loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب مترسک مزرعه آتشین

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
90,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره‌ی کتاب مترسک مزرعه‌ی آتشین اثر داوود امیریان

کتاب "مترسک مزرعه‌ی آتشین"، رمانی خواندنی است که زندگی پرفرازونشیب پسری نوجوان را روایت می‌کند.

شخصیت اصلی قصه، نوجوانی است که "آیدین" نام دارد. وی در کنار مادر و پدر و همچنین خواهرانش،‌ "مهناز" و "لیلا" زندگی می‌کند. از آن‌جایی که آیدین، کوچک‌ترین و تنها عضو پسر خانواده می‌باشد، همواره مورد توجه والدینش قرار می‌گیرد. همین موضوع نیز او را به فردی ترسو و نازپروده مبدل ساخته است. وضعیتی غیر قابل تحمل برای لیلا، که مدام این دختر را به حسادت و گله و شکایت از پدر و مادرش واداشته و آن‌ها را به برقراری تبعیض بین فرزندان متهم می‌کند.

آیدین، از شرایط کنونی خود در منزل و نیز کوچک شمردن خویشتن توسط والدینش، به شدت ناراضی می‌باشد. در نتیجه، همیشه سعی بر این دارد تا با بروز اعمال و رفتارهایی مختلف، نگرش آن‌ها را نسبت به خود تغییر بدهد. داستان کتاب نیز، در همین راستا، و پس از تصمیم غافلگیرانه‌ی آیدین شکل می‌گیرد. وی از مادرش می‌خواهد که رختخواب او را بر روی پشت بام پهن کند تا او بتواند شب را به تنهایی در آن‌جا بگذراند. مادر نیز علی‌رغم میل خویش، این کار را انجام می‌دهد.

ساعاتی پس از به خواب فرو رفتن اعضای خانواده، دو سارق وارد منزل همسایه‌ی غایب‌شان، "آقا ایوب"، شده و چیزهایی را از آن به سرقت می‌برند. در این هنگام، آیدین متوجه حضور سارقان و دزدی آن‌ها می‌شود. از قضا، هر دو سارق را نیز شناسایی می‌نماید؛ زیرا آن‌ها برادرانی خلافکار هستند که در همسایگی منزل آیدین سکونت دارند. پسر قصه، با مشاهده‌ی این جریان، ترس و وحشتی فزاینده را در تمام وجود خود احساس می‌کند. به طوری که نمی‌تواند واکنشی صحیح از خود بروز بدهد و مانع از گریختن آن‌ها بشود. در نتیجه، سارقان بی هیچ مشکلی، پا به فرار می‌گذارند.

روز بعد، آیدین جهت حفظ آبروی خود و جلوگیری از متهم شدن به ترسویی، از وقایع شب گذشته سخنی بر زبان نمی‌آورد. همین موضوع نیز او را با ماجراها و تصمیماتی به مراتب سخت‌تر مواجه می‌سازد؛ تصمیماتی که مسیر زندگی او را به کلی تغییر می‌دهد.

برشی از متن کتاب مترسک مزرعه آتشین

11

«از شما دو نفر بعیده مثه وحشی‌ها به سر و کل هم بپرید!»

من و سعید سرمان را پایین انداختیم. گونه‌ی راستم باد کرده و چشمم نیم‌باز مانده. آقای حمیدی روی صندلی نشسته و با ناراحتی نگاه‌مان می‌کند.

آقای ناظم قدم می‌زند. کت و شلوار قهوه‌ای پوشیده و کفش ورنی سیاه نواش صدا می‌کند. زیرچشمی به آقای حمیدی نگاه می‌کنم. به راحتی می‌توان بهت و ناباوری را در چشمانش دید.

- چرا حرف نمی‌زنید؟ شما دانش‌آموزید یا خروس جنگی؟ نباید بین شماها و اراذل و اوباش کوچه فرقی باشه؟ اصلا سر چی دعوا کردید؟

سعید سربلند می‌کند و می‌گوید:

- آقا تقصیر ما نبود. ما داشتیم می‌رفتیم که الهی تنه زد و بعد فحش داد.

آقای ناظم جلوی من می‌ایستد. با انگشت به پیشانی‌ام تلنگر می‌زند.

- شریفی راست می‌گه؟

سربلند می‌کنم و می‌گویم:

- آقا حواسمون نبود. به ما گفت... گفت چپول...

و بعد همان‌طور که غلام یاد داده بود، شروع می‌کنم به گریه کردن.

سعید با ناباوری می‌گوید:

- آقا به خدا خودش به ما گفت کور!

- ساکت! تو برای چی با مشت به صورتش زدی، هان؟

سعید بغض می‌کند:

- آقا... آقا ما نمی‌خواستیم...

آقای ناظم می‌گوید:

- این‌جا مدرسه‌اس نه... استغفرالله...

بعد در را باز می‌کند و رو به اتاق مقابل که دفتر معاون مدرسه است، می‌گوید:

- آقای هاشمی، پرونده‌ی این دو نفر بیار!

دیگر واقعا گریه می‌کنم. دیشب هم وقتی مادر باهام دعوا کرد که چرا دعوا کرده‌ام و می‌خواست به مدرسه بیاید، حسابی گریه کردم و اگر وساطت مهناز نبود، الان مادرم این‌جا بود.

سعید شریفی به التماس می‌افتد.

- آقا غلط کردیم، به خدا بار آخرمونه. آقا ببخشید!

سعید هق هق می‌کند. من هم گریه‌کنان التماس می‌کنم. آقای ناظم می‌گوید:

- بار آخرتونه، اما نه تو این مدرسه. به مدرسه‌ی دیگه رفتید دیگه از این غلطا نکنید.

هق‌هق‌کنان به آقای حمیدی نگاه می‌کنم. آقای حمیدی سرش را پایین انداخته و تسبیحش را تندتند دور انگشتانش می‌پیچد. آقای ناظم پشت میزش، روی صندلی می‌نشیند و پرونده‌ی من و سعید را ورق می‌زند. سعید صورتش را میان دو دستش می‌گیرد.

- آقا گذشت کنید. اگه بابام بفهمه، بیچاره می‌شم.

آقای حمیدی از جا بلند می‌شود و رو به آقای ناظم می‌گوید: ...

کتاب مترسک مزرعه آتشین، به قلم داوود امیریان در انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: داوود امیریان
  • انتشارات: کتابستان معرفت

داوود امیریان


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب مترسک مزرعه آتشین" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل