loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ما یک نفر - پیدایش

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب ما یک نفر نوشته ی سارا کروسان و ترجمه ی کیوان عبیدی آشتیانی توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است.

زندگی هر کس جنس خاصی دارد و تجربه ی عشق، شادی، غم و پیدا کردن دوست یا از دست دادن عزیزان، این زندگی را می سازد و آن را منحصر به فرد می کند. همه ی ما این ها را تنها با جسم و روح خود تجربه کرده ایم. اما همه ی این خصوصیات میان دوقلو های به هم چسبیده تنها زندگی ای است که با یک جسم و دو روح سپری می شود و معنای این را هیچ کس نمی فهمد مگر همان دو قلو های به هم چسبیده. این کتاب روایت گر قصه ی پر تلاطم از زندگی یک خواهر دوقلو و به هم چسبیده است. ” تی پی ” و ” گریس ” خواهرانی شانزده ساله هستند که از ناحیه ی باسن به هم چسبیده اند. آن ها دو قلب جدا، دو جفت دست جدا و روحیه ای جدا از هم دارند و فقط روده هایشان تا قسمتی جداست و بعد چسبیده می شود. اگر با دوربینی از ناحیه بالا تر از سینه از آن ها عکس بگیریم هیچ چیز غیر عادی پیدا نمی شود و تنها مشکل در پاهای کوتاه آن ها به چشم می آید. گریس بر عکس تی پی، دختری آرام، سر به زیر و به دور از هر شیطنتی است و اگر چیزی ناراحتش کند در دل نگه می دارد. اما تی پی این گونه نیست؛ دختری پر از شیطنت با رفتار های غیر قابل پیش بینی که اکثر مواقع الارقم میل گریس کارهایشان را انجام می دهد و هیچ حرف و سوالی را بی جواب نمی گذارد. آن ها در یک خانه ی معمولی با پدر، مادر، مادربزرگشان و یک خواهر کاملاً معمولی و شاداب به اسم ” درگون ” زندگی می کنند و تا به حال به تنهایی در جامعه پا نگذاشته اند. اغلب مردم مودب آن ها را دو قلو های به هم چسبیده می نامند ولی برخی هم با چشمانی گشاد شده از ترس و تعجب و سوالاتی بی رحمانه که شاید هیچ یک قادر به پاسخ گویی آن ها نمی باشد آن دو را شیطانی دو سر، هیولا و عجیب الخلقه می نامند و غم این جور القاب در دل گریس تمام نشده است که با خبری که مادر به آن ها می دهد غمی بزرگ تر جایگزینش می شود. به دلیل اینکه پدر به کالج می رود و کاری ندارد، خرج آرمایشگاه و دکتر و روانشناس و مخارج دوقلو ها، خانواده بالا رفته و دیگر توانایی پرداخت مخارج تدریس خانگی گریس و تی پی را ندارند و مجبور اند آن دو را به مدرسه های غیر دولتی بفرستند و این یعنی ورود آن دو، آن هم به تنهایی به دنیایی جدید. گریس طبق معمول مخالفت نمی کند ولی تی پی آه از نهادش بلند می شود و ستیز از سر می گیرد. ولی چاره ای نیست جز رفتن به مدرسه ای که هیچ یک نمی دانند چه چیزی در انتظارشان است. آیا می توانند دوست پیدا کنند؟ آیا می توانند عاشق شود؟ عاشقی چیزی است که هیچ وقت فکرش را نمی کنند روزی درگیرش بشوند و با همین خیالات خود را آماده ی رفتن بین جامعه می کنند. در روز اول مدرسه با ” یاسمن ” دختری با موهای صورتی آشنا می شوند که دختری جسور و همه فن حریف است و به عنوان راهنمای آن ها قرار است همراهیشان کند. یاسمن دوستی به نام ” جان ” دارد که با معرفی او به دو قلو ها، چیزی در دل گریس تکان می خورد و حسی را در خود میبیند که هیچ گاه تجربه نکرده است. روز اول مدرسه اصلاً چیزی نیست که آن ها تصور می کردند هیچ کس آن ها را هیولا خطاب نکرد و هیچ کس سوال های غیر قابل پیش بینی نپرسید و با نگاه هیچ کس آن چنان اذیت نشدند و بعد پایان آن روز با تمام استرسی که داشتند خواستار این بودند که...

گر چه این داستان زاییده ی تخیل نویسنده است اما تمام جزئیات برگرفته از زندگی واقعی ای این نوع افراد است. هر یک از این افراد شرایط متفاوتی دارند بنا بر این نویسنده با تحقیقات پزشکی بسیاری که انجام داده توانسته همه ی جوانب این نوع زندگی را با کلامی دل نشین و از زبان یکی از شخصیت ها بیان کند.

 


برشی از متن کتاب


مردن چه جور است؟ مثل خواب؟ فرو رفتن؟ در تاریکی و رویایی خوش؟ اگر این طور باشد خوب است اما می دانم خودم را مسخره کرده ام. باید خیلی بدتر از این باشد. در غیر این صورت مردم این قدر از مرگ وحشت نداشتند. شاید مرگ سفید و درخشان باشد شاید یک هشیاری ناب باشد یک واقعیت پر از سر و صدا چیزی که حقیقتاً قابل تحمل نیست. اما کسی چیزی از مرگ نمی داند نمی داند چه حسی دارد تا زمانی که بمیرد. تمام چیزی که من از مرگ می دانم تابوت دسته داری است که درون زمین فرو می رود و من به طور حتم می دانم که علاقه ای به این فرو رفتن ندارم. . جان بدون یاسمین به ملاقاتمان می آید. دسته ای گل رز سفید کنار تختمان می گذارد بعد، دنبال گلدان و آب می گردد تا گل ها را تازه نگه دارند. تی پی می پرسد: تو و یاسمین دعوا کرده اید؟ جان می گوید: نه. یاسمین رفته عروسی و من دوست داشتم زودتر شما ها را ببینم. چند ساعت پیشمان می ماند و موقع خداحافظی بغلمان می کند. دهانش بوی هندوانه نمی دهد. وقتی می رود تی پی می گوید: من که از رابطه ی شما دو تا سر در نمی آورم. با هم مشکلی دارید؟ شانه ام را بالا می اندازم. _ فکر نمی کنم. _ شاید برای تو فقط یک تجربه باشد اما رابطه فقط تجربه نیست. می گویم: خیلی سعی کردی که یک حرف پر مغز بزنی؟ پوزخند می زند: به جهنم! . خواب می بینم کنار جان هستم. با او رویایی دو نفره دست در دست اما تی پی کجاست؟ نمی توانم ببینمش صدایش می زنم. جوابی نمی شنوم‌ جان می گوید: حالا من را داری. اما بیدار که می شوم فریاد می زنم عرق می کنم گریه می کنم و می دانم جان برایم کافی نیست. . خانواده مان برایمان مهمانی می گیرند به امید موفقیت و همگی طوری وانمود می کنیم که انگار نمی دانیم مهمانی خداخافظی است. همه می آیند. همه فامیل حتی آن هایی که سال هاست ندیده ایم همه ی دکتر هایی که یک عمر ما را تحت نظر داشتند و حتی خانم جیمز از هورن بیکن، که می گوید وقتی به مدرسه برگردیم نیازی به مراقبت های ویژه نداریم. خانم جیمز سعی می کند مهربان باشد اما حرفش کاملاً احمقانه است چون اگر زنده بمانیم نمی توانیم راه برویم و صد در صد نیازمند مراقبت های ویژه هستیم. یاسمین و جان صدای موسیقی را زیاد می کنند و پرستاری که درجه ای در دستش است وارد اتاق می شود و می گوید صدای موسیقی را کم کنیم چون مزاحم بقیه ی بیمارهاست. وقتی همه می روند یاسمین کنارمان می آید دستی به پهلویمان می زند می گوید: تا زود زود. و سریع می رود چون نمی تواند حرف برند جان دست هایش را دور شانه هایمان می گذارد سرش را نزدیک شانه ی من می آورد و می گوید: نمی دانم چه بگویم، می فهمی که؟ پیش از آنکه از او جدا شوم می گذارن قلب مریضم برای آخرین بار تند تر بتپد. می گویم: آره. چیزی نگو. کارولین از پل می خواهد عکسی ازمان بگیرد صورتش را با تکه های کیک شکلاتی جا مانده روی چانه اش بین صورت های ما جا می دهد. می گوید بگوییم چیز و بعد عکس را زمینه ی تلفن همراهش می گذارد. _ باید مصاحبه ها را دنبال کنم. زانوهایمان را فشار می دهد و ادامه می دهد: هر دوتان خیلی دوست داشتنی هستید. موسیقی خاموش می شود‌. غذا ها تمام می شود. مامان بزرگ تلویزیون را روشن می کند و مامان و بابا می روند تا کاغذ های دیگری را امضاء کنند. بلند می گویم: من هنوز فهرست قبل از مردنم را کامل نکرده ام. درگون صندلی اش را کنار تخت می کشد و می پرسد: چه فهرستی؟

نویسنده: سارا کروسان مترجم: کیوان عبیدی انتشارات: پیدایش  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ما یک نفر - پیدایش" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل