محصولات مرتبط
کتاب محکمه الهی به قلم خلیل جوادی به چاپ رسیده است.
شاعر جوان با پرداختن به مباحث اجتماعی در قالب طنز، با به چالش کشیدن رخدادها و بعضاً شخصیتها بین مخاطبان جایگاهی درخور برای خود یافته است که در کسب این مقام، کتاب محکمهی الهی تأثیر بسزایی داشته است. خلیل جوادی این جوان سرشار از استعداد زنجانی که حیاتش در سال 1353 شمسی آغاز شد؛ برای اولین بار در سال 1376 مجموعهای از اشعارش را تحت عنوان در سایهی غزل که البته همراه آثاری از دیگر شاعران نیز بود؛ منتشر ساخت. محکمه الهی که خود، عنوان یکی از اشعار کتاب نیز هست؛ روایتی است از قیامت و روز محشری که شاعر آن را در خواب مشاهده کرده و بهرغم اختلاف عقایدی که ممکن است با دیگر مخاطبان و افراد داشته باشد؛ اما در کل به موضوعی اجتماعی پرداخته و در آن تمام اعتقادات کسانی که به صرف دین و قیامت، از هیچ کاری در این دنیا فروگذاری نمیکنند و از خدا بهشت را هم میخواهند به چالش کشیده و با بیانی خودمانی و بسیار ساده این مطلب را میفهماند که این امر و این نوع شخصیتها تا چه حد منفورند؛ هم در نزد خداوند هم میان مردم. این اثر از یازده شعر با مضامینی همچون ممنوعیتهای بیمورد در جامعهی امروز ایران، اوضاع نابسامان رانندگی در کشور، وضعیت نهچندان مناسب هنرمندان و... تشکیل شده و در ادامه تعدادی از رباعیها و دوبیتیهای ناب شاعر نیز در آن به چشم میخورد. آثاری همچون خیابان خوابها، سمفونی جیرجیرکها، بهشت بیامکانات، برای تو و با تو از دیگر آثار شعری این هنرمند میباشند که در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
برشی از متن کتاب
یه شب که من حسابی خسته بودم همینجوری چشامو بسته بودم سیاهی چشام یه لحظه سر خورد یه دفعه مثل مردهها خوابم برد تو خواب دیدم محشر کبری شده محکمهی الهی برپا شده خدا نشسته مردم از مرد و زن ردیف ردیف مقابلش واستادن چرتکه گذاشته و حساب میکنه به بندههاش عتاب خطلب میکنه میگه چرا این همه لج میکنید راهتونو بیخودی کج میکنید آیه فرستادم که آدم بشید با دلخوشی کنار هم جم بشید دلای غم گرفته رو شاد کنید با فکرتون دنیا رو آباد کنید عقل دادم برید تدبر کنید نه اینکه جای عقلو با کاه پر کنید من بهتون چقدماشالّا گفتم نیافریده باریکلا گفتم من که هواتونو همیشه داشتم حتی یه لحظه گشنهتون نذاشتم اما شما بازی نکرده باختید نشستید و خدای جعلی ساختید هر کدوم از شما خودش خدا شد از ما و آیههای ما جدا شد یه جو زمین و این همه شلوغی؟ این همه دین و مذهب دروغی؟ حقیقتاً شماها خیلی پستین خر نباشین گاوو نمیپرستین از توی جم یکی بلن شد ایستاد بلن بلن هی صلوات فرستاد از اون قیافههای پشم و پیلی از اون اعجوبههای چرب و چیلی گف چرا هیشکی روسری سرش نیست پس چرا هیشکی پیش همسرش نیست چرا زنا اینجوری بد لباسن مردای غیرتی کجا پلاسن؟ خدا بهش گف بتمرگ حرف نزن اینجا که فرقی ندارن مرد و زن یارو کنف شد ولی از رو نرفت حرف خدا از گوش اون تو نرفت دید یه کمی سرش شلوغه خدا یواش یواش شد از جماعت جدا با شکمی شبیه بشکهی نفت یهو سرش رو پایین انداخت و رفت قراولا چن تا بهش ایس دادن یارو وانستاد تا جلوش واستادن فوری درآورد واسشون چک کشید گف ببرید وصول کنید خوش بشید دلم برای حوریا لک زده دیر برسم یکی دیگه تک زده اگر نرم حوریه دلگیر میشه تو رو خدا بذار برم دیر میشه قراول حضرت حق دمش گرم با رشوهی خیلی کلون نشد نرم گوشای یارو رو گرف تو دستش کشون کشون برد و یه جایی بستش رشوهی حاجی رو ضمیمه کردن توی جهنم اونو بیمه کردن حاجیه داش بلن بلن غر میزد داش روی اعصابا تلنگر میزد خدا بهش گف دیگه بس کن حاجی یه خورده هم حبس نفس کن حاجی این همه آدم رو معطل نکن بگیر بشین این قده کلکل نکن یه عالمه نامه داریم نخونده تازه هنوز کرات دیگه مونده نامهی تو پر از کارای زشته کی به تو گفته جات توی بهشته؟ بهش جای آدمای باحاله ولت کنم بری بهش؟ محاله
فهرست
1) .محکمهی الهی 2) .آلت موسیقی 3) .حق تقدم 4) .خانهی هنرمندان 5) .حمایت از حیوانات 6) .افاضات حاج کریم 7) .فردوسی 8) .فردوسی 9) .مواد لازم 10) . نامه به شهردار 11) .تنظیم خانواده 12) .سیب سرخ 13) .رباعیها 14) .دو بیتیها
- مجموعه شعر طنز
- شاعر: خلیل جوادی
مشخصات
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 2
- تعداد صفحه 110
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران