loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب مدرسه ... است 2 (به دادم برسین)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
79,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب به دادم برسین دومین جلد از مجموعه‌ی مدرسه... است. لطفا جای خالی را پر کنید نوشته‌ی جیمز پترسون و کریس تبتس با ترجمه‌ی امیر حسین دانشورکیان توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

داستان های "رِیف کاچادوریَن" و دردسر هایش تمامی ندارد. این بار در کتاب به "دادم برسین"، رستورانی که مادر "ریف" در آن کار می کند بر اثر سهل انگاری یکی از آشپزها، آتش گرفته و با خاک یکسان می شود. مادر ریف بیکار شده و دیگر قادر به پرداخت اجاره خانه نیست بنابراین آن ها مجبور می شوند تا شهر کوچک و زیبای "هیلز ویلج" را که سال ها در آن زندگی کرده ترک کنند و به شهر دیگری که چندین مایل با آنجا فاصله دارد بروند تا در خانه ی مادر بزرگ زندگی کنند. ریف هم که برای کلاس هفتم برنامه ریزی کرده تا به مدرسه ی "آیروبروک" برود مجبور است که این فکر را از سرش بیرون کند.  هر چند که خانه ی مادربزرگ در شهر است، اما با همه ی شهرهایی که ریف و خواهرش جورجیا در کتاب ها دیده و شنیده اند خیلی تفاوت دارد. خیابان های باریک و کوچه های تنگ با خانه های بهم چسبیده! اما مشکل فقط ظاهر شهر و خانه ی بسیار کوچک  و به هم ریخته ی مادربزرگ نیست. مادر ریف هنرستانی در شهر جدید برای او در نظر گرفته تا برای کلاس هفتم به آن جا برود. هنرستانی با  مصاحبه ای سخت برای پذیرش دانش آموز و مقرراتی پیچیده! ریف احساس می کند در دردسر بزرگی افتاده چون مجبور است به این هنرستان برود و تمام سختی هایش را به جان بخرد ... صفحات کتاب پر از نقاشی هایی به سبک کمیک استریپ است که به ایجاد فضای داستان کمک شایانی نموده و بر جذابیت اثر افزوده است.

مجموعه‌ی مدرسه... است لطفا جای خالی را پر کنید، اتفاقاتی را که برای پسری به نام ریف کاچادورین می افتد، با لحنی طنز گونه و جذاب از زبان خودِ ریف بیان می کند. این اتفاقات اغلب در مدرسه و فضا های مربوط به آن رخ داده و موقعیت های جذابی را خلق می کند. ریف اصلا پسر درسخوانی نیست و علاقه‌ی چندانی به درس و مدرسه ندارد اما تا دلتان بخواهد فکرش پر از خلاقیت و ایده های ناب است که در هر جلد ماجراهای جالبی را از سر می گذراند. در بیشتر صفحات کتاب طراحی هایی کاریکاتور گونه ارائه شده که به جذابیت داستان و ماجراهایش افزوده است.

 


برشی از متن کتاب


اگه بهتون بگم مستقیم رفتم سمت کمدم، ناهارمو برداشتم، رفتم تو دستشویی، نقاشیم رو انداختم توی توالت، سیفون رو کشیدم و نشستم همون جا ساندویچ کره ی بادوم زمینی و ژله مو خوردم، آدم ضایعی به نظر میام؟ می دونستم! واسه من دستشویی همیشه حکم پناهگاه رو داشته، درسته که نمی شه تا ابد اون تو موند، ولی خیلی جای به درد بخوریه واقعا. لیو گفت: «خب، حالا چی؟» «همین دیگه.» شاید هنوز واسه ثبت نام کردن توی یه مدرسه ی راهنمایی معمولی (یا همون کشتارگاه) دیر نشده بود. «همین؟ به همین راحتی جا زدی؟ به نظرت اگه جینی گانتا الان این جا بود، چی گفت؟» بله، می دونستم. می گفت: «کم نیار ... شجاع باش!» یه جورایی جمله ی مورد علاقه اش بود انگار! ولی خب گفتین همچین حرفی واسه جینی آسون بود؛ چون واسه اون، روز بد یعنی وقتی که نمره ی کم تر از الف می گرفت، یا مثلا وقتایی که بوفه ی مدرسه شیر کاکائو نداشت! البته جینی خیلی باهوش بود. لیو هم هست. دقیقا می دونستم الان داره به چی فکر می کنه. عملیات زندگی داشت بهتر و بهتر به نظر می رسید و به نظر خیلی ضروری می اومد. گفتم: «باشه فکرامو می کنم.» «ای ول!» «ولی فقط همین. یعنی که ...» همون لحظه در دستشویی باز شد و یکی اومد تو. فورا ساکت شدم و پاهامو آوردم بالا. نمی خواستم کسی فکر کنه نشستم اون جا و دارم ناهار می خورم. اصلا نمی خواستم فکر کنن کار دیگه ای هم دارم می کنم. یکی از شیرها باز شد. نمی تونستم ببینم کی اون جاست، ولی آب رو واسه یه مدت طولانی باز گذاشته بود. کم کم داشتم فکر می کردم که احتمالا کل زنگ ششم رو اون تو زندانی شده ام؛ که بلاخره آب بسته شد. یه نفس راحت کشیدم ... صدای پا اومد و طرف اومد تو دستشویی کنار من. چند ثانیه بعد، یه صدایی شنیدم؛ از کنارم نبود، از بالای سرم بود. «هی!» بالا رو نگاه کردم. همون پسره ی توی کلاس طراحی بود؛ همونی که روی بازوش نقاشی می کرد. فکر کنم رو توالت فرنگی وایساده بو و اومده بود بالا. گفتم: «چی کار می کنی؟ برو بیرون!» گفت: «اتفاقی که واست افتاده، اسم داره!» «ها؟ چی اسم داره؟» «سر نقد، فتیله پیچت کردن. به خودت نگیر، خیلی اتفاق رایجیه. زیک مک دونالد هم استادشه اتفاقا.» فتیله پیچ ... نقد ... انگار هنرستان کثیدرال قشنگ واسه خودش یه زبون مخصوص داشت. «باشه. مرسی.» راستش نمی دونستم چی بگم، همون جا وایساده بود و داشت نگام می کرد. پرسیدم: «دیگه چیزی نیست؟» «چرا!» یه چیزی مثل بادکنک تو دستش بود، ولی بادکنک نبود. یکی از اون دستکش های کلاس هنر بود که توش پر از آب بود و سرش گره خورده بود. شک نداشتم که قراره بخوره توی صورتم. ولی نخورد! به جاش پسره یه لبخند مودبانه تحویلم داد. بعد گفت: «نظرت راجع به انتقام چیه؟» کلی دلیل واسه جا زدن داشتم؛ نباید توی دردسر می افتادم. اگه مامانم می فهمید، پوستم کنده بود. حتی به این پسره هم اعتماد نداشتم. ولی از حرفش خوشم اومده بود؛ انتقام...    

(در فهرست کتاب های پرفروش) نویسنده: جیمز پترسون - کریس تبتس مترجم: امیرحسین دانشورکیان انتشارات: پرتقال  

کریس تبتس


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب مدرسه ... است 2 (به دادم برسین)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل