کتاب مجموعه حرف های خوب برای بچه های خوب 3

کتاب مجموعه حرف های خوب برای بچه های خوب 3 نوشته ی احمدرضا محسنی توسط انتشارات ضریح آفتاب به چاپ رسیده است.

این کتاب جلد سوم از مجموعه ای هفت جلدی است. این مجموعه به منظور یاد دهی قرآن به کودکان قبل از ورود به مدرسه آماده شده است. شالوده اصلی شخصیت کودکان در هفت سال اولیه زندگی آنان شکل می گیرد، و تاثیر آموزش های دوران خردسالی در شکل گیری این شخصیت بر کسی پوشیده نیست. درشیوهای به کار گرفته شده در این مجموعه قرآن به صورت بازی، قصه گویی، شعر و سرود و نقاشی به کودکان آموزش داده می شود. با استفاده از روش کدگذاری وتصویر خوانی که در این مجموعه وجود دارد، کودکان می توانند با اتمام دوره آموزشی قرآن کریم را بدون اینکه سواد خواندن ونوشتن داشته باشند از حفظ و یا از روی آن بخوانند. کتاب از دو بخش تشکیل شده است. در بخش اول که آیات و احادیث موضوعی نام دارد کودکان در قالب داستان، شعر و نقاشی با برخی از آیات مهم قرآنی که جنبه تربیتی دارند آشنا می شوند. برای آموزش هر آیه ابتدا داستانی نقل می شود و در قالب یک شعر مفهوم آیه آموزش داده می شود، سپس نقاشی ای متناسب با مضمون آیه وجود دارد که کودکان می توانند با رنگ آمیزی آن با مفهوم آیه بیشتر آشنا شوند. تک تک کلمات آیات به روش کد گذاری (ایما و اشاره با دست) آموزش داده می شود. در بخش دوم کتاب سه سوره ی فیل، قریش و قدر به روش کدگذاری و ترجمه ی آیات به صورت کودکانه برای نونهالان آموزش داده می شود. کتاب مختص گروه سنی الف می باشد.

 

برشی از متن کتاب

به نام خدای همه ی خوبیها مامان تو آشپزخونه مشغول پخت و پز بود. سارا و سپیده تو اتاق بازی می کردن، سپیده به دوستش سارا گفت: همیشهدلم می خواد مثل مامان آشپزی کنم، ظرف بشورم... مامان صدای بچه ها رو شنید، اومد پیش اونا و بهشون گفت: گلای من، امروز می خواهیم با همدیگه بازی کنیم اما یه بازی واقعی، شما آشپزی می کنین، منم می شم مهمونتون. بچه ها خوشحال شدن وپریدن هوا.  سپیده شدن مامان ؛ سارا، دخترش. مامان از قبل تو یه سینی چند تا سیب زمینی پخته، تخم مرغ پخته، هویج و ... گذاشته بود. قابلمه رو برداشت و از آشپزخونه رفت بیرون. بچه ها خوشحال از جا پریدن تا مشغول آشپزی بشن. سپیده به سارا گفت: اول باید دستامونو بشوریم. سارا خندید و گفت: چشم مامان. سپیده خندید و گفت: حالا بیا به مامان کمک کن. اونا سیب زمینی ها و تخم مرغ ها رو پوست کندن، مشغول خرد کردنشون بودن که مامان در آشپزخونه رو زد، قابلمه به دست اومد تو و گفت: سلام، مهمون نمی خواین؟ بچه ها خندیدن و رفتن جلو. مامان گفت: ببخشید من یه قابلمه سوپ با خودم آوردم. سپیده گفت: دستتون درد نکنه. خوش اومدین. مامان به بچه ها کمک کرد تا بقیه غذا آماده شد. اونوقت با هم سفره رو انداختن، ظرفها رو توش چیدن، غذا گذاشتن تا بخورن. سپیده دستاشو برد بالا تا دعا بخونه. سارا زد زیر خنده و گفت: درسته مامان شدی، ولی مامان سرجانمازش دعا می خونه، این سفره غذاست نه جانماز! سپیده اخماشو کرد تو هم و گفت: ولی ما همیشه قبل از غذا خوردن هم دعا می کنیم... مامان گفت: خوردن غذا برای اینه که قوی بشیم، سالم بمونیم، کارای خوب بکنیم، پس باید از خداجون که به ما این غذاهای خوشمزه رو داده تشکر کنیم. حالا دستاتونو ببرید بالا: اَللِّهُم ارزُقنا رِزقاً حَلالاً واسِعاً وَ جَعَلنا ِمنَ الشّاکِرینَ خدایا روز بده ما را، روزی حلال و فراوان و ما را از شکرگزاران قرار بده خدا جونم به ما روزی حلال بده، خداجونم زیاد هم بده و به ما کمک کن از آدمای خوب باشیم بعد از دعا آروم و با لذت غذاشونو خوردن. بعد مامان گفت: حالا دیگه وقتشه مامان و دختر برن خونه رو مرتب کنن، آخه مهمونشون کلی کار داره، باید زودتر بره به کاراش برسه. بچه ها به هم نگاه کردن و خندیدن و خندیدن و خندیدن.... به نام خدای خوب و مهربون سهیل، پسر بازیگوش و پرخوری بود. او همیشه دلش می خواست غذای زیادی بخوره، همه ی میوه ها رو پوست بگیره، اما خیلی از میوه ها و غذاهایی رو که بر میداشت نمی توانست بخوره و دور می ریخت، هر چی مامان بهش تذکر می داد فایده نداشت. تا اینکه یک شب پرستاره که ماه وسط آسمون می درخشید، سهیل که خیلی پرخوری کرده بود خواب دید تو یک جنگل تاریکه و خیلی گرسنه شده، اما هیچ غذایی برای خوردن نیست. سهیل رفت و رفت و رفت تا از دور غذاها و میوه ها رو دید، به طرفشون دوید اما میوه ها فرار می کردن. هرچی سهیل می دوید اونا سریع تر می دویدن و سهیل ازشون دورتر میشد. او خسته و تشنه به دنبال یک قطره آب می گشت، اما وقتی به آب رسید آبها ناپدید شدن. سهیل خسته، گرسنه و تشنه وسط جنگل مونده بود چا کار کنه؟ شکم سهیل به صدا در اومد و گفت: حالا خوب شد که میوه ها و غذاها فرار می کنن، تو اونا رو درست مصرف نکردی، اونا رو حیف کرد، هدر دادی، حالا هیچ چیزی نیست که بخوری، سهیل که متوجه کار بدش شده بود پشیمون و غصه دار یهو صدای مامان رو شنید که بهش می گفت: سهیل، صبحونه آماده است، بیدارشو... سهیل چشماشو باز کرد و به مامان گفت: من معذرت می خوام، کاشکی غذاها بفهمن که من پشیمون شدم. مامان سهیل رو بغل گرفت و گفت: چی شده پسرم؟ خواب دیدی؟ بلند شو دست و صورتت رو بشور، صبحونه آماده است پسرم. سهیل اومد سر سفره نشست. وقتی سفره رو دید خوشحال شد و گفت: مامان، من از امروز تصمیم گرفتم هر چیزی رو به اندازه ای که می خورم بردارم تا اسراف نشه و هدر نره، می خوام اول لیوان بردارم، بعد شیر آب رو باز کنم تا قطره های آب حیف نشه. مامان خوشحال شد و گفت: آفرین پسرم، خوشحالم که بزرگ شدی و فهمیدی ما باید غذاها رو درست مصرف کنیم. به اندازه ای که می خوریم برداریم. اسراف نکنیم تا همیشه اونا رو داشته باشیم. سفارش خداجون به ما اینه که: کُلوا وَاشرَبوا وَ لَا تُسرِفوا بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید سهیل با خوشحالی از اینکه می تونه به سفارش خداجون عمل کنه، آیه و تکرار کرد تا همیشه تو یادش بمونه چه جوری و چقدر باید مصرف کنه.

نویسنده

" احمد رضا محسنی " در سال 1331 در شهرستان طبس گلشن متولد شد. اجداد پدری و مادری اش همه درس خوانده ی  حوزه  و حتی خود گرداننده ی حوزه ی علمیه بودند. از 14 سالگی برای ادامه تحصیلات به مشهد رفت. او فوق لیسانس علوم قرآن و حدیث است و 38 سال سابقه ی کار دارد.14 سال معلم کلاس اول ابتدایی و 18 سال کارشناس قرآن پیش دبستانی سازمان آموزش و پرورش خراسان بزرگ در مکان های متعدد بوده است. سابقه ی  فعالیت در دانشکده علوم تربیتی گرایش ابتدایی و پیش دبستانی، دانشکده علوم قرآن، حوزه ی علمیه، جهاد دانشگاهی، مراکز مختلف بهزیستی و سازمان تبلیغات را در سابقه ی خود دارد. از طرح های استاد می توان به گامی به سوی نور (آموزش قرآن از اول ابتدایی)، مدارس قرآن که در قالب دارالقرآن در آموزش و پرورش مطرح شد، خانه های بهشت که تربیت دینی و قرآن قبل از دبستان می باشد که این طرح در ٢٠ استان و ٢٦٠ شهرستان و ٥ کشور اسلامی در حال اجراست. در آستان قدس این طرح به نام مهد الرضا و در جاهای دیگر به نام مکتب الرضا و یا خانه های بهشت در حال اجراست. آخرین برنامه ی وی طرح دبستان قرآن می باشد، به این صورت که قبل از دبستان روخوانی قرآن با تجوید کامل می شود و در پنجم ابتدایی با ٣ جلسه ی ١ ساعته در هفته، دانش آموز می تواند قرآن را ترجمه کند. ایشان ٥٢ جلد تالیف دارند که به گفته ی خود یک (و) را از جایی نگرفته و تمام تالیفاتش به صورت تجربی و عملی بوده است. تالیفات جدید استاد همه با رویکردی جدید نوشته شده که ابتدا روی روش روخوانی همراه با تجوید و لهجه ی عربی و احادیث آیات موضوعی و کاربردی قرآن کار می شود، قدم بعدی فهم کودکانه ی قرآن است که در حال بررسی است.

• به روش کد گذاری و تصویر خوانی همراه با آموزش غیرمستقیم روخوانی قرآن کریم
• ویژه ی کودکان 3 تا 4 سال
• نویسنده: احمدرضا محسنی
• انتشارات: ضریح آفتاب