کتاب مجموعه ی 6 جلدی دوستان خوب

کتاب دوستان خوب مجموعه 6 جلدی نوشته ی جناین ایماس و ترجمه ی مهروش طهوری توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

این کتاب یک مجموعه ی شش داستانی، در برگیرنده ی قصه هایی با هدف آموزش مهارت دوست یابی و رفتار درست در این رابطه می باشد. هر جلد دارای دو داستان با جملات ساده و کوتاه است که با حروفی درشت نوشته شده اند تا کسانی هم که به تازگی خواندن و نوشتن را آموخته اند، بتوانند به راحتی آن را بخوانند. برای تصویر سازی این مجموعه از تصاویر کودکانی استفاده شده است که به تناسب موضوع در فضاهای متفاوتی قرار می گیرند، به همین علت مخاطب بهتر و سریع تر با آن ارتباط برقرار کرده و سعی می کند با قرار دادن خود به جای شخصیت اصلی قصه، تصویری از رابطه ی دوستی های خود در ذهن اَش بسازد. هر کتاب با عنوانی متفاوت و هدفی خاص از جمله آموزش مهربانی و از خودگذشتگی در رابطه ی دوستی، مشورت کردن و راهنمایی گرفتن از دوستان خوب، تشخیص درست و نادرست در یک رابطه ی دوستی سالم و ... تهیه شده است. کودکان با مطالعه ی داستان های آمده در این مجموعه یاد می گیرند باهم خوب رفتار کنند، مهربان باشند و تفاوت های یکدیگر را درک کرده و به آن ها احترام بگذراند. عناوین هر یک از جلدهای آن عبارت است از: برو کنار، این طوری نمی شود، برو پی کارت، این مال من است، این حرف را نزن، این کار را نکن.

داشتن دوست خوب یکی از عوامل مهمی است که بر سلامت روان کودک تاثیر می گذارد و معمولا آن هایی که به سختی می توانند دوستی پیدا کنند و رابطه شان را با آن مستحکم کنند از مشکلاتی مانند اضطراب و افسردگی رنج می برند. مطالعات نشان می دهد که حتی فقط یک دوست می تواند شرایط بسیار خوبی برای کودک فراهم کند و تعداد مورد بحث نیست، بلکه آن چه مهم است کیفیت این رابطه و مثبت بودن آن است. کودکان با کمک دوستان خود می توانند راه حل هایی برای رفع مشکلات پیدا کنند، اختلافات خود را با دیگران مدیریت و با دیگران رابطه ی خوبی برقرار کنند. آموزش این مهارت کار آسانی نیست و والدین با صبر و شکیبایی می توانند آن را آموزش دهند و تقویت کنند. هم چنین ارائه ی واکنش های سازنده در قبال رفتار کودک، تشویق رفتار خوب، پرهیز از انتقاد، یادگیری روش های موثر در زمینه ی آموزش و تمرین مهارت ها از دیگر راه کارهایی است که به افزایش توان دوست یابی کودک کمک می کند.

 

برشی از متن کتاب

این طوری نمی شود املیا دارد در چادر بازی می کند. الیزابت می آید. املیا و الیزابت در چادرند. گریس و چارلی می آیند. املیا، الیزابت، گریس و چارلی در چادرند، سوفی می آید. سوفی هم به داخل چادر می رود. چارلی می گوید: برو کنار، من له شدم. الیزابت می گوید: من هم له شدم. این چادر خیلی کوچک است. الیزابت بیرون می رود. الیزابت دو تا صندلی می آورد. او می گوید: سوفی! این پتو به درد من می خورد کمکم کن. الیزابت و سوفی یک چادر دیگر درست می کنند. حالا همه جا دارند. اه! نگاه کن، الیتر هم دارد می آید. روی میز پر از جعبه های جورواجور است. کلوم دارد موشک می سازد. کارل می گوید: هی! برو کنار. من جای بیش تری لازم دارم. کلوم به بازی اش ادامه می دهد و می گوید: ویژ... ویژ... کارل داد می زند: برو کنار. او جعبه ها را روی زمین می ریزد. لوک می پرسد: این جا چه خبر است؟ انگار هر دو نفرتان ناراحتید. کلوم می گوید: کارل جعبه های مرا روی زمین ریخت. کارل می گوید: او تمام میز را گرفته. من جایی ندارم. لوک می گوید: هر دوی شما باید جا داشته باشید. چه کاری می توانیم بکنیم؟ کلوم می گوید: یک نظر خوب دارم. من می توانم موشکم را یک گوشه رو به بالا درست کنم. لوک می گوید: به من نشان بده چطوری می خواهی این کار را بکنی. کلوم موشکش را رو به بالا نگه می دارد. کارل با خنده می گوید: ببینید، این طوری من هم جا دارم. کلوم موشکش را درست کرده است و کارل هم دارد ماشین فضایی اش را می سازد...

• از سری کتاب های بنفشه
• نویسنده: جناین ایماس
• مترجم: مهروش طهوری
• انتشارات: قدیانی