زد: «... وقتی دو رودخانه ی بزرگِ دجله و فرات...». کودک از ترس به خود می لرزید در حالی که خنده ی بقیه ی بچه ها بلند شد... دستش را دراز کرد و زد به سر یکی از بچه ها، پسرک سرش را بالا آورد و به او نگاه کرد و او هم چنان از پنجره دید می زد: «... چه خبر است؟» پسرک خندید و یواشکی گفت: «بزغاله!». برگشت، از روی سنگ پرید پایین و راهش را ادامه داد و صدای استاد سلیم پشت سرش بود که تکرار می کرد: «وقتی دو رودخانه ی بزرگ...». همان شب استاد سلیم را در بیرونی کدخدا دید که داشت قلیان دود می کرد. او را به روستاشان در یافا فرستاده بودند تا ...

نویسنده: غسان کنفانی مترجم: احسان موسوی خلخالی انتشارات: نیلوفر


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب مردانی در آفتاب - غسان کنفانی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل